اینطور میشود که معمولا کتابخانههای ما پر میشود از آثار ارزشمند کلاسیک خاک خورده، اعم از فارسی و غیرفارسی که هیچگاه سراغشان نمیرویم و حتی آنها را تورق هم نمیکنیم. باید بر این ترس و تعلل غلبه کرد. عمر کوتاه است و معلوم نیست فردا و فرداها چه میشود. باید سراغ کتابهای اصلی و اصیل رفت، کلاسیکها را ورق زد، به آنها مراجعه کرد و مستقیم جملات و عبارتهای آنها را خواند. همین ابتدا خیالتان را راحت کنم، متن بسیاری از کلاسیکها به لحاظ نثری، بسیار ساده و روان است، حتی سادهتر و روانتر از متنهایی که مثلا قرار است آنها را توضیح دهند.
به گزارش اعتماد، این مقدمه را نوشتم تا شما را به خواندن روحالقوانین منتسکیو دعوت کنم. درست است، عنوان این کتاب خیلی ثقیل و دهان پرکن است. اسم نویسندهاش هم خیلی پرطمطراق. اعتراف میکنم وقتی کتاب را در تحریریه به یکی از همکاران نشان دادم، اولین واکنشش این بود: نه، این از سطح عقل و درک من خیلی بالاتر است! اجازه نداد توضیح بدهم که اینطور نیست، اتفاقا این کتاب نثر بسیار روان و شیوایی دارد، خیلی شیرین است و...
البته همین ابتدا بگویم که خود منتسکیو در دیباچه کتابش از خواننده خواهش و تمنا کرده که یا آن را نخوانند و یا آن را از اول تا آخر بخوانند، بعد دربارهاش نظر بدهند. نزدیک به سه قرن پیش، یعنی در نیمه نخست قرن هفدهم میلادی، زمانی که منتسکیو در فرانسه زندگی میکرده، چنین تقاضایی معقول و منطقی بوده، اما او نمیتواند از ما ساکنان کره خاکی در نیمه نخست قرن بیست و یکم انتظار داشته باشد که همه آثار و نوشتهها را بخوانیم.
امروز روز، زمانه زمین تا آسمان فرق کرده و حجم اطلاعات و دادههای ناگزیر آنقدر زیاد شده که نمیتوان از همگان انتظار داشت رمانهای ۸۰۰ صفحهای و کتابهای ۱۰۰۰ صفحهای را بخوانند. البته کسانی که متخصصاند یا پژوهشگر، نه فقط چنین وظیفهای دارند، بلکه باید آثار را به زبان اصلی بخوانند و همه تحقیقات و پژوهشهای راجع به آنها را هم تا سر حد وسع و توانایی، از نظر بگذرانند. اما عموم مخاطبان اهل فرهنگ هم حق دارند از این آثار به قدر ظرفیت خود بهرهمند شوند. کلاسیکها آثاری چند لایه، کثیرالاضلاع، عمیق و سرشار از دانایی و فرزانگی هستند. اگر چنین نبودند، اینچنین از پس آزمون زمان سربلند بیرون نمیآمدند و در میان نسلهای متمادی آدمها در جاهای مختلف دنیا، ماندگار نمیشدند. بنابراین حتی کسانی که متخصص یا پژوهشگر هم نیستند، میتوانند با خواندن و مراجعه مستقیم به آنها، ایدههایی ارزشمند و بصیرتهایی درخشان کسب کنند.
