انتقاد میتواند مثبت و منفی باشد. با این وجود، اکثر ما به انتقاد شخصی به چشم منفی نگاه میکنیم.
فرارو- بعضی کتابهای لغت، انتقاد را «قضاوت کردن» شخصی دیگر معنی کردهاند. بنابراین تعریف، انتقاد میتواند مثبت و منفی باشد. با این وجود، اکثر ما به انتقاد شخصی به چشم منفی نگاه میکنیم. در واقع، «انتقاد» را میتوان واژهای به جای «بازخورد منفی» دانست.
به گزارش فرارو، در اینجا به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه تحلیل انتقادی شما از دیگران میتواند «سازنده» باشد، تا بتوانید گامی در جهت پیشرفت طرفتان بردارید، نه اینکه انتقادی «مخرب» کنید که طرف مقابلتان ضربه شود.
انتقاد مخرب کمک یا حمایتی در جهت بهبود و پیشرفت نیست، بلکه فقط مشکل را از دید کسی که انتقاد میکند، مطرح میکند. معمولاً به شکل نظری راجع به گیرندۀ نقد، مهارتهای او یا خصایصش بیان میشود، نه راجع به رفتارش. انتقاد مخرب تمایلش زمین زدن طرف مقابل و دادن حس بد به اوست، حال چه عامدانه باشد یا نه.
انتقاد سازنده از سوی دیگر، روشهایی که گیرندۀ انتقاد میتواند خود را تغییر دهد تا مسائل بهتر شوند را مطرح میکند. این نقد طرف مقابل را بالا میبرد و به او کمک میکند تا تغییرات مثبتی در رفتارش دهد، تا از مشکلهای آتی جلوگیری شود.
بهترین شیوه برای طرح انتقاد سازنده، نگاه به آن به چشم یک «بازخورد سازنده» است و همیشه از قواعد بازخورد دادن پیروی میکند.
بازخورد خوب، چه مثبت و چه منفی، بر رفتار تاکید میکند. به این برنمیگردد که طرف چیست و به چه معتقد است، بلکه به اینکه چه کرده است برمیگردد. انتقاد سازنده، این موضوع را یک گام به پیش میبرد و بر رفتار مد نظر شما تاکید میکند، نه رفتاری که شما دیدهاید و از آن خوشتان نیامده است.
نکته مهم در مورد بازخورد سازنده
به جای اینکه بگویید: «لطفاً این کار را نکن. واقعاً از آن متنفرم»
بگویید: «خیلی دوست دارم که به جای فلان کار، این کار را بکنی، چرا که تاثیرش این است»
بازخورد یا نقدی که در چنین لفافهای پیچیده میشود، راحتتر پذیرفته شده و به آن عمل میشود، چرا که به طور واضح میگوید که چه رفتاری بهتر خواهد بود و راه حل یا گرینهای برای تغییر ارایه میکند.
این به معنی خودخواهی نیست، بلکه درکی ساده است از اینکه شما نمیدانید که قصد و فکر طرف مقابل چه بوده، بلکه فقط تاثیری که روی شما داشته را میدانید.
به همین خاطر، اینکه بازخورد را از نقطه نظر تاثیری که بر شما داشته انتقال دهید، بسیار راهگشاتر خواهد بود. مثلاً میتوانید بگویید، «وقتی فلان کار را میکنی، این حس به من دست میدهد.»
انتقاد سازنده این موضوع را یک گام به پیش میبرد و بر رفتاری تاکید میکند که برای القای حس بهتر ضروری است.
نگویید: «وقتی فلان کار را میکنی، این حس به من دست میدهد»
در عوض بگویید: «اگر فلان کار را بکنی، فکر میکنم که فلان حس به من دست خواهد داد.»
بازخورد خوب باید تا جای ممکن مشخص باشد. هر چه جزییتر به رفتاری که میخواهید ببینید بپردازید، اجرای آن برای طرف مقابل آسانتر خواهد بود.
