مسعود یوسف حصیر چین در اکو ایران نوشت: ، سختگیری، معیار مناسبی برای قضاوت یک رژیم انتخاب نشده نیست. بسیاری از حکام برای حفظ قدرت، دگراندیشان را با مشت آهنین له میکنند. رویکرد ظریفتر، داشتن احتیاط و دقت شدید نسبت به جزئیات است. خودکامگان کاربلد با استفاده سرکوب سرد و صبورانه سعی میکنند حتی افراد ملایم و بیخطر را هم در خط خودشان بیاورند. هدفشان ریشهکنی هر گونه باوری -فارغ از اینکه چقدر بیآزار باشد- است، که شاید وفاداری رعیتهایشان را با چیز دیگری تقسیم کند.
به نوشته اکونومیست، این روند تلخ را میتواند در شیوۀ برخورد حزب کمونیست چین با اقلیتهای قومی چین دید، اقلیتهای بسیار متنوعی که حدود ۹ درصد جمعیت کلی این کشور را تشکیل میدهند. از زمان به قدرت رسیدن شی جینپینگ در سال ۲۰۱۲، چنین گروههایی بسیاری از امتیازات محدودشان را از دست دادهاند و با کارزارهایی متخاصم برای حل شدن در فرهنگ جریان اصلی چینی مواجه شدهاند.
توجیهگران سیاستهای فعلی عصر شی این اقدامات را واکنشهایی تند، اما عقلانی نسبت به تهدیدها جا میزنند. اقدامات دولت او در سینکیانگ نشان دهندۀ این روندها هستند. مسئولان برای دفاع از بیرحمیهای چین در این منطقه -از جمله تخریب مساجد، کارزارهای بازآموزی، به زندان انداختن شاعران و نظارت بر میلیونها اویغور و دیگر اقلیتها- دربارۀ خطرات افراطگری اسلامی مبالغه میکنند.
آنها برای توجیه کارزارهای تشدید شوندۀ یکسانسازی مغولها در منطقۀ مغولستان داخلی در شمال چین از امنیت ملی سخن میگویند. قوانین جدید، استفاده از زبان چینی به جای مغولی را در مدارس اجباری کرد و نهادهای عمومی به دنبال «حفظ حاکمیت ملی» هستند.
وقتی در سال ۲۰۲۰، مغولها در واکنش به تغییرات مشابهی اقدام به اعتراض کردند، دولت محلی قوانین را سختگیرانهتر هم کرد. مقامات با استناد به درخواست «همبستگی قومی» آقای شی بعضی از کتب تاریخ را ممنوع و یادمانهای چنگیز خان را تعطیل کردند؛ مردی که بنیانگذار دودمانی بود که بخش زیادی از اوراسیا را فتح کرد و بین سالهای ۱۲۷۱ و ۱۳۶۸ بر چین حکومت کرد. مدافعان چنین سیاستهای سختگیرانهای میگویند مغولستان داخلی منطقۀ وسیعتری است که با کشور مستقل و دموکراتیک همسایه، مغولستان، پیوندهای زبانی، دینی و تاریخی دارد.
عصر شی، اما آشکارا به سوی سنتهای ملایمتری حرکت میکند که هیچ چالشی را متوجه امنیت ملی نمیکنند. اخیراً به یکی از عجیبترین مکانهای موجود روی نقشۀ قومی چین، شهرستان مغولی سینگمنگ در استان یونان سفر کردهایم.
این شهرستان حاشیهای با حدود شش هزار سکنه در تپههای سرسبز پرورش تنباکو در جنوب چین و نزدیک مرز ویتنام قرار دارد -در حدود ۲، ۵۰۰ کیلومتری مراتع و بیابانهای مغولستان داخلی. محلیها ادعا میکنند نوادگان ارتش مغولی هستند که فرماندهیاش بر عهدۀ قوبلای خان، نوۀ چنگیز خان، بود و در قرون ۱۳ و ۱۴ این منطقه را فتح کرد. به گفتۀ خودشان، پس از شکست اربابان مغول توسط امپراتوران دودمان مینگ و فرار آن اربابان به شمال، بعضی سربازان در آنجا ماندند. این «مغولان یونانی» پس از ازدواج با زنان محلی، در پنج روستا به ماهیگیری و نجاری مشغول شدند.
