ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمیکرد. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامهها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما میگذارند. در اینجا گزیدهای از خاطرات یک روز از سفر سوم شاه به فرنگستان را میخوانید.
به گزارش فرادید، سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.
این خاطره مربوط به روز سهشنبه ۲۲ مرداد سال ۱۲۶۸ شمسی است؛ در آن زمان، ناصرالدینشاه در جریان بازگشت از سفر فرنگ در شهر بادنبادن آلمان به سر میبرد.
بعد از ظهر بیرون آمدیم توی شهر بادنبادن خیلی گردش کردیم، قدری هم لب رودخانه در مهمانخانهها پیاده شده با امینالسلطان و پیشخدمتها راه رفتیم، کنار رودخانه سبز و چمن و پر از گل بود.
همینطور که راه میرفتم به امینالسلطان گفتم ببین اینجا چقدر تمیز است، اگر اردو اینجا بود تمام اینجا کثافت و گه بود، [ولی] اینجا اگر کسی بریند میگیرند و حبس میکنند، این حرف را که زدم راه میرفتم و زمین را نگاه میکردم، رسیدم به زیر درختی دیدم سنده بزرگی اینجاست، داد کردم و گفتم همه جا اینطور است و همه انسانند...