حتی لازم نیست که بگویید از کدام رفتار خوشتان نمیآید: در عوض از طرفتان بخواهید که چیزی متفاوت را انجام دهد.
از طرفتان در قالب یک خواستۀ ساده، بخواهید کاری که دوست را بکند. لازم نیست نظری راجع به رفتار پیشین او بدهید.
از عباراتی نظیر اینها استفاده کنید: «اشکالی ندارد فلان کار را بکنی؟» «لطفاً فلان کار را میکنی؟ خیلی کمک میکند.»
ممکن است اینها راه حلهای درازمدت نباشند، اما به سرعت و به شکل موثر نشان میدهند که شما دوست دارید که طرفتان چه بکند.
همچنین میتوانید امیدوار باشید که با همین حرف تغییری پایدار در او پدید آید.
اینکه اتفاقات گذشته را تا مدتها بعد بر دوش بکشید، خوب نیست.
بازخورد و انتقاد برای آنکه موثر باشند، بایستی کم و بیش بلافاصله، وقتی که اتفاقات هنوز تازه هستند و در ذهن همه حضور دارند، مطرح شود.
البته، اگر از آنچه اتفاق افتاده عصبانی هستید، شاید بهتر باشد که تا زمانی که آرامتر باشید صبر کنید. این موضوع کمک میکند تا گفتگویی سازنده داشته باشید.
عصبانی نشوید!
دنبال این نباشید که انتقام بگیرید، آرام شوید و رابطۀتان را به وضعیت با ثبات بازگردانید.
زمانی که عصبانی هستید، وسوسه نشوید که انتقاد کنید. قشنگ نیست و مسلماً سازنده نخواهد بود.
این قاعده از قاعده قبلی نشئت میگیرد: شما باید بازخورد، به خصوص بازخورد منفی را زمانی بدهید که طرف دیگر آمادۀ شنیدن آن است.
وقتی که شما یا طرفتان عصبانی هستید، یا خسته هستید یا آمادگی شنیدن اخبار ناخوشایند را ندارید، زمان خوبی برای طرح بازخورد نیست.
لحظۀ مناسب را انتخاب کنید و نشان دهید که چیز مهمی میخواهید بگوید.
مهمترین چیز قبل از طرح هر نوع انتقاد یا بازخورد منفی، این است که فکر کنید واکنش خودتان در مقابل شنیدن چنین اطلاعاتی چه خواهد بود.
چه چیزی به خودتان میگویید که برایتان قابل پذیرش باشد؟
از خودتان صادقانه بپرسید و واقعاً به جوابش فکر کنید.
فقط وقتی که حس میکنید، انتقادی که طرح میکنید برای خودتان قابل پذیرش، آن را به آن شکل مطرح کنید. در غیر این صورت بهتر است که نگاهی دوباره به قواعد این صفحه بیاندازید و انتقادتان را به شکلی دیگر مطرح کنید.
۱- شروع نرم
وقتی از فردی درخواست تغییر در رفتارش میکنید، سعی کنید با جملات نرم و ملایم شروع کنید. یک انتقاد را با استفاده از پیغامهای نرم آغازین، دوباره برای خود بازگو کنید. برای نمونه بگویید: «وقتی بعضی وقتها ناهار با هم هستیم، من خیلی خوشحال میشوم، من برای چنین مواقعی واقعا دلم تنگ شده است»
۲- درباره احساساتتان صحبت کنید
وقتی از کسی میخواهید که تغییر کند، اغلب این احساسات ناخوشایندتان است که شما را ترغیب میکند درباره این موضوع صحبت کنید. شما میخواهید احساسات بهتری را تجربه کنید. انتقاد میتواند به راحتی بر احساسات سخت مثل عصبانیت و انزجار متمرکز شود.
