هممیهن نوشت؛ هنوز یک روز از پیشنهاد اختصاص سیمکارتی خاص برای دسترسی بهتر گردشگران خارجی به برخی پلتفرمهای محدودشده در کشور نگذشته بود که خبر آمد «قاتل و وحشی»، به کارگردانی حمید نعمتالله، پس از سه سال توقیف، تنها برای مخاطبان خارجی به نمایش درخواهد آمد.
خبری که روحالله سهرابی، مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی بدون آنکه متوجه باشد این جملات چقدر عجیب هستند، در موردش چنین گفت: «فیلم «قاتل و وحشی» با تدبیر رئیس سازمان سینمایی و همکاری تهیهکننده و کارگردان فیلم در اعمال اصلاحات و مساعدت شورای پروانه نمایش سینمایی، صرفا برای نمایش خارج از ایران مجوز گرفت.» گویندگان اخبار فوق یا نمیدانند یا برایشان اهمیت ندارد که این خبرها؛ چه اختصاص سیمکارتی خاص به گردشگران خارجی برای دسترسی به پلتفرمهای فیلترشده و چه نمایش فیلمی توقیفشده در داخل تنها برای خارجیها، تا چه میزان تبعیضآمیز و خودحقیرپندارانه است.
دردسرهای سهساله «قاتل و وحشی»، از ۱۳۹۸ آغاز شد. هنگامی که این فیلم متقاضی حضور در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر بود، اما به خاطر مشکلاتی که بر سر مالکیت آن وجود داشت، کنار گذاشته شد. این آغاز ماجرا بود و هنوز کسی نمیدانست که سر تراشیده لیلا حاتمی، بازیگر نقش اصلی «قاتل و وحشی»، قرار است منجر به توقیف سهساله آن شود. آخرین ساخته حمید نعمتالله در سال ۱۳۹۹ از سوی شورای پروانه نمایش برای شرکت در جشنواره فجر بررسی شد، اما مجوز نگرفت، چون این شورا سکانسهایی از آن را بدون اصلاح، قابل نمایش ندانست.
این فیلم سال بعد، برای سومینبار پیاپی متقاضی حضور در جشنواره شد و درحالیکه سازندگانش تاکید میکردند توسط هیئتهای انتخاب دو جشنواره قبلی بازبینی نشده و مراحل فنی و تولیدش به تازگی تمام شده است، از چهلمین دوره این رویداد هم کنار گذاشته شد. خردادماه ۱۴۰۱ بود که خبر آمد سازمان سینمایی، نهتنها مجوز اکران داخلی «قاتل و وحشی» را صادر نکرده که مشکلاتی را هم برای پخش بینالمللی این فیلم در بازار جشنواره کن ایجاد کرده است.
این همه در کنار خبر منتشرشده در تاریخ ششم اسفندماه ۱۴۰۱ مبنی بر صدور مجوز اکران «قاتل و وحشی» تنها برای نمایش در خارج از کشور، موجب شد از کیوان کثیریان، روزنامهنگار و منتقد سینمایی بپرسیم، این دوگانگی و تناقض را چگونه میتوان تحلیلوتبیین کرد.
کثیریان در پاسخ به اینکه ارزیابیاش از اتفاق رخداده چیست، میگوید: «آنچه ما پیش از این شاهد بودیم از این قرار بود که نسخه نمایش داده شده از یک فیلم در خارج از کشور با نسخه نمایش داده شده از آن در داخل، تفاوتهایی داشت. آن زمان با نسخههای ویژه خارج از کشور، با دست بازتری برخورد میشد و صحنههایی در آنها بود که در نسخه داخلی دیده نمیشد. به بیان دیگر، در دورهای در نسخه خارجی با سانسور کمتری مواجه بودیم. در دولت آقای رئیسی، ظاهرا قرار بر این شد که رویه برعکس شود. به گونهای که نسخه خارجی با نظارت بیشتری مواجه شد تا مبادا آنها متوجه نکاتی شوند که نباید.
این شیوه کجدارومریز، چیز تازهای نبود تا اینکه با صدور مجوز اکران بینالمللی «قاتل و وحشی»، بدون مجوز اکران داخلی مواجه شدیم. مجوزی که به خارجیها اجازه تماشای یک فیلم ایرانی را میدهد و به ایرانیها نه و از نظر من مشخصا حاصل نگاهی تبعیضآمیز و خودحقیرپندارانه است.»
