خبرآنلاین نوشت: «یک شومن رئیس جمهور میشود اگر...» این جمله را محمدرضا باهنر در روزهایی که هنوز حسن روحانی در پاستور مستقر بود و برنامه ریزی چهرهها و جریانات برای ریاست جمهوری بعد از او درحال شکل گیری بود بیان کرد.
او معتقد بود مناظرهها نباید صحنه بگم بگم کردنها باشد بلکه باید صحنه برخورد شعورها باشد؛ «هرکس بیاید و بتواند به رقیب خود رکب و پشت پا بزند و متلک درشتی بیندازد، با یک خنده و اخم سه میلیون رأی در کشور جابهجا میشود و این اصلا منطقی نیست.»
رمزگشایی از یک هشدار
اما پشت پرده هشدارهای آن روزهای مرد کارکشته سیاست چه بود؟ برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقبتر برگردیم به سالهایی دورتر از ریاست جمهوری حسن روحانی و زمانی که محمود احمدی نژاد یکباره از بهشت به پاستور رسید و با وعدههایی پوپولیستی، شعارهایی یارانهای و ... توانست کلید پاستور را بعد از خاتمی در دست گیرد.
او ۴ سال بعد روشهای پوپولیستی خود را ارتقا بخشید و در مناظرات انتخاباتی با چند پرونده و دیالوگهای مبتنی بر «بگم بگم» رودروی رقبایش نشست و در انتخاباتی پرحاشیه کلید پاستور را در دستان خود نگه داشت.
احمدی نژاد گرچه چند سال بعد از پاستور رفت و علی رغم تلاشهای چندین باره اش هنوز بازگشتی به ساختمان سفید نداشته است، اما روش و مشیای که او در سیاست ایران پایه گذاری کرد تقلیدکنندگان زیادی را تا به امروز دیده است، همانها که شاید بنا بر تعبیر باهنر بتوان از آنها به «شومن»ها یاد کرد.
شومنها در سیاست ایران
از انتخابات مجلس تا انتخابات ریاست جمهوری طی سالهای اخیر برخی چهرهها تلاش کرده اند با همان مشی پوپولیستی، جنجال ساز و بدون ارائه برنامه مشخص مسیرهای سیاست ورزی را برای خود باز کنند، آنچنان که در انتخابات ۱۴۰۰ علیرضا زاکانی در گرته برداری از این روش آنقدر پیش رفت که حتی از احمدی نژاد جلوتر زد.
این رفتار نه فقط در ایام انتخابات که حتی این روزها در رفتار برخی چهرهها که تحرکاتشان حکایت از خیز برداشتن برای انتخابات ۱۴۰۴ دارد، نیز مشهود است. در بارزترین نمونه از آن برخی تحلیلگران سیاسی براین اعتقادند که عزت الله ضرغامی که تجربه ناکامی برای رفتن به پاستور داشت علی رغم حضورش در دولت رئیسی تلاش دارد در پاستور ماندگارشود، اما از جایگاه رئیس جمهور نه یک وزیر.
برهمین اساس هم عملکرد او را نه فقط در دوران پیش از وزارت که حتی بعد از حضورش در دولت رئیسی در چارچوب تحرکات برای انتخابات ۱۴۰۴ میبینند. تحلیلگران براین اعتقادند که عزت الله ضرغامی با حضور در دولت رئیسی یک قدم دیگر برای «رجل سیاسی» بودن برداشت و به نظر میرسد وزارت دولت رئیسی پلی بین او و انتخابات ۱۴۰۴ خواهد بود.
تلاش آقا عزت برای برندسازی سیاسی.
اما ضرغامی چه مسیری را رفته که تصویر یک شومن سیاسی را از خود به نمایش گذاشته است؟
مرد ۶۴ ساله اصولگرا، ۱۰ سال حضور پرحاشیه را در صندلی ریاست سازمان صداوسیما تجربه کرده است و شاید سنگینترین سمت در رزومه او همان روزهای حضورش در ساختمان شیشهای باشد. روزهایی که هم بخش خبری ۲۰:۳۰ جنجال به پا میکرد هم مستندهای سیاسی، چون «دیروز٬ امروز و فردا»، «رو به فردا» و «شناسنامه» و مهمتر از همه مناظرات ریاست جمهوری سال ۸۸.
او بعد از دور شدن از جام جم تلاش زیادی کرد تا هم چهره ساخته شده از خود در صداوسیما را از ذهن مردم پاک کند هم برندی سیاسی از خود بسازد، از حضور در گعدههای سیاسی تا فعال شدن در فضای مجازی و برپا کردن بساط صبحانههای سیاسی با چهرههای مختلف اصلاح طلب.