۳- تبدیل انتقاد به ارتباط
اگر این گونه احساس میکنید که «ریسک انتقاد کردن از دیگری را به جان خریده اید» و یا «فرد مقابل هرکاری میخواهد انجام دهد، در هر حال تغییر بسیار خوب است»؛ لازم است بدانید داشتن این نوع احساسات میتواند برای شما معنی خاصی داشته باشد. این معنی که دوستان یا افرادی که عاشقشان هستید ممکن است متوجه این نشوند که چرا شما در آنچه آنها انجام میدهند، این قدر سخت میگیرید.
انتقاد از دیگران نوعی هوشمندی است. انتقاد همچون حرکت روی لبه تیز چاقوی سازندگی در مقابل انتقام است. گاهی وقتی فردی ما را مورد انتقاد قرار میدهد، ممکن است چون نتوانسته ما را به آرامی مورد خطاب قرار دهد، کمی ناراحت شویم اما باید بدانیم که این انقاد در نهایت میتواند برای ما مفید باشد.
پس لازم است در مواجه با انقاد به موارد ذیل توجه کنید:
۱- هرگز مقابل به مثل نکنیم
گرچه ممکن است تذکر و انتقاد، در ذائقه ما تلخ آید، ولی تلخی نقد و تذکر، به مراتب سودمندتر از شیرینی چاپلوسی و نیرنگ و فریب است. انتقاد ناراحت کننده است اگر سه نکته را به خاطر داشته باشیم از تلخی انتقاد کاسته میشود.
الف- هرگز مقابل به مثل نکنیم این فقط ضعف اعتماد به نفس مارا نشان میدهد و در ضمن طغیانهای احساسی بندرت مشکلی را حل میکند وبلکه وضع را بدتر میکند.
ب- اگر انتقاد را بیش از یک بار شنیدید حتماً آن را جدی بگیرید.
ج- منافع انتقاد را در نظر بگیرید آیا شخصی که از شما انتقاد کرده به دنبال چیز دیگری است.
۲- به انتقاد گوش دهیم و آن را سبک سنگین کنیم
هیچ لزومی ندارد زود به دست وپا بیفتیم وناامیدانه بکوشیم ازخود آدمی جدید وبی نقص بسازیم. ازطرفی نیازی هم به این نیست که نصایح دیگران را به کلی نشنیده بگیریم. ما میتوانیم ازدیدگاههای اطرافیان، صرفنظرازرابطهای که با آنان داریم، چیزهای زیادی بیاموزیم.
۳- شخصیت ما زیر سوال نرفته است
به جای احساس درماندگی این واقعیت را قبول کنیم که عیب ونقصی درذات ما وجود ندارد وتنها رفتاری ازما دچارعیب وکاستی است، احساس قدرت میکنیم وانگیزه تغییرسازنده درما افزایش مییابد.
انتقاد اگرصریح وروشن باشد، بیشک به تجربهای قدرت بخش وغنی بدل میشود. واقعیت این است، اگرچه امکان دارد ما تا کنون این موضوع راکشف نکرده باشیم، انتقاد میتواند درنوع خود موهبتی باشد.
ما ناگزیربه درک این واقعیت هستیم که انتقاد الزاما نشانه آن نیست که دیگری برای ما اهمیتی قایل نیست. بلکه، امکان دارد ناشی ازاحترام یا حس عطوفت یا تمایل طرف مقابل به برقراری ارتباط باما وناشی ازاشتیاق اوبه بهبود رابطه وتفهیم وتفاهم عمیق ترباشد.
ما میتوانیم انتقاد را نشانه احترام محبت آمیزفرد دیگری به خودمان درقالب شخصیتی که درحال حاضرهستیم، تلقی کنیم وسپس واکنش مناسب ومنطقی به انتقادهای طرف مقابل نشان دهیم.
۴- از انتقاد تصویر مثبتی داشته باشیم
بکوشیم از انتقاد تصویر مثبتی داشته باشیم همه ما نقاط آسیبپذیری داریم. بعضی ازکلمات یا عبارتها آن قدرحساس هستند که فقط اشاره به آن ممکن است، ما راازدرون متلاشی کند. کلماتی که موجب رنجش یا احساس شکست یا خشم شدید ما میشود.
