چندی است در جامعه بینالمللی نگاهها از سوی مسائل داخلی ایران به سمت مذاکرات هستهای چرخشی ملموس داشته است. هرچند که غرب با دست پس میزند و با پا پیش میکشداما به گفته بسیاری از کارشناسان و رامین مهمانپرست، مرگی برای برجام رقم نخورده است. بازیهای سیاسی غرب برای ایجاد حاشیه برجامی همچنان ادامه دارد.
به گزارش همشهریآنلاین؛ این سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه معتقد است که طرف غربی نا امید شده که بحث ناآرامیهای داخل کشور بتواند آنها را به یک هدف سیاسی برساند و دوباره دارند راجع به برجام و کنترل هستهای ایران فکر میکنند. طرف ایرانی نیز به دنبال این است که فشارها و تحریمها را کاهش دهد و از نظر اقتصادی بتواند با ارائه برنامههایی توانمندیها را افزایش دهد و فشار روی مردم را کاهش دهد؛ و به برجام به عنوان توافقی که میتواند منافع دو طرف را تامین کند، نگاه کند.
گفت وگوی با رامین مهمانپرست سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در لهستان، لیتوانی، قزاقستان و تایلند را بخوانید:
بعد از چند ماه سکوت خبری درباره مذاکرات هستهای در هفته اخیر شاهد تحرکات مهمی از سوی ایران هستیم؛ که نمونهاش حاشیه نشست بغداد۲ و جلسات امیر عبداللهیان بامقامات اروپایی و نیز سفر او به عمان هستیم. تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟ آیا قرار است شاهد اتفاق تازهای در روند مذاکرات باشیم؟
مسئولان ارشد کشورما بارها اعلام کردهاند که ما به دنبال توافق خوب هستیم و در قبال آن حاضریم که به تعهدات قبلی خود بازگردیم. اما این رویه مبهم را طرف اروپایی و آمریکایی ایجاد کردهاند و آنها باعث شدند که توافقی که شروع شده بود و مراحل زیادی را طی کرده بود مجددا به نقطه اول برگردد.
در عین حال طرف غربی باتوجه به دو موضوع سعی کردهاند برجام را به حاشیه ببرند و امتیازگیری بیشتری را در دستور کار قرار دهند. نخست اینکه آنها فکر کردند با فشارهای حداکثری بحث اقتصادی ایران را مورد هدف قراردهندکه شاید این افزایش تورم و افزایش نرخ ارز و موضوعاتی که در اقتصاد ما اتفاق افتاده است، حاصل سختگیریها و تحریمهای خود میدانند؛ و این مساله را به عنوان یک اهرم فشار در نظر میگیرند.
مساله دومی که باعث شد آنها برجام را به صورت کمرنگتر دنبال کنند. بحث ناآرامیها در داخل کشور بود. شاید تصورشان این بود که این مساله میتواند ابعاد بزرگتری پیدا کند بنابراین مذاکرات را به عنوان اولویت چندم در نظر گرفتند و منتظر بودند ببینند این مسائل در داخل کشور به کجا میرسد؛ و شاید به شکل کمسابقه و بیسابقهای شاهد موضعگیریهای صریح و علنی مقامات کشورهای غربی نسبت به کشور بودیم، موردی که در مسائل دیپلماسی آنها مرسوم نیست و کمتر اتفاق میافتد. این مسائل نشان دهنده این بود که طرف غربی واقعا بحث برجام را در شرایط طبیعی اولویت اول خود نمیداند مگر اینکه مجبور شود به این توافق ورود پیدا کند.
در واقع اگر ما میخواهیم دست پیش را داشته باشیم، طبیعتا باید طرف غربی را از مسیر فشارهای اقتصادی نا امیدکنیم. اگر ما در داخل کشور میتوانستیم مدیریت بهتری داشته باشیم و جلوی فشارهای اقتصادی مردم را بگیریم حتما طرف غربی پای میز مذاکرات میآمدند.