اسمش تقریبا یک خط است: شارل دوسکوندا، بارون دولابرد ا دو منتسکیو (۱۷۵۵-۱۶۸۹ م). اما این همه لازم نیست، همان «منتسکیو» کفایت میکند، مخصوصا که خودش هم خیلی به این القاب و اسامی اعتنایی نداشت و فردی آزاداندیش و فروتن بود. در خانوادهای اشرافی در بوردوی فرانسه زاده شد، در میانه عصر موسوم به روشنگری یعنی از میانه قرن هفدهم تا میانه قرن هجدهم میلادی. از پیشگامان اندیشه انقلاب فرانسه بود و بر متفکرانی، چون روسو و اصحاب دایرهالمعارف مثل دیدرو و دالامبر فضل تقدم داشت. اگرچه شخصا چندان انقلابی محسوب نمیشد و اصلاحات را برای تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی ترجیح میداد، به همین جهت شیفته انگلستان و تاریخ سیاسی آنجا بود. به لحاظ حرفهای سیاستمدار و قاضی بود، اما اشتغال اصلیاش به خواندن و نوشتن و امروز به عنوان نویسنده، مورخ و فیلسوف سیاسی شناخته میشود. اهل تحقیق و سفر بود و از میان آنچه نوشت، سه تا ماندگارتر شده است:
۱- نامههای ایرانی (Lettres persanes، ۱۷۲۱): اثری ادبی و داستانی که مضمونی انتقادی و تحلیلی دارد. ازبک و ریکا، دو ایرانی داستان در سفر به اروپا و فرانسه، افکار و اندیشههای خود را در قالب نامههایی مینویسند. نخستینبار ابوالقاسم اعتصامزاده، روزنامهنگار، نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و مترجم رباعیات خیام به زبان فرانسه، بخشی از این نامهها را به فارسی ترجمه کرد که در مجله آینده و بعدا در روزنامه ستاره جهان منتشر شد. بعدا حسن ارسنجانی، روزنامهنگار، سیاستمدار و از عاملان اصلی برنامه اصلاحات ارضی، ۶۶ نامه از مجموع ۱۶۱ نامه را به همراه مقدمهای درباره منتسکیو ترجمه و در سال ۱۳۲۰ منتشر کرد. درنهایت محمد مجلسی، مترجم آثار ادبی فرانسوی کل این متن را به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۸۷ منتشر کرد.
۲- ملاحظاتی در علل عظمت و انحطاط رومیان (Considérations sur les causes de la grandeur des Romains et de leur décadence، ۱۷۳۴): منتسکیو در این اثر که در آغاز قرار بود بسیار مختصرتر از این باشد، به بررسی تاریخی و جامعه شناختی ظهور جمهوری رم و سقوط امپراتوری رم پرداخته است. بررسی او از سال ۷۵۴ پیش از میلاد را که به طور سنتی تاریخ تاسیس روم است، در بر میگیرد و تا سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ میلادی در نتیجه تهاجم ارتش امپراتوری عثمانی ادامه مییابد. نگاه تحلیلی و جامعهشناختی منتسکیو بر مورخان و تحلیلگران پس از او بسیار تاثیر گذاشته است. ادوارد گیبون، مورخ برجسته انگلیسی (۱۷۹۴-۱۷۳۳) در نگارش شاهکار سترگش، انحطاط و سقوط امپراتوری روم متاثر از این کتاب منتسکیو است. متاسفانه از این اثر منتسکیو ترجمهای به فارسی موجود نیست.
۳- روحالقوانین (De l’esprit des lois، ۱۷۴۸): مهمترین اثر منتسکیو که برای نگارش آن بیش از بیست سال تحقیق و تفحص کرده است. او خودش در دیباچه این کتاب درباره نگارش آن چنین نوشته است: «من چندینبار این کتاب را آغاز و چندینبار آن را ترک کردم. هزار بار اوراقی را که نوشته بودم به باد دادم؛ مقصود خود را بدون تشکیل یک منظور بهخصوصی تعقیب میکرد درحالی که نه قواعد کلی را میشناختم و نه استثنائات را. حقیقت را پیدا میکردم و در اثر عدم تشخیص آن را از دست میدادم، اما چون اصول را یافتم یعنی اصول خود را کشف کردم، دیدم آنچه میجستم، خود به خود به سراغ من آمد و طی بیست سال کتاب من شروع شد و پیشرفت کرد و تمام شد.» (روحالقوانین، ترجمه علیاکبر مهتدی، انتشارات امیرکبیر، ۱۴۰۲).
بد نیست پیش از پرداختن تفصیلی به این کتاب چند خط راجع به ترجمه فارسی آن بنویسم. گویا نخستینبار علیاکبر دهخدا بخشهایی از این کتاب را به فارسی ترجمه کرد، اما بهرغم اصرار دیگران به خصوص دکتر محمد مصدق، حاضر به انتشار آن نشد. بعدا سرهنگ علیاکبر مهتدی (زاده ۱۲۸۳، همدان) دانشآموخته دارالفنون، مدرسه سیاسی و کارشناسی حقوق سیاسی از فرانسه، افسر و دادستان نظامی و مشاور رزمآرا، نخستوزیر ترجمهای از آن به دست داد و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد. بعد از انقلاب محمد مددپور، نویسنده و پژوهشگر ایرانی و از تاثیرپذیرفتگان شناخته شده احمد فردید، فیلسوف معاصر ایرانی، این ترجمه را تصحیح کرد و مقدمهای مفصل و تعلیقاتی بر آن افزود که سخت رنگ و بوی آموزهها و دیدگاههای فردیدی دارد. این کتاب از آن زمان تاکنون، بارها چاپ شده و اکنون در سال ۱۴۰۲ چاپ پانزدهم آن در دو مجلد منتشر شده است. برخی منتقدان -البته بدون پرداختن به جزییات و به طور کلی- از ترجمه علیاکبر مهتدی انتقاد کرده و بازنگری یا ترجمه مجدد آن را ضروری شمردهاند.
