گزیده گفتگوی پورمحمدی با روزنامه جوان به شرح زیر است:
*رهبر انقلاب امسال خود پیشگام شدند و مباحث انتخاباتی را در خصوص انتخابات مجلس دوازدهم آغاز کردند. ایشان مشارکت بالا را مطرح کردند. این مشارکت با حضور مردم محقق میشود. قرار هم نیست مردم را با تحمیل و تحکم پای صندوق رأی بیاوریم. باید دوست داشته باشند در انتخابات شرکت کنند. این علاقهمندی هم مبتنی بر رضایت مردم است. یعنی از وضعیت فعلی راضی و به آینده امیدوار باشند.
* باید واقع بینانه شرایط را تحلیل کنیم. امروز رضایت عمومی کاهش پیدا کرده است. دستگاههای مختلف در این زمینه دخیل هستند. دولت در این زمینه نقش بسیار بالایی دارد، چرا که عمده امورات کشور دست دولت است. نهادهای دیگر هم مثل مجلس و قوه قضائیه دخیل هستند. فعالان اجتماعی، سیاسی، مدنی، روشنفکران، گروههای مرجع و تحلیلگران هم در این زمینه نقش دارند.
*واقعاً دولت در رضایتمندی و امید به آینده نقش زیادی دارد. مشکلات معیشتی و اقتصادی خیلی آزار دهنده شده است. تلاشهای خیلی زیادی در حال انجام است. اما مردم به خاطر وعده و وعیدهای زیادی که داده شده، احساس امیدواری و رضایت نمیکنند؛ و این امر نقیصه بزرگی است و ربطی به این دولت هم ندارد، از گذشتهها به ارث رسیده است.
*به هرحال، مدیران باید جایگاه مناسب خود را در افکار عمومی پیدا کنند و حرف آنها حرف باشد و مردم بتوانند اعتماد کنند. دستگاههای برگزارکننده انتخابات هم نقش زیادی دارند؛ چه دستگاههای نظارتی چه دستگاههای اجرایی.
*برخی مطرح میکنند که ما قانون را اجرا میکنیم. ما باید به خروجی اقدامات خود فکر کنیم. اگر قانون را اجرا کردیم و به قانون اصرار کردیم باید خروجی مطلوب داشته باشد. اگر قانون را اجرا کردیم مشکلات بیشتر شد، باید بازنگری کنیم.
*ما همه اول باید اشکالات خود را بپذیریم و تلاش کنیم خود را اصلاح کنیم و این امر یک گام رو به جلو است. ما هم در جامعه روحانیت مبارز باید خودمان را اصلاح کنیم. اگر رویکردهای فعلی ما نتوانسته نسل جدید را جذب کند، مشکل را فقط به گردن دیگران و دشمن نیندازیم. بله اقدامات دشمن هم مؤثر بوده است. اما حتماً ما هم کم کاری کردیم که اجازه دادیم دشمن تأثیرگذار باشد.
*امروز با این امر مواجه هستیم که نسل جوان با ما فاصله گرفته و این امر دغدغه بزرگ ماست.
* مشارکت پایین، شکست همه است و در این صورت کسی و جریانی که خود را علاقهمند به نظام میداند، پیروز نیست. پیروزی با مشارکت پایین چه سودی دارد و فایده این مسئله چیست. مگر میشود در این صورت کاری کرد. اگر بدون جذب جوانها پیروز شدیم، دوباره فاصلهها بیشتر میشود.
*اولویت اصولگرایان مشارکت بالا در انتخابات است نه اینکه با مشارکت کم به عرصه قدرت وارد شوند. حتی اگر به ظاهرشکست خوردند ما این امر را هم شکست نمیدانیم. ما باید تلاش کنیم که ملت پشت سر نظام قرار گیرند. این امر پیروزی اصولگرایان است. تصاحب قدرت هم از راه درست باید انجام شود، از راه جلب محبت مردم نه اینکه در مسیر حذف دیگران قرار گیریم و به همه برچسب بزنیم.