اما اکنون نیز، هم طرف ایرانی مایل است توافق صورت بگیرد و محدودیتها برداشته شود و هم طرفهای غربی شاید نگران این هستند که اگر بحث برجام را به نتیجهای نرسانند و به یک نقطه بازگشتناپذیری در بحث هستهای برسند.
تصور آنها این است که در هر صورت برجام میتواند در کنترل رفتار هستهای کشور کمک کند. هرچند که ما بارها اعلام کردهایم فعالیتهای هستهای ما صلح آمیز است و آمادگی داریم با همکاری آژانس فعالیتها را دنبال کنیم. همانطور که یک بار تمام تعهدات خود را انجام دادهایم. آژانس نیز به صورت مکرر رفتار صلح آمیز هستهای ما را تایید میکرد.
در جمعبندی فکر می کنم طرف غربی نا امید شده که بحث ناآرامیهای داخل کشور بتواند آنها را به یک هدف سیاسی برساند و دوباره دارند راجع به برجام و کنترل هستهای ایران فکر میکنند. طرف ایرانی نیز به دنبال این است که فشارها و تحریمها را کاهش دهد و از نظر اقتصادی بتواند با ارائه برنامههایی توانمندیها را افزایش دهد و فشار روی مردم را کاهش دهد؛ و به برجام به عنوان توافقی که میتواند منافع دو طرف را تامین کند، نگاه کند.
اجلاس اردن و بغداد ۲ که تشکیل شده و مذاکرات حاشیه آن که موضوع برجام هم دردستور کار بود و صحبتها و فعالیتهای وزیر خارجه ما نشان میداد که این فضا برای مذاکرات مجدد و رسیدن به یک توافق احتمالی همچنان وجود دارد. هر چند ممکن است نسبت به قبل ضعیفتر شده باشد.
عمان نیز با آماده کردن زمینههایی که شاید بتواند نوید یک توافق را در آینده نزدیکتر دهد به نظر میآید، میتواند نقش مثبتی باشد.
پیامهایی که بین سران ایران و عمان مبادله میشود، میتواند مثبت باشد و در جهت شروع مذاکرات و رسیدن یک توافقی که برای دو طرف راضی کننده باشد، میتواند نقش موثری داشته باشد.
در مورد پیام احتمالی رئیسی به سلطان عمان چیزی میدانید یاخیر؟
البته از جزئیات پیام اطلاعاتی ندارم، اما همواره ایران و عمان رابطه خوبی با هم داشتهاند. طبیعی است که پیام رئیسجمهور ما به سلطان عمان و به شکل متقابل یکی از موضوعات اصلی آن مربوط به تقویت روابط باشد.
این خواسته دو طرف است که از ظرفیتهای ایران و عمان برای همکاریهای بیشتر منطقهای به ویژه در بعد اقتصادی استفاده شود.
ممکن است مباحثی در مورد سفر سلطان عمان به ایران و دعوت ایشان مطرح شده باشد، همیشه سفر سران کشورها حاوی پیامی است که نشان میدهد سطح روابط در یکی از بهترین شکلهای خود قرار دارد.
بعد از سفر آقای رئیسی به عمان طبیعی است که ایشان از همتای خود دعوت کند. در طول سفر روسای کشورهای در مورد قراردادها و توافقنامههای مهمی بحث و امضا میشود.
قطعا یکی از موضوعات به روابط دوجانبه ایران و عمان مربوط است. ممکن است راجع به میانجیگری عمان در رابطه با برجام مطالبی رد و بدل شود. آن هم، چون در بالاترین سطح مقامات اجرایی دو کشور صورت میگیرد، حتما میتواند پیام مهم و موثری باشد.
آیا سفر آقای امیرعبداللهیان به عمان به مواضع اخیر آمریکا و اروپا و تحریمهای جدیدی آنها علیه ایران ارتباطی دارد؟
وقتی صحبت از برجام و میانجیگری باشد، میتواند نقطه نظرات کشور ما راجع به رفتار غرب و زمینهسازی شرایط برای ادامه مذاکرات را داشته باشد.
