خبرآنلاین نوشت: داریوش مهرجویی یکی از سردم داران موج نو سینما به همراه همسرش در منزلشان به قتل رسیدند.
اهالی سینما، دوست داران هنر و هرکسی که یکبار پای تلویزیون نشسته باشد، یا به سینما رفته باشد، در این دو هفته اخبار چندان خوشایندی نشنیده، اول از همه خبر درگذشت فردوس کاویانی منتشر شد آن هم به علت پارکینسون، چند روز بعد خبر درگذشت آتیلا پسیانی در فرانسه منتشر شد آن هم به علت سرطان، هنوز ۷۲ ساعت از مراسم تشییع پیکر این هنرمند نگذشته بود که یک خبر بسیار سنگین جامعه هنری و مردم ایران را در شوک فرو برد و آن هم فوت داریوش مهرجویی و همسرش بود.
فوت که نه؛ ممحمدمهدی عسگرپور رئیس هیاترئیسه خانه سینما در گفتوگویی قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر در خانهاش در کرج را تایید کرد.
این خبر در تماس با یکی از سینماگرانی که محل حادثه حضور دارد نیز تایید شده است.
طبق پیگیریها، این حادثه در زیبادشت مشکین آباد رخ داده است و دختر داریوش مهرجویی ماجرا را به پلیس خبر داده است. همچنین طبق اطلاع خبرنگار ایسنا به نقل از پلیس، ماجرای سربری که در فضای مجازی در حال طرح است، صحیح نیست. سردار هداوند فرمانده انتظامی استان البرز اعلام کرده است که «شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است».
هنوز جزییات بیشتری از این حادثه، عاملان آن و انگیزه آنها به صورت رسمی منتشر نشده است.
اینکه این دو نفر مورد حمله قرار گرفته باشند، چندان هم اتفاق بعیدی نیست، چرا که دقیقا شب قبل از این اتفاق وحیده محمدیفر، همسر داریوش مهرجویی با انتشار پستی خبر از تهدید شدن با چاقو داده بود و نوشته بود: امشب فاجعه بود ساعت ۸ ... داشتم به زندگی میرسیدم و اینکه شام چی بزارم همسرم خواب بود.... مونا بیرون... خانه در سکوت
یهو دیدم سگ مون چیلی بد داره پارس میکنه.. احساس خطر کردم در آشپزخانه رو فورا قفل کردم بعد دیدم چیلی رفته جلوی در ورودی خونه و بد عصبانی ست...
رفتم دیدم در پشت شیشههای مات پنجره از پشت یک نفر چسبیده به در ... اول فکر کردم شوخی ست..... گفتم کی هستی؟.. نگفت هی گفتم تو کی هستی؟.. حرف زشتی زد و ناگهان چاقویی از پشت سایه روشن مات پنجره به من نشان داد. گفتم الان زنگ میزنم ..۱۱۰ گفت. بزن، ولی حسابتون رو میرسم
هیچی لهجه ایرانی نداشت.
فورا به نگهبانی شهرک زنگ زدم... رسیدن، ولی طرف فرار کرده بود....
اما من رو با چاقو تهدید کرد
این چند وقت مورد دستبرد هم قرار گرفتیم... از گوشی بگیر تا لپ تاپ و البته دو تا سنتور با اسم و عکس داریوش مهرجویی و بهرام رادان برای چند سال پیش پروژهی سنتوری دو... اینجا اعلام میکنم خرید و فروش این دو تا سنتور غیر قانونی و دزدیست...
ابنها هیچ، اما من... همسر داریوش مهرجویی پیشکسوت هنر مملکت آیا باید از طرف یک بیگانه تهدید بشم با چاقو؟ بعد یه سری میگن نژاد پرستی؟ کمپین تشکیل میدین؟... دامان شما را هم خواهد گرفت.
از دولت خواهش میکنم به داد ما برسه...، چون اینجا در این شهرک هیشکی انگار براش مهم نیست یعنی کاری از دستشون بر نمیاد.
هنوز رنگم عین گچ. اما از پسش بر اومدم.
