روزنامه شرق نوشت: یحیی گلمحمدی، سرمربی موفق پرسپولیس، این روزها تبدیل به بحران شماره یک سرخپوشان تهرانی شده است. او قید حضور در تمرینات این تیم را زده و یکی، دو روز اخیر در امارات و مشخصا دبی دیده شده است. از قرار ملاقات مدیربرنامههای او با مدیریت باشگاه پرسپولیس میتوان حدس زد که طرفین بر سر مسائلی چه خرد و چه کلان با یکدیگر اختلاف نظر دارند و نیاز به مذاکرات بیشتر برای حلوفصلکردن این موارد است.
در روزهای اخیر شایعاتی مبنی بر قهر و اعتراض یحیی منتشر شده که برگرفته از مشکلات مالی است. یحیی ظاهرا از اینکه آپشن قهرمانیهای پیدرپی در فصل پیش را نگرفته، شاکی است. پرسپولیس هر سه جام مهم فصل را به دست آورد و بازیکنان این تیم یک بار دیگر انگیزه فراوان برای درخشیدن در فوتبال ایران را نشان دادند. حالا مسائل به گونهای متفاوت در حال روایتشدن است؛ عدهای میگویند یحیی سنگ خودش را به سینه میزند و میخواهد هر طور شده مطالبات مالیاش از پرسپولیس را وصول کند. عدهای دیگر میگویند او از طرف بازیکنان صحبت کرده و خواسته تا پرداختهای معوق آنها انجام شود.
مخالفان عده اول میگویند اگر یحیی برای خودش دغدغه مالی داشت، پس از بالابردن سوپرجام از سوی بازیکنانش از این نمیگفت که دغدغه آنها مالی نیست. یحیی آن روز خواسته بود تا به این تیم و بازیکنانش احترام بیشتری بگذارند. از سوی دیگر عنوان شده که اگر مسئله فقط حق و حقوق یحیی گلمحمدی بود، پس چرا بازیکنان پرسپولیس قید تمرینکردن در روز بعد را زده و اعتصاب کردند. هرچه هست؛ ولی یحیی و باشگاه پرسپولیس این روزها به مشکل برخورده و همانطور که عنوان شد، قرار است این مشکلات از طریق مذاکره حلوفصل شود. همین ماجرای «نوتیس»دادن به باشگاه هم از آن دست اتفاقاتی است که نشان میدهد یحیی دستکم از لحاظ مالی در این یکی، دو ماه اخیر دریافتی نداشته است.
البته ماجرای استعفای او و اینکه چنین موضوعی شدنی است یا خیر، از آن دست مسائلی است که نیاز به واکاوی بیشتر بندهای حقوقی دارد؛ ولی امر مسلم اینکه حتی اگر یحیی یک درصد هم به فکر نوشتن استعفایش باشد، مطابق با قانون، تا پایان فصل در رقابتهای لیگ برتر این دوره نمیتواند قرارداد جدیدی با تیمهای لیگ برتری امضا کند؛ یا باید به لیگ یک برود یا اینکه راهی لیگی خارج از ایران شود.
با وجود تمام این موقعیتهای خواسته و ناخواسته که حول باشگاه پرسپولیس قرار گرفته، هجمه علیه یحیی گلمحمدی از سوی تفکرات و رسانههای طیف خاص هم دوباره از آن قبیل مواردی است که جانب انصاف در آن نادیده گرفته شده و با حمله به این سرمربی از مدیریت باشگاه پرسپولیس خواسته شده به طور قطعی در همین مقطع زمانی، عذر گلمحمدی خواسته شود. این قبیل اظهارات و پیشنهادها بیش از آنکه دلسوزی برای یکی از بزرگترین باشگاههای ایران باشد، ظاهرا تسویهحسابی سیاسی است تا یحیی، موفقترین مربی ایرانی چند سال اخیر لیگ برتر را از دور، به نظر خودشان، خارج کنند.
باشگاه پرسپولیس با صدور بیانیهای، ماجرای استعفای گلمحمدی را رد کرد و از این گفته که طرفین در هفته پیشرو، احتمالا فردا، با یکدیگر جلسهای میگذارند و مشکلات را به پایان میبرند؛ امری که حتما صلاح پرسپولیس در آن است. این تیم در این فصل تا به اینجا، با وجود محدودیتهای موجود در خط حمله، همچنان از لحاظ امتیازی صدرنشین است و بعید است تغییر در کادر فنی این تیم آنهم در این مقطع از فصل شدنی و مناسب باشد؛ ولی در کنار این موضوع حفظ شأن یحیی گلمحمدی هم باید در دستور کار قرار بگیرد.
