محمد مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری، در یادداشتی در کانال تلگرامی اش نسبت به بخشی از حکم شروین حاجیپور، خواننده، نوشت:
یک قاضی محترم، شروین حاجیپور خواننده ترانه «برای...» با دهها میلیون بازدید را به خواندن و تلخیص کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» اثر استاد مطهری محکوم کرده است. سایر مجازاتها چیست؟ سه سال و هشت ماه حبس و دو سال ممنوع الخروجی! برای آنکه اطمینان حاصل شود که فرد محکوم و به دنبال او طرفدارانش به راه راست هدایت میشوند، «خلاصه کتاب» باید به صورت دستنویس بوده و حاصل کار در فضای مجازی منتشر شود. موضوع این یادداشت تنها این بخش از حکم است.
اگر کسی بخواهد یک شبه در ذهن و دل لااقل صدها هزار جوان ایرانی، نسبت به شهید مطهری بدبینی و حتی نفرت ایجاد کند، راهی جز این به ذهن نمیرسد. (البته قطعاً چنین حکمی از روی عدم توجه و نه قصد و غرض صادر شده است).
همانطور که نمیتوان آن دسته از جوانانی را که به هر دلیل علاقهای به امام (ره) ندارند با غل و زنجیر به جماران و مرقد امام برد و انتظار داشت مهری نسبت به امام در دل آنان پدید آید، با مجازات کتابخوانی اسلامی هم نمیتوان اندک تأثیر مثبتی در نگاه کسی ایجاد کرد.
آن شهید درباره جوانان چنین باور داشت که «اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهای آلوده نمیرفتند» (نهضتهای اسلامی، ص۹۳). ظاهراً قاضی محترم بر خلاف ایشان معتقد است که آب زلال اندیشه اسلامی را نباید صرفا فراهم کرد تا جوان به سراغش بیاید، بلکه آب زلال فراهم شده را باید در حلق او فرو کرد و این فرو کردن هم باید در ملأ عام صورت گیرد و لذا باید در متن حکم قضایی بیاید و خلاصه کتاب به نام فرد محکوم در فضای مجازی منتشر شود.
اقلیت کینهتوز و مغرض به کنار، اکثریت طرفداران «زن، زندگی، آزادی» اگر بنا باشد تحت تاثیر متفکران اسلامی قرار گیرند، بدون شک در این میان استاد مطهری جایگاه ویژهای دارد.
این جایگاه، نه تنها به دلیل بیان روان و مستدل، صرف چندین سال از عمر در مسائل مربوط به حقوق زن و مهمتر از همه وفور عنصر کمیاب انصاف در داوری در آثار او (از جمله نسبت به غرب) است، بلکه درک تنها هشتاد روز از دوران جمهوری اسلامی و نیز مخالفت او با قبول پست اجرایی توسط روحانیون از همان ابتدا، باعث شده است که آن شهید چهرهای حکومتی – که طرفداران شعار مذکور سخت بدان حساسند - به شمار نیاید.
آشنایان با آثار شهید مطهری میدانند که میان اندیشه و مرام استاد در برخورد با منتقدان و افکار مخالف، با آنچه امروز کم و بیش دیده میشود فرسنگها فاصله است.
احتمال میدهم قاضی محترم اساساً این کتاب را نخوانده است و الا با نوع نگرشی که در این حکم نهفته است، فرازهایی - مانند عبارت زیر درباره حقوق بشر در همین کتاب را - مضر تشخیص میداد و در پی کتاب دیگری میرفت. ایشان مینویسد:
«در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیرقابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکرانند. این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند» (نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۲). روشن است که این تمجید را باید در کنار نقدهای متعدد ایشان به اندیشه غربی و از جمله نگاه آن به حقوق بشر دید.
مناسب است برای جلوگیری از تکرار این نوع احکام، ریاست محترم قوه قضاییه قضات را ملزم به خواندن کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» از آن شهید کند؛ مجموعه سخنرانیهایی که غالبا در همان هشتاد روز ایراد شده و موضوعاتی مانند آزادی، عدالت و مسئله زن در جمهوری اسلامی – که بعدها هر کدام ماجراها آفرید - مورد موشکافی قرار داده است. باید تدبیری اندیشید؛ بعید نیست این حکم در رسانههای غیر فارسیزبان دنیا مورد مضحکه بینالمللی قرار گیرد و خبرش را در روزنامههای ژاپن و اسپانیا و ترکیه ببینیم.
ناگفته پیداست این یادداشت را نباید نوعی حمایت از خواننده مذکور یا شعر او و یا تایید سایر بخشهای حکم او تلقی کرد. افراد کمدقت، ولی منصف را میتوان به مطالعه دوباره این مطلب دعوت کرد، ولی برای ذات مریض، راهی که بتوان او را از تفسیر مغرضانه و منفعتجویانه بازداشت، وجود ندارد.