این کلمات ممکن است اشارهای به ظاهر، کلیات وجودی، رنگ، وزن، طرزلباس پوشیدن، اندازه قد، لهجه ویا اشارتی به تاریخچه گذشته (تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی وغیره) ما باشد.
امکان دارد اشاره اطرافیان به کفایت ما درزمینهای خاص مثلا درقالب یک مادر، آشپز، دوست، روشنفکر، راننده وغیره باشد. یا ممکن است کلمهای خاص نظیر، خودخواه، مایه درد سر، احمق، پرخاشگر، خسیس، سختگیرباشد. کلمه یا عبارت هرچند باشد تاثیرش راروی ما برجای میگذارد.
امکان دارد این کلمات تاثیری روی دیگران نداشته باشد. اصلا ممکن است حرفهای گفته شده بیمعنی باشد، ولی برداشتی که ما ازآن میکنید، روی ما تاثیرمنفی بگذارد. یکی ازراههایی که با توسل به آن میتوانیم با قاطعیت با این نوع حرفها برخورد کنیم. این است که بکوشیم ازحساسیت آنها بکاهیم.
۵- با حسن نیت جنبه منفی انتقاد را پذیرا باشیم
برخورد با انتقاد، به این مهارت نیازدارد که با حسن نیت جنبه منفی انتقاد را پذیرا باشیم. این امرسبب میشود، با انتقاد خصمانه یعنی، انتقادی که بدعنوان شده وهم با انتقاد سازنده یعنی، انتقادی که فرد علاقمند به ما مطرح میکند، برخوردی سالم داشته باشیم یعنی اینکه یاد بگیریم، (چگونه انتقادی را بپذیریم وبه طرف مقابل حق دهیم)؛ لزومی ندارد خودرا دربرابرمخاطبمان به باد سرزنش ولعن ونفرین بگیریم.
۶- طرز برخورد منطقی باشد
دربعضی مواقع، ممکن است با انتقادهایی مواجه شویم که به نظرمان غیراصولی است و یا اینکه خودمان از قبل قصد برطرف کردن آن راداشته ایم. در این گونه مواقع، طرز برخورد ما، که باید منطقی باشد، بسیارمهم است.
۷- خودرا توانمند نماییم
تا زمانی که در حال ضعف باشیم وقتی از ما انتقاد میشود، نمیتوانیم تحمل کنیم تنها راه این است که در موضع قدرت باشیم. یعنی امتیازی نسبت به دیگران داشته باشیم. اگر کسی از ما انتقاد کرد سریع از آن دشمن نسازیم، زیرا کسی که ضعیف است وقتی از او انتقاد شود شخص انتقاد کننده را دشمن خود میپندارد. یکی از راههای انتقادپذیری این است که شما از لحاظ توانایی دارای اقتدار وتوانمندی باشیم، در این صورت است که میتوانید تحمل کنیم
۸- خونسردی خود را حفظ کنیمهنگامی که کسی از ما انتقاد کرد به جای اینکه از اوعصبانی شویم، خونسردی خود را حفظ کنیم به جای اینکه نفسمان به شمارش بیافتد نفس عمیق بکشیم، به جای اینکه چهره درهم برود لبخند بزنیم، به جای اینکه از کوره در برویم و سرخ و سفید شویم سعی کنیم براعصاب خود مسلط باشیم
۹- از منتقدخود تشکر کنیمبا خونسردی به حرفهای طرف مقابل خود گوش دهید و اگر انتقاد صحیح بود از او تشکر کرده و اگر نه با او صحبت کرده تا قانع شود. این وظیفه منتقد بوده که اشتباهات مارا میبیند و به ما کمک کند که در آینده این کارها را تکرار نکنیم.