حکایت مواجهه من با این تبلیغ، حکایت مار و پونه است و نمیدانم چه حکمتی است که اگر قرار باشد در روز فقط سه دقیقه تلویزیون ببینم، در میان بالا و پایین کردن شبکهها حتما باید چشمم به این تبلیغ موهن بیفتد. اینکه چرا خوش ندارم چنین تبلیغی را ببینم برمیگردد به سناریوی مزخرفی که برای آن طراحی شده است. در سناریوی تبلیغاتی این محصول، ما شاهد یک مجلس خواستگاری هستیم که گفتگویی توهینآمیز و سبک بین خانوادههای طرفین رد و بدل میشود چنانکه یکی از حضار با نیش و کنایه به داماد میگوید «مگه چهل سالگی هم وقت زن گرفتنه؟!» و داماد که سن کمتری دارد از شنیدن این جمله آزرده میشود.
به گزارش روزیاتو، در ادامه میبینیم که همه بزرگان مجلس منتظرند تا عروس خانم، تکانی به خود بدهد و طبق رسومات رایج با آوردن یک سینی چای، زینت آرای محفل باشد، اما ایشان در عالم خویش و فارغ ز غوغای جهان در گوشهای از آشپزخانه بُق کرده و تمایلی برای بردن چای و مشعوف کردن آقا داماد ندارد! خواهرِ داماد که از قضا دوست صمیمی عروس هم محسوب میشود مشکل را جویا شده و مشخص میشود علت تعلل عروس خانم، معضل بسیار مهم و خانهبراندازی همچون چروکهای روی صورت داماد میباشد!
عروسِ نکتهبین و نکتهسنجِ ما چنان نسبت به این موضوع گارد گرفته و از آن شوکه است که گویی تا قبل از آن مجلس، هرگز چشمش به جمالِ (یا بهتر است بگوییم چروکِ) آقا داماد روشن نشده و لذا رغبتی برای همسری او نمیبیند.
در جلسه بعدی خواستگاری که داماد با استفاده از کرم ضد چروک مورد نظر، بطرز معجزهآسایی موفق به مهار چین و چروکهای پوستش شده همگی خوشحال و خرّم هستند و عروس خانم هم با سینی چای وارد جمع میشود و در ادامه، خواهر داماد خیلی زمخت و نامربوط در میان مجلس، بلند میشود و رو به دوربین از مزایا و ترکیبات این محصول معجزهگر صحبت میکند که همچون اتویی که چین از پارچه میگشاید به طرفهالعینی، چین و چروک از صورت آقا داماد گشوده است!
بنظرم فارغ از سناریوی باورناپذیر آن، این تبلیغ سراسر توهینآمیز، زننده و ضدفرهنگ است و چروک صورت را به عنوان موضوعی شرمآور و مانعی برای ازدواج مطرح میکند به همین دلیل از دیدگاه من چنین تبلیغی به علت تاثیر روانی منفی و مخربی که بر روی مخاطب میگذارد، نمیتواند آنطور که باید مخاطب را برای خرید محصول مورد نظر، ترغیب و تشویق کند.