این اتفاق شوک سنگینی را به سینمای ایران وارد کرد. پلیس میگوید این حادثه بین ۲۰:۳۰ تا ۲۲ رخ داده است.
در هفدهسالگی به سینما علاقهمند شد و برای درک بهتر فیلمهای روز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت.
تحصیلات مقدّماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد و سپس بیست ساله بود که برای ادامه تحصیل به کالیفرنیا رفت. نخست به خواندن سینما روی آورد، اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه در هفدهسالگی به سینما علاقهمند شد و برای درک بهتر فیلمهای روز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت.
تحصیلات مقدّماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد و سپس بیست ساله بود که برای ادامهٔ تحصیل به کالیفرنیا رفت. نخست به خواندن سینما روی آورد، اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه یوسیالای لیسانس فلسفه گرفت.
در همین سال سردبیری نشریه پارس ریویو در لس آنجلس را بهعهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ را که فیلمی بسیار پرهزینه بود ساخت. این فیلم در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده رفت و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینهٔ بالای ساخت شکستی تجاری محسوب شد و توجه منتقدان را هم چندان به خود جلب نکرد.
سال ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمنامهٔ گاو را از روی یکی از داستانهای کوتاه مجموعه عزاداران بیلِ ساعدی نوشت و فیلم کرد. این فیلم جوایز متعددی را در جشنوارههای بینالمللی به ارمغان آورد. لیسانس فلسفه گرفت. در همین سال سردبیری نشریه پاریس ریویو در لس آنجلس را بهعهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ را که فیلمی بسیار پرهزینه بود ساخت.
این فیلم در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده رفت و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینه بالای ساخت شکستی تجاری محسوب شد و توجه منتقدان را هم چندان به خود جلب نکرد. سال ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمنامه گاو را از روی یکی از داستانهای کوتاه مجموعه عزاداران بیلِ ساعدی نوشت و فیلم کرد. این فیلم جوایز متعددی را در جشنوارههای بینالمللی به ارمغان آورد.
ساخته شدن فیلم گاو در آخرین سالهای دههٔ ۴۰ خورشیدی، سینمای ایران را که تا پیش از آن حضور کمرنگی در جشنوارههای جهانی داشت به عنوان سینمایی متفکر و قابل اعتنا به منتقدان جهانی معرفی کرد.
بیشتر فیلمهای مهرجویی، ناخواسته تیغ دردناک سانسور را پذیرفتهاند»، او احتمالاً تنها فیلمسازی است که هم پیش از انقلاب فیلمهایش توقیف شده، و هم پس از انقلاب.
مجموع سالهایی که بعضی فیلمهای مهرجویی در توقیف به سربردند به حدود ۲۵ سال میرسد، ولی از بین همه آنها، داغ توقیف «سنتوری» بیش از بقیه بر دلش باقی مانده و هنوز میتوان حسرت و رنج آن را در کلامش پیدا کرد.
داریوش مهرجویی متولد سال ۱۳۱۸ و از کارگردانهای موج نوی سینمای ایران است که فیلمهای مطرحی همچون هامون، دایره مینا، گاو، اجارهنشینها، سارا، پری، لیلا، مهمان مامان و سنتوری را ساخته است.
خود مهرجویی در گفتوگویی به تاریخ آذر ۱۴۰۰ و پیش از اکران لامینور درباره این ماجرا گفت: من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلمهایم آمد میگویم، اما امیدوارم وضع بهتر شود، سانسور کم شود و جلوی فیلمسازها را هم نگیرند. متاسفانه آنها اجازه میدهند یک فیلم آنقدر جلو بیاید، در فستیوال شرکت کند، جایزه بگیرد، با آن پُز هم بدهند، ولی بعد، شب اکران توقیفش میکنند. بهتر است اگر میخواهند جلوی کاری را بگیرند همان اول که سناریو را میخوانند بگویند، نه وقتی که این همه جلو رفتی و کلی خرج کردی.
آخرین فیلم او «لامینور» بود که در سال ۹۸ ساخته و در ۱۴۰۱ اکران شد.