*در اغلب جوامع طیف میانه اکثریت و تعیینکننده هستند و جریانات سیاسی هم تلاش میکنند که رأی این طیف میانه را جذب کنند. ما از دو حیث باید این کار را انجام دهیم، قبل از اینکه به جلب آرا نیاز داشته باشیم به جلب قلوب نیاز داریم، جلب افکار کنیم، نه برای جلب رأی مردم، قبل از صندوق رأی باید به فکر سعادتمندی جامعه باشیم. بله این جلب قلوب به صورت نهادینه شده در مجرای انتخابات و صندوق رأی متجلی میشود.* (در پاسخ به این سوال که چرا برخی افراد رادیکال اصلاحطلب [سعید حجاریان]برای شرکت در انتخابات شروطی را مطرح کردند؟) توصیه میکنم هر کسی دلسوز کشور و انقلاب است از ادبیات مجادلهای و مباحثات آزاردهنده و کشمکش آفرین، استفاده نکند، دوستان و همفکران ما هم در جریان اصولگرا وقتی فردی چنین حرفیزده بیشتر به او حمله نکنند. این امر امید مردم به آینده را نابود میکند. امید ایجادکنیم، دست روی نکات مشترک و امیدآفرین بگذاریم. رهبر انقلاب فرمودند که مشارکت بالا، رقابت، سلامت و امنیت، ما هم همین مسائل را بخواهیم. شرطهایی که برخی میخواهند بگذارند که از این مؤلفهها قویتر نیست.
*مطالبه همه جریانهای سیاسی باید این باشد که خواستههای رهبری که بهترین راهکار و مطالبات اصلی آنان است محقق شود. چرا شرط و شروطی غیرعملی بگذاریم که سؤالبرانگیز باشد. جدالبرانگیز، کشمکشساز و دغدغهآفرین در کشور باشد. از همه مسئولان و دستاندرکاران بخواهیم که چهار مؤلفه اصلی را که رهبری فرمودند عملیاتی کنند. اگر با هم گفتگو کنیم و کنار هم بنشینیم، نکات مشترک پررنگ خواهدشد. آنوقت میتوانیم به این نکات مشترک تکیه کنیم. در نتیجه این امر هم در جامعه امید ایجاد میکند.
* جریانات سیاسی رفتارهای تند و هنجارشکن نباید بکنند، چون راه به جایی نمیبرد، زحمت برای خودشان و دیگران ایجاد میکنند. هزینه کار سیاسی را بالا میبرند و دشمن طمع میکند و دودش به چشم خود این افراد هم میرود.
* سامان سیاسی ما معیوب است تا عیب سامان سیاسی برطرف نشود ما از این آشفتگی و پراکندگی در حرکتهای سیاسی رنج خواهیم برد. این مسئله هم در اصولگرایان، اصلاحطلبان و گروههای دیگر وجود دارد. در حال حاضر ما حدود ۱۳۰ حزب تأیید شده در کشور داریم. همین تعداد هم احزابی داریم که مجوز آنها به دلایل مختلف تأیید نشده است. آیا واقعاً کشور ما بیش از ۲۰۰ حزب نیاز دارد؟ ما حزب را در قانون اساسی آوردیم، ولی هیچ رسمیتی به آن ندادیم. چند نفر دور هم جمع میشوند و عنوانی میگذارند و بعد ندای «حاجی انا شریک» سر میدهند. نه راهکار مشخصی دارند، نه ایده دارند. از این جهت وحدت محقق نمیشود. هرچند ما با همین وضعیت موجود دعوت به وحدت میکنیم، اما ساختار سامان یافته و ایجاد همگرایی ضعیف است. ولی نباید نا امید بود و از خطوط محوری جامعه روحانیت مبارز دعوت به وحدت در سطح جناحی و فراتر از آن در عرصه ملی است.
*جامعه روحانیت از گذشته نظر به همگرایی و ائتلاف همه جریانهای اصولگرایی داشته است و معتقد هستیم که رقبا هم باید تبدیل به یکی دو جریان قدرتمند شوند، اما هر گروه و دستهای برای خود تابلویی میزند و دنبال سهم خواهی است و این موجب تکثیر و پراکندگی فراوان گروهها شده است.
* دوستان ما حس میکنند اگر در جمع مشترک بروند و همه دور یک میز بنشینند کسانی که برجسته هستند بالا میآیند و به آنها سهم کمتری میرسد؛ بنابراین دسته جدا راه میاندازند تا از کیک قدرت سهم بیشتری به دست بیاورند. اینکه دور هم جمع شویم نیاز ضروری است، اما عدهای نگران هستند که اگر دور هم جمع شویم کسانی که جذابیت و توان بیشتری دارند مورد توجه قرار میگیرند و بقیه حذف میشوند یا امتیازاتشان را از دست میدهند.