فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دانی که چنگ و عود چه تَقریر میکنند؟
پنهان خورید باده که تَعزیر میکنند
ناموسِ عشق و رونقِ عُشّاق میبَرند
عیبِ جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلبِ تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اِکسیر میکنند
گویند رمزِ عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تَقریر میکنند
ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب
تا خود درونِ پرده چه تدبیر میکنند
تشویشِ وقتِ پیرِ مُغان میدهند باز
این سالِکان نِگَر که چه با پیر میکنند
صد مُلکِ دل به نیم نظر میتوان خرید
خوبان در این معامله تَقصیر میکنند
قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
شرح لغت: عود: نوعی ساز زهی/تعریز: ادب کردن
سخن عشق شنیدنی نیست زیرا حکایتی است که فقط باید به چشم دل دید و آنان که راه وصال در پیش می گیرند و از عشق او سخن می گویند حتما باید با تلاش به آن برسند وگرنه در حد اوهام باقی می مانند.
تو با دلی پاک قدم پیش گذاشته ای، هر چند کار تو را از روی عقل و منطق ندانند ولی تو در کار خود ثابت قدم باش. از گله و شکایت بپرهیز که رنج مخصوص عاشقان است.