کثیریان میگوید، صدور مجوز برای اکران بینالمللی یک فیلم ایرانی را بدون آنکه در داخل کشور نمایش داده شده باشد، تنها میتوان اینگونه توجیه کرد که یا برای قدرتنمایی است یا برای گریز از فشار گروههای تندروی داخلی به سازمان سینمایی و وزارت فرهنگوارشاد اسلامی. او این نگاه را «بیمارگونه و ضایعکننده حقوق انسانی مخاطبان سینما» میداند.
این منتقد سینما در پاسخ به اینکه آیا مدیرانی که چنین تصمیمی گرفتهاند، نمیدانند که به محض اکران خارجی «قاتل و وحشی»، نسخهای از آن نیز در اختیار مخاطبان داخلی قرار خواهد گرفت، میگوید: «همیشه همینگونه بوده است. نسخه کامل فیلمهایی که سانسور شدهاند، همیشه به فاصلهای کوتاه در اختیار مخاطبان داخلی قرار گرفته است.
عصر، عصر ارتباطات است. عصری که در آن نمیتوان جلوی انتشار چیزی را که مایل به دیدهشدنش نیستیم، بگیریم. به گونهای که هرآنچه در شبکه نمایش خانگی منتشر میشود، به فاصله کوتاهی در کانالهای ماهوارهای در دسترس قرار میگیرد و این تنها یکی از مواردی است که نشان میدهد ما توانایی جلوگیری از انتشار آنچه را نمیخواهیم، نداریم. چنین تصمیمی تنها میتواند ناشی از یک نگاه بسته، بهروزنشده، سنتی و متصلب باشد.
مگر «عصبانی نیستم»، آن همه در معرض سانسور قرار نگرفت؟ درنهایت چه شد؟ نسخه کامل آن هم در داخل، هم در خارج دیده شد. این اقدامات را چگونه میتوان ارزیابی کرد جز با عبارت «میل به قدرتنمایی» و «ساکت نگه داشتن گروههای تندروی داخلی» از راهی غیراصولی؟
مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی میگوید: «اگرچه مضمون «قاتل و وحشی» دارای فضایی ملتهب و خشن بوده و مخاطب خاصی را جلب خواهد کرد، اما وحشت و خشونت حاکم بر فیلم، علت عدم نمایش این اثر نبوده و تصاویر بازیگر زن با موی تراشیده، این امکان را از اثر سلب کرده است.» و در عین حال از صدور مجوز بینالمللی برای اکران این فیلم خبر میدهد. آیا این خبر به این معناست که غدهای، هورمونی، طرز تفکری و... در خارجیها تحت کنترل است و در ایرانیها، نه؟ تماشای لیلا حاتمی با سر تراشیده موجب چه اتفاقی در درون ما میشود که در خارجیها نمیشود؟ آیا لیلا حاتمی به خارجیها محرم است و به ما نامحرم؟ منطق این تصمیم چیست؟» سانسور یک فیلم در داخل و صدور مجوز اکران آن در خارج بیش از هر چیز تصمیمگیران سینمای کشور را زیر سوال میبرد.
کثیریان با اشاره به این نکته میافزاید: «اکنون سانسوری که برای مخاطب داخلی اعمال میشود بیش از سانسوری است که برای مخاطب خارجی صورت میگیرد. درواقع ما که در دل ماجراییم، نباید ببینیم و آنها که پیش از این گمان میشد نباید از آنچه در داخل میگذرد مطلع شوند، میتوانند ببینند. منطق این تصمیم چیست و چه میتوان در موردش گفت؟ وقتی هر چیزی هم بگوییم باز هم مدیران کار خود را میکنند.
کسانی که چنین تصمیمی گرفتهاند، میخواهند بگویند ما مجوز اکران «قاتل و وحشی» را صادر کردیم، اما این مجوز، آن مجوزی که در اصل باید صادر میشد، نیست. مجوز اکران بینالمللی «قاتل و وحشی» صادر شده است تا مدیران سازمان سینمایی هم بتوانند بگویند توقیفش نکردهاند، هم با شانه خالی کردن از زیر بار اکران داخل، قدرتنمایی کنند و از فشار احتمالی گروههای تندروی داخلی بگریزند.»