مجله تایم در شماره اخیر خود ولادیمیر پوتین را به عنوان مرد سال 2007 میلادی معرفی کرد. تایم علت انتخاب خود را «تولد یک تزار جدید به نام پوتین» ذکر کرده که «در خانه، آینده سیاسی اش را تضمین و در خارج نفوذ خود را گسترش داده است.»
تداوم موقعیت پوتین پس از اتمام دوره ریاست جمهوری در هاله ای از ابهام قرار داشت که اکنون تا اندازه ای برطرف شده است. پوتین حمایت خود را از معاون اولش، دیمتری مدودیف، برای انتخابات آینده ریاست جمهوری روسیه اعلام کرده است. به این دلیل و به خصوص با پیروزی قاطع حزب پوتین(حزب روسیه متحد) در انتخابات پارلمانی روسیه، گمان می رود که تزار مورد ادعای تایم همچنان مرد تمام فصول قدرت در روسیه باقی خواهد ماند.
بدین ترتیب، می توان پیش بینی کرد که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری پوتین، سیاستهای روسیه در قبال ایران، تداوم سیاستهای پوتین خواهد بود، به خصوص اگر پوتین به قول خود عمل کند و پست نخست وزیری روسیه را در اختیار بگیرد. از این رو، ایران همچنان نقطه محوری در سیاست های خاورمیانه ای روسیه خواهد بود و آن کشور سعی خواهد کرد با حفظ نزدیکی با ایران، حضور خود در خاورمیانه را بر اساس این نزدیکی تنظیم کند. از سوی دیگر، روسیه با اتکا بر این محور سعی می کند تا دو سوی دریای خزر را همچنان به صورت حریم امنیتی جنوب خود نگاه دارد. اما حفظ این محور همچون گذشته هزینه هایی دارد که مهمترین آنها تداوم چالش با آمریکا است.
تلاش آمریکا برای تسلط بر خاورمیانه، تعارض بنیادین با سیاست خاورمیانه ای روسیه دارد و هر دو کشور می دانند که بدون وجود ایران و همکاری این کشور، تضمینی بر حضور موثر آنها در خاورمیانه وجود ندارد.
روسیه با رای مثبت به قطعنامه های اول و دوم شورای امنیت در مورد پرونده هسته ای ایران دو جهت را دنبال کرده است. نخست؛ با تاثیر در مفاد قطعنامه ها و کاهش مجازاتها علیه ایران چنین نشان داده که با جلوگیری از حمله نظامی آمریکا علیه ایران و تلطیف مجازتها سعی دارد تا منافع ایران را در شورای امنیت حفظ کند. دوم؛ با رای مثبت خود به قطعنامه ها تعلیق غنی سازی را تایید کرده، یعنی همان چیزی که آمریکا نیز خواهان آن است. روسیه با این دو کوشیده است تا وضعیت نه جنگ و نه صلح را برای ایران ایجاد کند. در این وضعیت، روسیه هم می تواند به پذیرش طرح خود از سوی ایران مبنی بر غنی سازی مشترک در خاک روسیه امیدوار باشد و هم با استفاده از موضع خصمانه آمریکا، ایران را به صورت طبیعی، به خود متمایل کند.
در جهت تداوم این وضعیت بود که روسیه بازی دوگانه خود را دنبال می کرد و حتی این بازی دوگانه را می توان در موضوع ساخت و راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر نیز مشاهده کرد. بهانه تراشی ها و تاخیر طرف روسی در مورد نیروگاه بوشهر به گونه ای بود که نه مانند پیمانکاران سابق آلمانی یا ژاپنی دست از کار بکشد و نه آن که به موقع وعده های خود را به انجام رساند. روسیه با بازی دوگانه خود اجازه نمی داد تا پرونده هسته ای ایران از شورای امنیت به آژانس اتمی بازگردد تا نتیجه مورد نظر ایران به دست آید و نیز مانع از آن می شد تا پرونده در مسیری قرار گیرد که خواست مقامات جنگ طلب آمریکایی برآورده شود.
صدورگزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا زنگ خطر را برای پوتین به صدا در آورد. مسئله تنها صدور این گزارش نبود، بلکه آمریکاییان علاوه بر ترجیح روش دیپلماسی بر گزینه نظامی، زمزمه هایی از گفتگوی مستقیم با ایران را سر دادند، چیزی که روسها نمی توانستند از آن غافل بمانند. چنین تغییر رویه ای از سوی آمریکا، بیش از هر چیز می تواند ایران را از وضعیت نه جنگ و نه صلح خارج کند و روشن است که روسها در این موقعیت باید واکنشی مناسب نشان دهند.
اولین عکس العمل روسها اظهار نظر رئیس شرکت «اتم استروی اکسپورت» روسیه، پیمانکار نیروگاه اتمی بوشهر، و معاون دبیر مطبوعاتی دفتر ریاست جمهوری روسیه، مبنی بر تحویل سوخت نیروگاه بوشهر در اواخر ماه دسامبر سال جاری بود. این وعده در هیجدهم دسامبر، چند روز بعد از این اظهار نظر و زودتر از موقعی که روسها وعده داده بودند، عملی شد. روسها چندان در تحویل سوخت هسته ای به ایران عجله داشتند که برخی از مطبوعات ایرانی آن را به شکسته شدن طلسم تشبیه کردند. اما این سوال باقی است که چرا روسها در رساندن سوخت نیروگاهی عجله داشته اند حال آن که هنوز تا راه اندازی آن فرصت باقی است؟ با صدور گزارش NIE، روسها ناگزیر بودند تا ایران را همچنان متمایل به خود نگه دارند و به این علت در ارسال سوخت نیروگاه بوشهر عجله کردند.
دومین عکس العمل روسها در مصاحبه پوتین با مجله تایم نشان داده شد. پوتین در این مصاحبه گفت: «امیدوارم گزارش سازمان اطلاعات ملی آمریکا( NIE) برای آن منتشر نشده باشد که طرف ایرانی از تدارک واقعی عملیات نظامی علیه خود غافل شود.» این سخن پوتین معنای خاصی دارد. می توان از خود پرسید در زمانی که کاخ سفید از دنبال کردن دیپلماسی و تضعیف گزینه نظامی سخن می گوید، چرا پوتین از فریب ایران توسط آمریکاییان دم می زند؟ پوتین سپس می پرسد: «باید از مدیر سازمان سیا و آمریکا این سؤال را کرد که چرا آنها این کار را اکنون انجام داده اند و چرا به طور کلی این کار انجام شد.» پوتین به وجود رابطه بین گزارش و زمان صدور آن واقف است و متوجه است که آمریکاییان درست پس از نشست حکام آژنس انرژی اتمی و اطمینان از طرح قطعنامه سوم، این گزارش را منتشر کردند و این امر می تواند مهار کار را از دست او خارج کند.
واضح است که روسیه احتیاج دارد تا همچنان طرف ایرانی آمریکا را به عنوان یک خصم ببیند و به این علت، پوتین با زیرکی به گونه ای سخن می گوید که این نگرش در نگاه طرف ایرانی تقویت شود.
این دو واکنش روسیه نشان گر آن است که این کشور همچنان در جهت حفظ ایران در وضعیت نه جنگ و نه صلح تلاش می کند تا ضمن نگه داشتن ایران در حوزه نفوذ خود، امکان فعالیت دستگاه دیپلماسی آمریکا را به حداقل برساند. چنین رویه ای از سوی مسکو در چند ماه باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری روسیه و حتی پس از آن قابل پیش بینی است.
روشن است که برای تامین چنین هدفی، روسیه بی میل نخواهد بود تا به قطعنامه سوم شورای امنیت رای مثبت دهد، هر چند که مخالفتهایی از خود نشان خواهد دهد و همچنان سعی خواهد کرد تا مفاد قطعنامه، چندان شدید نباشد.
پوتین با این روش از یک طرف سعی خواهد کرد تا حسن نیت روسیه را به طرف ایرانی بقبولاند و از طرف دیگر، گناه تصویب قطعنامه را به گردن آمریکا بیندازد. بنابراین، پوتین در فصل بعدی رابطه اش با ایران سعی خواهد کرد تا با استفاده از بزرگنمایی خطر آمریکا، ایران را کماکان در حوزه ی منافع خود حفظ کند و همچنان مردی برای تمام فصول باشد.