همچنین ممکن است از سوی طرف مقابل نیز نکاتی مطرح شده باشد، که کشورهای غربی بخواهند زمینه را برای شروع مذاکرات مهیا کند. به هر صورت نقش میانجی همیشه میتواند این باشد که ابهامات دو طرف را بر طرف کند یا گامهایی که لازم است برداشته شود تا شرایط برای ورود به مذاکرات جدید آماده شود، را مشخص کند.
به نظر شما هدف آمریکاییها از طرح مواردی مانند مرگ برجام و.. چیست؟ به گفته طرف آمریکایی که ما در ماه سپتامبر فرصت طلایی برای احیای برجام داشتیم. اما ایران در دقیقه آخر با تقاضاهایی بازگشتند و از سویی نیزطرف ایرانی در مقابل مطرح کرده است که پنجره توافق از سوی ایران باز است، اما نه برای همیشه. نظر شما در مورد این دو اظهار نظر چیست؟
میتوان دو مسئله را مطرح کرد، نخست اینکه اظهارات مقامات آمریکایی گاهی با شرایط سیاسی آنجا مرتبط است. به ویژه در انتخاباتی که آمریکاییها در پیش داشتند، میخواستند فضا را مدیریت کنند. شاید برخی از اعلام مواضع برای این بود که بتوانند برای حزب خود رای بیشتری را در انتخابات کنگره و ثنا جذب کنند، و خیلی از مسائل به سیاستهای داخلی کشورها مربوط است.
بعد دیگرش میتواند جنگ روانی باشد، فضایی که در افکار عمومی میتواند در کنار مذاکرات صورت بگیرد. در زمانی که قرار است مذاکره یا یک توافق به نقطه نهایی برسد، دو طرف تلاش میکنند فضا را به نفع خود هدایت کنند تا امتیاز بیشتری بگیرند یا از امتیازگیری طرف مقابل جلوگیری کنند.
از سویی نیز به نظرم به مسائل سیاست داخلی کشورها مربوط است و طبیعی است که بخواهند افکار عمومی را به سوی نقطه نظرات خود هدایت و فضاسازی کنند.
درباره مرگ برجام نیز، به نظرم این شعار آمریکاییهاست. برجام هیچ وقت نخواهد مرد تا موقعی که زمینه برای یک همکاری در بعد بین المللی فراهم باشد. ابعاد صلحآمیز فعالیتهای هستهای موضوعی است که مورد نیاز خیلی از کشورهاست.
ما عضو سازمان بین المللی هستهای هستیم، معاهده NTP را امضا کردهایم، میخواهیم از دانش صلحآمیز هستهای برای پیشرفت کشور استفاده کنیم. این حق کشورهاییست که عضو این مجموعه هستند و کشورهای پیشرفته در بحث هستهای موظفند که حتی کمکهای فنی در اختیار این کشورها بگذارند.
اینکه صحبت از مرگ برجام مطرح میشود بیشتر ابعاد سیاسی دارد و به نظر میآید که اگر طرف غربی واقعا دنبال اطمینان است که ابعاد نظامی هستهای در دنیا توسعه پیدا نکند، برجام میتواند یک روش و نمونه خوبی باشد از اینکه اتهامهای بی اساسی نسبت به ما مطرح کردهاند.
این مساله راستی آزمایی میشود و آنها نیز باید پاسخ افکار عمومی را دهند. چرا که خودشان در جهت توسعه فعالیت هستهای نظامی روز به روز گامهای بیشتری بر میدارند و بودجههای بیشتری را صرف میکنند.
در منطقه خاورمیانه عاری از سلاح هستهای، نسبت به رژیم صهیونیستی که علنی این منطقه را نقض میکند و فعالیتهای هستهای نظامی دارد، سکوت کردهاند.
من فکر نمیکنم مرگ برجام شدنی باشد تا موقعی که دو طرف نسبت به نیتهای خود جدی و واقع بین باشند، فضا برای یک توافق همیشه وجود دارد.