امروزه محلیها اجدادشان را بابت یک دندگی در ازدواج نکردن با خارجیها میستایند، امری که -اصرار دارند- باعث حفظ ریشههای زبان و لباسهای مغولی به مدت بیش از هفت قرن شده است. روستایی مسنی که خودش را نوادۀ چنگیز خان مینامد، اذعان میکند با زنی از اکثریت هان چین ازدواج کرده است، «به همین دلیل دخترم نیمه مغول است»، اما برای این فرد مسن که از اعضای قدیمی حزب است، دخترش کاملاً مغول است، چون «روح ملت مغول را به ارث برده است.»
تاریخ سینگمنگ در هۀ ۱۹۵۰ از نو کشف شد، هنگام روابط خوب چین و شوروی و توسط مسئولان و انسانشناسان حزب و فرستادگان جمهوری خلق مغولستان تحت کنترل شوروی. متأسفانه همینطور که مائو تسهتونگ چین را به انزوایی پارانوییدی فرو برد، اقلیتهای قومیِ دارای سنتهای باستانی و ارتباط با سرزمینهای خارجی مورد هدف حمله قرار گرفتند. پس از قطع روابط چین با روسیه و افتادن به جنون انقلاب فرهنگی، خشونت وحشتناکی در مغولستان داخلی رخ داد. دهها هزار نفر از اقلیت مغول را به دلیل خیانت و داشتن افکار فئودالی کشتند. در جنوب یونان، کارزار «دفاع از مرزهای سیاسی» کشورهای مرزی را هدف قرار داد. به گفتۀ محلیهای مسن، سینگمنگ از بدترین خشونتها در امان ماند، اگرچه یک معبد و مقبرههای طایفهای باستانی تخریب شدند. بعضی معابد به این دلیل جان سالم به در بردند که به مدرسه تبدیل شده بودند.
پس از مرگ مائو در سال ۱۹۷۶، سینگمنگ عصری طلایی را تجربه کرد، زیرا در آن زمان تاریخ را برای توسعۀ اقتصادی مهار کردند. معلمان برای آموزش زبان در مدارس ابتدایی به مغولستان داخلی رفتند. ماکتهای سیمانی چادرهای عشایر، مجسمههای اسب و دیگر آثار مغولی پدیدار شد. در سال ۱۹۸۵، معبد آسیب دیده بهعنوان «معبد سه قدیس» تعمیر شد و مجسمههای چنگیز و قوبلای و همینطور مانگکه (برادر قوبلای) را در آن گذاشتند. یک جشنوارۀ فولک مغولی، به نام نادَم، سه سالی یک بار برگزار میشود. این جشنواره با ادای احترام به آن اجداد سلطنتی آغاز شد.
امسال نه. در آغاز جشنوارۀ نادم در ۱۵ دسامبر اجازه ندادند کسی چنگیز خان را ستایش کند (اگرچه اول صبح بعضی محلیها بدون سر و صدا و دزدکی وارد معبد شدند تا در برابر مجسمههای باشکوه خانها عود روشن کنند). در مراسم افتتاحیه، رژهای با حضور ماکتهای بامبو و پارچهای قایقهای ماهیگیری، میگو، صدف، اژدها و یک فیل سفید بزرگ رقصنده قرار داشت. آنچه جا افتاده بود، ماکت بامبو و پارچهای چنگیز خان سوار بر اسب بود که در نادم آخر، در سال ۲۰۱۷، حاضر بود.
چند سال پیش، مدارس سینگمنگ تدریس زبان مغولی را متوقف کردند. دولت امتیازات داوطلبان مغولی ورود به دانشگاه را کم کرده است. به طور مشخص، در مراسم افتتاحیۀ نادم، رهبران محلی اندیشۀ شی جینپینگ و اتحاد قومی ملت چین را ستایش کردند. در کوچه پس کوچههای سنگفرش شدۀ سینگمنگ شنیدم کسانی که دربارۀ این نادم جدید حرف میزدند، بیشتر ابراز ناراحتی و جبرگرایی میکردند تا اینکه از طغیان صحبت کنند. وقتی از پیرمردی دربارۀ تغییرات پرسیدم، پاسخ داد «همۀ ملیتها باید متحد شوند و همۀ چینیها باید به حزب گوش دهند. مسائل سیاسی در چین اینطوری پیش میرود، نه؟»
رژیمی باید خیلی سرسخت باشد که چنین چیزهایی را بشنود و هنوز احساس کند باید کنترلها را سختتر کرد. چین چنین رژیمی دارد.
منبع: اقتصادنیوز