روحالقوانین منتسکیو، اثری حقوقی-تاریخی-فلسفی-جامعهشناختی است که در آن به مطالعه تطبیقی جامعه و قانون و حکومت میپردازد. کتاب در آغاز یعنی در سال ۱۷۴۸، بدون ذکر عنوان نویسنده اصلی و به صورت ناشناس منتشر شد، اما ترجمه آن در سال ۱۷۵۰ به زبان انگلیسی باعث شهرت و اثرگذاری گسترده آن شد، اگرچه کلیسای کاتولیک رم در سال ۱۷۵۱ آن را در فهرست کتابهای ممنوعه خود در آورد. کتاب در شش قسمت از سی و یک «کتاب» تشکیل شده و منتسکیو در آن کوشیده، با روشی استقرایی و با مطالعه موردی جوامع مختلف در تاریخ و جغرافیاهای متفاوت، قوانین و قواعد کلی حاکم بر نظامهای اجتماعی و سیاسی آنها را استخراج کند و روابط و مناسبات این قوانین را نشان دهد. منتسکیو معتقد است که در کنار قوانین طبیعی، قوانین وضعی هم بر زندگی اجتماعی بشر حاکم است و «انسان دو موجودیت دارد؛ موجودیت مادی و موجودیت باشعور. به عنوان موجود مادی مانند سایر اجسام تابع قوانین تغییرناپذیر است ولی از جهت اینکه موجودی صاحب شعور است لاینقطع از قوانین الهی تجاوز میکند، نه تنها از آنها تجاوز میکند، بلکه قوانینی را هم که خودش وضع کرده تغییر میدهد.» از دید منتسکیو، افراد بشر با تشکیل جامعه نیازمند حکومت و قانون هستند و این قانون علاوه بر اینکه از عقل انسانی ناشی شده، از وضعیت طبیعی و جغرافیایی و تاریخی یک جامعه خاص هم تاثیر میپذیرد. بنابراین کار حرف حساب او در این کتاب، نشان دادن قوانین و قواعد کلی حاکم بر هر جامعه خاص و نشان دادن روابط آنهاست، منتها با روشی تجربی و استدلالی و تحلیلی.
خلاصه کردن یا توضیح همه مطالب کتاب روحالقوانین، به سادگی امکانپذیر نیست، اما میتوان سه آموزه اصلی و مشهورتر آن را برجسته کرد:
سه نظام سیاسی یا سه شیوه حکومت
منتسکیو به شیوه فیلسوفان قدیمی مثل ارسطو، منتها با ادعای اتکا بر مطالعات تجربی، سه نوع حکومت آرمانی را از هم متمایز میکند و معتقد است که هر یک از جوامع بشری، به علل و عوامل مختلف، ازجمله به علت جبر جغرافیایی و شرایطی زیستی، به یکی از این سه نمونه آرمانی نزدیک هستند: اول حکومت جمهوری که در آن تمام ملت یا قسمتی از ملت زمام امور را به دست دارد. دوم حکومت پادشاهی که یک نفر حکومت کند ولی به وسیله و تحت سلطقه قوانین ثابت و معین و سوم حکومت استبدادی که یک نفر به تنهایی حکومت کند، بدون قاعده و بدون قاعده هر چیزی را مطابق اراده و هوی و هوس است خود انجام دهد.