زمانه انتخابات هم که رسید هرچند میگفت خبرهای کاندیداتوری اش تنها یک سرگرمی شبانه برایش است، اما سرگرمیهای شبانه تبدیل به واقعیتهای روزانه شد و او نامش را در لیست کاندیداها به ثبت رساند، اما گیت شورای نگهبان تا به امروز به روی او باز نشده است.
ضرغامی به دنبال جدا کردن مسیرش از دولت رئیسی
ضرغامی، اما به نظر میرسد هنوز مایوس و ناامید نیست و حتی با وجود حضور غیرمنتظره اش در دولت رئیسی به عنوان وزیر میراث و گردشگری رویایش را در نه در یک وزارتخانه بلکه در اتاق ریاست جمهوری پاستور جستجو میکند و تریبون وزارت را تنها فرصتی برای تبلیغ کردن و ادامه برندسازی خود میداند.
از همین روست که اظهارات و رفتارهایش در این وزارتخانه همچنان نگاهها را به سمت رویاهای او میکشاند. او در دو سال حضورش در دولت سیزدهم تلاش کرده با برخی موضع گیریهای متناقض با رویکرد دولت خط خود را از دولت رئیسی جدا سازد و گاها تا آنجا پیش رفته که برخی از احتمال حذفش از دولت هم روایت کرده اند.
او در جدیدترین موضع گیری به بهانه حضور رونالدو در ایران در حاشیه جلسه هیات دولت جملهای جنجالی مطرح کرد و گفت «اگر رونالدو به ایران بیاید باید سکو بله و ایتا را نصب کرده و با خانواده و دوستان خود تماس بگیرد و به آنها بگوید این سکوها را نصب کنند و از آنها استفاده کند.» او به فاصلهای کوتاه در توئیتی این جمله را تکرار کرد و نوشت: «امروز بعد از جلسه دولت در پاسخ به خبرنگاران گزارشهای متعددی از عملکرد وزارتخانه ارائه کردم. ظاهرا سیمکارت رونالدو بیشتر از بقیه اخبار جذابیت داشتهاست. در پاسخ به آنان گفتم:” میتواند بله و ایتا رو نصب کند و به خانواده و بچه محلهایش بگوید نصب کنند. هیچی دیگر ارتباطشان برقرار میشود!»
این پاسخ کنایه آمیز به سرعت با واکنش دیگر وزیر رئیسی روبرو شد و عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با انتشار پستی نوشت؛ «سکوهای بومی، دارایی دیجیتال ملی کشورها محسوب میشوند. ما جزء معدود کشورهای دارنده سکوهای با کیفیت بومی هستیم و این یک افتخار بزرگ است که مسئولین هم حتماً به آن افتخار میکنند. سال گذشته در سفر به کره جنوبی، وزیر ارتباطاتشان با افتخار مرا دعوت کرد که از طریق سکوی کرهای Kakaotalk با هم در ارتباط باشیم.»
این البته تنها مورد از تلاشهای ضرغامی برای ساختن چهرهای جدید و تبدیل کردن خودش به «رجل سیاسی» نیست. او یکبار به نقد فیلترینگ میپردازد و بار دیگر از حضور زنان در ورزشگاهها دفاع میکند. او تلاش دارد از خود یک چهره منتقد بسازد، شاید او نیز مثل بسیاری از سیاسیون تصور میکند «منتقدان همیشه محبوب ترند»
الگوی ضرغامی کیست؟
روشی که ضرغامی برای مطرح سازی و برندسازی خود انتخاب کرده است همانطور که پیشتر عنوان شد گرته برداری از روش احمدی نژاد است، این موضوع البته غریب و دور از انتظار نیست و ضرغامی در روزهایی که احمدی نژاد در پاستور حضور داشت از هیچ کوششی برای کمک کردن به رئیس جمهور وقت دریغ نکرد و دوست خوّ احمدی نژاد در آن روزها بود.
او حتی بعد از ماجرای پرحاشیه خانه نشینی ۱۱ روزه، از جمله کسانی بود که برای دیدار با رئیس جمهور وقت پیش قدم شد و حتی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ خبر از شرکت احمدینژاد در جلسه بعدازظهر هیئت دولت بعد از ۱۱ روز قهر داد.
شاید همین نشانهها در روابط بین این دو چهره باشد که برخی تحلیلگران را به این نقطه رسانده است که بگویند الگوی ضرغامی کسی نیست جز محمود احمدی نژاد؛ و بعید نیست او در مسیر شبه احمدی نژاد شدن، بازهم ورودی دیگر بار به انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد.