
فرارو- "ایدهی این فیلم از کجا و کی به ذهن شما رسید؟" این پرسشی است که معمولاً در تمامی نشستهای خبری فیلمهای جشنواره از طرف خبرنگاران خطاب به نویسنده و کارگردان حاضر در جلسه، مطرح شده و میشود و خود سینماگران هم علاقهی ویژهای به پاسخ به این پرسش دارند.
به گزارش فرارو، در چندین نشست رسانهای که تاکنون به موزات نمایش فیلمها در جشنواره امسال، برگزار شده از طرف سینماگران به طرق گوناگونی به این پرسش پاسخ داده شده است.
ایده ی اولیه، همان ایده ای است که نویسنده و کارگردان را به نوشتن یک فیلمنامه برمی انگیزد، و در یک ایده ی خوب، آن قدر انرژی ذخیره شده است که می تواند کسانی را که ساعت های دراز در جهت تکمیل و شاخ و برگ دادن به آن کار می کنند، تغذیه کند.
آغاز یک ایده میتواند یک شخصیت واقعی باشد که نویسنده و یا کارگردان، با آن تماس و برخورد نزدیک دارد، مثلاً علی رفیعی نویسنده و کارگردان «آقا یوسف» درباره شکل گیری ایده اولیه فیلمش از شخصیتی واقعی یاد میکند که اتفاقاً اسمش هم آقا یوسف است و جهت نظافت و تمیزکاری به منزل رفیعی رفت و آمد میکند و به موسیقی هم علاقه دارد، خود رفیعی در این باره میگوید: «من خودم یک آقایوسف در خانه ام داشتم که جرقه اولیه این فیلم شد و خیلی از وقایع و اتفاقها را هم از دل حرف های او با خودم بیرون آوردم.»
ایده میتواند متعلق به دوران کودکی و نوجوانی باشد، مثل نگار آذربایجانی کارگردان فیلم "آینه های روبرو" که درباره ایده اولیهی این فیلم، با اشاره به دوران نوجوانیش از یک تجربه واقعی سخن به میان میآورد: «در دوره نوجوانی ام، پسر جوانی در همسایگی ما زندگی می کرد که در سن بیست و چند سالگی تغییر جنسیت داد. اولین جرقه را این اتفاق برام رقم زد.»
سامان سالور کارگردان فیلم سیزده 59هم برای ایده اولیه از خاطرات دوران کودکیش وام گرفته است. او در این باره میگوید: «به دلیل اینکه پدر و عموی من نظامی بودند من و خانوادهام تقریبا شش سال به طور مستقیم درگیر جنگ بودیم. کودکی من، خواهر و برادرم زیر موشکباران و رفت و آمد از جایی به جای دیگر و حتی یک سال عقب افتادن از تحصیل سپری شد. به همین دلیل مسئله جنگ ناخواسته من را درگیر یک اتفاق اجتماعی کرده است.»
رجعت به دوران کودکی همیشه الهام بخش سینماگران برای خلق یک اثر هنری بوده است، رضا میر کریمی که اولین فیلم بلندی که ساخت با عنوان «کودک و سرباز» بود در باره شکل گیری ایده نخست فیلم آخرش، « یه حبه قند»، به یک سفر کاری اشاره میکند.
او میگوید: «ايده كار وقتي شكل گرفت كه براي فرش ايراني اپيزودي را ميساختيم و به اردكان رفته بوديم و ميخواستيم خاطرات كودكي را در قالب قصهاي شكل دهيم و همان موقع اين داستان را نوشتيم.»
یک ایده میتواند از تاثیر ماندگار تماشای یک فیلم آغاز شود، ميركريمي دربارهي تاثيرگرفتن از فيلم «مسافران» در ساخت «یه حبه قند» با صراحت میگوید: «براي اينكه خيالتان را راحت كنم ميگويم «يه حبه قند» با نگاه به همه فيلمهايي كه مرگ و زندگي دارد از جمله «مسافران» ساخته شده است.»
حتی یک ایدهی اولیه میتواند از یک سوال آغاز شود، درست همان پاسخی که حمید سلیمی، فیلمنامه نویس"بهشت اینجاست" درباره چگونگی شکل گیری ایده این فیلم عنوان میکند: «انگیزه اصلی من برای نوشتن این فیلمنامه پسرم بود و سوالهایی که همیشه درباره خدا از من میپرسید اما من نمیتوانستم جواب درستی به او بدهم. بنظرم رسید وقتی سن بچه ها بالاتر میرود سوالهای آنها جدی تر میشود و باید پاسخی برای این سوال ها داشته باشیم.»