واضح است که هیچ شخصی، چه بازیکن و چه مربی، هرگز بزرگتر و بالاتر از باشگاه قرار نمیگیرد؛ ولی مسئله نامهربانی با یحیی را باید از زوایای دیگر هم بررسی کرد. یحیی فصل گذشته توانست پرسپولیس را فاتح هر سه جام موجود در ایران کند و بهترین مربی لیگ لقب بگیرد. اگر هر مربی دیگری بود، باشگاهش از آنجا که فقط یک فصل دیگر تا پایان قرارداد گلمحمدی باقی مانده، پیشنهاد تمدید قرارداد طولانیمدت را ارائه میداد؛ ولی عجیب آنکه یحیی چنین پیشنهادی را از سوی باشگاه دریافت نکرده است.
قرارداد این سرمربی انتهای همین فصل به پایان میرسد؛ ولی پرسپولیسیها ظاهرا علاقهای به حفظ یحیی و تمدید قرارداد او ندارند. این مورد را میتوان پای مسائل مختلفی گذاشت و به این شایعه برگشت که شاید سرنوشت یحیی هم قرار است مشابه با کریم باقری شود و به او تیمی در لیگ برتر ایران داده نشود؛ ولی واقعیت این است که یحیی شناسنامه مربیان ایرانی است و حذف او و نادیدهگرفتن اینچنینیاش از سوی یکی از تیمهای تحت نظر دولت، لطمهزدن و پایمالکردن یکی دیگر از سرمایههای ارزشمند داخلی است.
قبل از رسیدن به چرایی این موضوع بهتر است ابتدا به طور مختصر کارنامه یحیی گلمحمدی بررسی شود تا مشخص شود چرا شأن این مربی آنطور که باید و شاید در پرسپولیس و در سطحی بالاتر در فوتبال ایران حفظ نشده است. یحیی از زمانی که فوتبال را کنار گذاشته و به جرگه مربیان پیوسته، بهوضوح مرد موفقی نشان داده است. شاید موفقیتهایش در پرسپولیس بیشتر به چشم آمده؛ ولی نباید فراموش کرد او هر جایی پا گذاشته، فارغ از جایگاه و قدرت تیم، توانسته آن را متحول کند. یحیی همین حالا دو قهرمانی در جام حذفی با ذوبآهن دارد که تکرارش در این فوتبال به این سادگیها امکانپذیر نخواهد بود. البته او بدون درنظرگرفتن جزئیات دیگر، با ثبت ۹ عنوان قهرمانی، پرافتخارترین مربی شاغل در فوتبال ایران است.
یحیی سه قهرمانی در لیگ برتر با پرسپولیس دارد که همین موضوع او را بعد از امیر قلعهنویی با پنج قهرمانیاش تبدیل به دومین مربی پرافتخار لیگ برتر کرده است. این در شرایطی است که آخرین قهرمانی قلعهنویی مربوط به یک دهه قبل است و یحیی بهوضوح مربی مدرنی نشان داده است. سه قهرمانی در جام حذفی و کسب سه عنوان سوپرجام، این مربی را با ۹ عنوان قهرمانی بالاتر از قلعهنویی و برانکو، پرافتخارترین مربی فوتبال ایران کرده است.
حالا فقط کافی است همین مورد دوباره مرور شود تا نامهربانی صورتگرفته با یحیی، دستکم درباره پیشنهادندادن تمدید به این مربی، برجسته شود. یحیی در فصول اخیر بهتنهایی پرچم مربیان ایرانی را بالا نگه داشته و چهبسا اگر اتفاقات سال پیش نبود، او بالاتر و بهتر از امیر قلعهنویی، شانس اصلی سرمربیگری در تیم ملی ایران بود. موفقیتهای یحیی با پرسپولیس فقط معطوف به لیگ برتر ایران نشده و او با تیمی دستوپا شکسته به فینال لیگ قهرمانان آسیا هم رسیده است. اوج کار او هم اتفاقا همین سال گذشته بود که هرچه جام در فوتبال ایران بود را درو کرد.
پس پرسش اصلی اینجاست که یک مربی چه دستاوردی باید داشته باشد تا مورد احترام باشگاه قرار گرفته و برای داشتنش عطش بیشتری از خود نشان دهند؟ آیا اتفاقات سال گذشته روی رفتار مدیران این باشگاه و رسانههای طیف خاص با یحیی گلمحمدی اثر گذاشته و رفتهرفته مقدمه خروج او از پرسپولیس را چیدهاند؟