از دید منتسکیو «جمهوری ممکن است یا دموکراسی باشد، وقتی که عامه مردم قدرت عالیه را در دست داشته باشند یا اریستوکراسی (حکومت خواص) باشد، وقتی که قدرت عالیته تنها در دست بخشی از مردم باشد. در حکومت سلطنتی پادشاه موافق قوانین اساسی معینی حکومت میکند و معمولا «قدرتهای متوسطی» در کارند. در حکومت استبدادی هیچ قوانین اساسی و هیچ «نگهبان» قانونی وجود ندارد... اصل یا بنیان حکومت جمهوری تقوای مدنی است؛ اصل حکومت سلطنتی، شرف و از آن استبداد، ترس است.» (به نقل از جلد ششم تاریخ فلسفه کاپلستون ترجمه اسماعیل سعادت، صص ۲۴-۲۵)
حکومت جمهوری زمانی فساد میپذیرد که روح مساوات از بین برود یا به حد افراط برسد. حکومت اشرافی (آریستوکراسی) زمانی فاسد میشود که اقتدار اعیان خودسرانه شود. حکومت پادشاهی زمانی فاسد میشود که در طبقات متوسط حس شرافت و غیرت ضعیف شود و پادشاه عدالت را به قساوت بدل کند یا طبقه متوسط از بین برود (سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی، ج ۲، ص ۱۶۵) و، اما حکومت استبدادی لاینقطع فاسد میشود، زیرا ذاتا فاسد است. از دید منتسکیو «حکومتهای دیگر به این جهت از بین میروند که حوادث خاص اصول آنها را نقض میکند، اما حکومت استبدادی به اقتضای عیب داخلی خود فاسد میشود مگر اینکه علل خارجی مانع از فساد او گردد، پس استبداد ادامه پیدا نمیکند مگر وقتی که اوضاع ناشی از مقتضیات زمان یا آب و هوا و مذهب یا وضع و قریحه آن را مجبور کنند که ترتیبی را مراعات نماید و تابع قاعدهای شود.» (روحالقوانین، جلد ۱، ص ۳۴۲)
دیگر آموزه شناخته شده منتسکیو، اثرگذاری طبیعت و شرایط اقلیمی و جغرافیایی بر شکلگیری نوع نظام سیاسی در جوامع مختلف است. مشهور آن است که «منتسکیو معتقد بود ملتهای گرمسیر مستعد تنبلی و دیکتاتوری و استبداد و ملتهای سردسیر جاهطلب و خشن و ملتهای با آب و هوای معتدل آزادیخواه و دموکراسیخواه هستند.» او این دیدگاه را در فصلهای چهاردهم تا نوزدهم روحالقوانین بسط میدهد. اما واقعیت آن است که «منتسکیو نمیگوید که شرایط اقلیمی و اقتصادی چنان تعیینکننده نظام قوانین است که هیچ نظارت عاقلانهای بر آن نتوان اعمال کرد.» (همان، ص ۲۶) و از سرنوشت محتوم سخن نمیگوید.
منتسکیو آزادیخواه است و آزادی از دید او «آن است که افراد آنچه را بخواهند و بکنند و آنچه را موظف به خواستن آن نیستند مجبور نباشند انجام دهند.» (فصل یازده روحالقوانین، ص ۳۹۴) از دید او ضامن این شکل از آزادی تفکیک قوا است و برای اثبات سخنش به نظام سیاسی محبوبش انگلستان اشاره میکند. تفکیک قوای حاکمیت به سه قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه و استقلال آنها بر یکدیگر مانع از تجمیع و تمرکز قدرت و درنهایت فساد آن میشود. به نوشته کاپلستون، «اندیشه منتسکیو درباره تعادل قوا هم در امریکا و هم در فرانسه تاثیر بخشید؛ یکی از موارد این تاثیر صدور اعلامیه حقوق بشر و شهروندان فرانسه در سال ۱۷۹۱ بود.» (کاپلستون، همان، ص ۲۹) خلاصه کردن کتاب منتسکیو در سه آموزه بالا، اجحافی آشکار در حق این اثر کلاسیک است.
کتاب سرشار از اطلاعات و دادههای تاریخی، حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی درباره نظامهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی و اقتصادی جوامع و ملل مختلف و ایده پردازیهای منتسکیو پیرامون آنهاست. مهمتر از آن برای پژوهشگران و اهل تحقیق، روششناسی و شیوه تحقیق منتسکیو است. او در این کتاب در مقام محقق و پژوهشگری دقیق و روشمند ظاهر میشود و از این حیث میتوان او را از پیشگامان جامعهشناسی سیاسی و جامعهشناسی تاریخی محسوب کرد. کوتاه سخن آنکه روحالقوانین منتسکیو به عنوان شاهکاری کلاسیک، همواره خواندنی و بصیرت افزاست و مواجهه مستقیم با آن لذتبخش و مفید است.