داريوش اول، شاه بزرگ هخامنشی، با لشکرکشیهای عظیم خود به سکاهيه، مصر و یونان، مرزهای امپراتوری هخامنشی را به طور چشمگیری گسترش داد. این نبردها با استفاده از ابتکارات نظامی مانند ساخت پلهای شناور و استفاده از استراتژیهای دیپلماتیک برای تسخیر سرزمینها، بر تاریخ باستان تاثیرگذار بوده است. در این مقاله، به تحلیل لشکرکشیهای داريوش به سکاهيه، مصر و یونان و نتایج آن پرداخته میشود.
فرارو- آریاندس، فرمانروای پارسی که تحت سلطه کبوجيه حاکم مصر بود، زمانی به دربار داريوش آمد تا به وی گزارش دهد که فرزندش در سال ۵۲۲ ق.م با پرداخت خراج، وفاداری خود را به کبوجيه اعلام کرده است. این اطلاعات باعث شد که آریاندس پس از مشورت با داريوش، در سال ۵۱۳ ق.م سپاهی به فرماندهی دو نجبا از طایفههای مختلف پارسی (امازیس و بدرس) به نبرد با برقه، واقع در مرزهای غربی لیبی بفرستد. برقهایها پس از مقاومت طولانی تسلیم شدند و طبق معاهدهای خراجگزار پارسیان شدند. آریاندس که اکنون بسیار قدرتمند شده بود، توسط داريوش از منصب خود برکنار گردید و پس از آن معابد را تجدید ساخت.
در سال ۵۱۳ ق.م، داريوش به سوی سکاهیه حرکت کرد. قبل از این، به دموكدس، پزشک مشهور پادشاه، دستور داده شد که منطقه را مورد بررسی کامل قرار دهد. داريوش سپس به تعقیب سکاها پرداخته و سفیری نزد «اسخون خه»، پادشاه سیتها فرستاد. این اقدام نشاندهنده قدرت نظامی پارسیان و دیپلماسی آنها بود. در پاسخ، اسخون خه با ارسال هدایا، پیام خاصی به داريوش فرستاد که معانی مختلفی داشت و نشاندهنده نوعی تسلیم بود. هرودوت و دیگر مورخان در مورد این لشکرکشی نوشتهاند که داريوش موفق به شکست سکاها و تسلط بر آنها شد.
داريوش در مسیر پیشرفت خود در اروپا، پس از عبور از هلسپونت، پروپونتید، و دانوب، چندین شهر یونانینشین در آسیای صغیر را تحت سلطه خود درآورد و به جزایر دریای اژه حمله کرد. از جمله ابتکارات جنگی وی، ساخت پلهای شناور بر روی رودخانهها و تنگهها بود که به تسهیل حرکت نیروهایش کمک میکرد. این پلها نماد قدرت مهندسی و استراتژی جنگی داريوش بودند.
در شرق، داريوش به سرحدات هند و سند پرداخت و قلمرو خود را از طریق مناطق مختلف مانند پنجاب و مکران (بلوچستان) گسترش داد. هدف داريوش از این لشکرکشیها، اتصال امپراتوری هخامنشی به سواحل دریای سرخ و خلیج فارس بود. وی موفق شد تا سرزمینهای مختلف از جمله یمن و حجاز را تحت سلطه خود درآورد و ارتباطات منطقهای را بهبود بخشد.
در یونان، داريوش به دو مرحله از لشکرکشی پرداخته بود. ابتدا دموكدس ماموریت داشت که اطلاعات لازم در مورد جزایر یونانی را جمعآوری کند. در مرحله دوم، فرماندهانی چون ماردونيوس و ارتهفرنس به پیشروی به سوی آتن مأمور شدند. این لشکرکشیها منجر به تسخیر جزایر مختلف یونان و قرار گرفتن آتن و اسپارت در تیررس پارسیان شد.
نتیجهگیری
لشکرکشیهای داريوش اول به سکاهیه، مصر، یونان و شرق به شکلی کلیدی در تاریخ باستان ثبت شد. این نبردها، همراه با استراتژیهای نظامی و دیپلماتیک پیچیده، نه تنها امپراتوری هخامنشی را گسترش داد، بلکه تأثیرات عمیقی بر آینده تاریخ ایران و یونان گذاشت.
منابع:
شرق 1383