bato-adv
کد خبر: ۵۹۱۶۹۹
اروپا از رو آوردن به سیاست تحریم حداکثری چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

چرا رابطه ایران و اروپا به «زمستان سخت» رسید؟

چرا رابطه ایران و اروپا به «زمستان سخت» رسید؟
حشمت‌الله فلاحت پیشه: باید این واقعیت را در نظر گرفت که سیاست خارجی، عرصه بولتن نویسی نیست. یعنی اینکه بعضا مواردی در این بولتن‌ها نوشته می‌شود که خودشان هم باور می‌کنند. تحریم‌ها نیز نتیجه سیاست خارجی شعارزده و متوهمانه است / کنعانی مقدم: غربی‌ها بر این باورند که اتفاقات اخیر در ایران، منجر به تضعیف نظام شده است و الان زمان آن است که فشار از بیرون را به بالاترین حد برسانند.
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۸ - ۲۱ آذر ۱۴۰۱

فرارو-  همزمان با جدی شدن تعلیق مذاکرات هسته‌ای میان ایران و غرب و در میانه موج ناآرامی‌های اخیر کشور، به نظر می‌رسد آمریکا و اروپا، سیاست افزایش فشارها را بر ایران در پیش گرفته‌اند. آن‌چه که امروز در واقعیات میدانی دیپلماتیک اتفاق افتاده افزایش تنش‌ها میان ایران و تلاش غرب برای تحریم بیشتر ایران است. 

به گزارش فرارو، طی چند هفته گذشته غربی‌ها به سه بهانه، عدم تعهد ایران به توافق هسته‌ای، عدم رعایت حقوق بشر و همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین، تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعلام کرده‌اند. حتی در دور جدید برخی از کشورها به سیاست تحریم روی آورده‌اند که در گذشته معطوف به سابقه نبوده است. برای نمونه، در میانه دور جدید تحریم غربی‌ها این بار نام کشوری همانند استرالیا هم به چشم می‌خورد. کشوری که طی سال‌های اخیر هیچ دخل و تصرفی در قبال تحریم‌ها علیه ایران نداشت.

با این تفاسیر اکنون این مساله مهم قابل طرح است که چرا رابطه ایران و اروپا به سردی گرایید؟  فرارو در راستای پرداختن به این مساله مهم، با حشمت‌الله فلاحت پیشه، کارشناس مسائل بین‌الملل و حسین کنعانی مقدم، کارشناس مسائل سیاسی گفت‌وگو داشته است. 

باید هر دو طرف به دیپلماسی برگردند

از «بولتن نویسی» تا «توهم» در سیاست خارجی حشمت الله فلاحت پیشه عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به خبرنگار فرارو گفت: «مجموعه آنچه که علیه ایران در جامعه بین المللی شکل می‌گیرد، نتیجه بی تدبیری در سیاست خارجی کشور است. به معنی آن نیست که صرفا وزارت امور خارجه در جایگاه متهم قرار می‌گیرد. بلکه بقیه دستگاه ها و دستگاه‌های دیگری که در خارج کشور فعال هستند هم از متهمان این ماجرا محسوب می‎شوند. به عنوان مثال اگر بودجه کشور را بررسی کنید، می‌بینید که چندین مرکز در خارج از کشور فعالیت می‌کنند که در ردیف‌های بودجه نامشان آمده است. نکته جالب این است که این‌ها بعضا موازی با سفارتخانه‌های ایران هم عملا می‌کنند. این‌ها بودجه و ساختمان‌های گران قیمت در خارج از کشور دارند و عملا جز بخش‌های لوکس یه شمار می‌آیند که افراد زیادی هم آنجا صاحب منسب هستند، اما نه تنها دستاوردی برای ایران ندارند بلکه عملکردشان هم فاجعه بار است. زیرا نه تنها اقدام مفیدی در قبال ایرانی‌های مقیم خارج نکردند بلکه حتی آن‌ها را تبدیل به دشمنان جمهوری اسلامی هم کردند یا حداقل نتوانستند مانع از دشمنی با جمهوری اسلامی شوند.»

وی افزود: «حالا این‌ها را در نظر داشته باشید و برسیم به وزارت امور خارجه که به عقیده من دچار نوعی توهم عملی شده است. نمونه‌اش همین مسئله زمستان سخت بود که از طرف مقامات مطرح شد. خب این از همان لحظه هم همه می‌دانستند که یک بلوف است و نتیجه‌ش کاملا مشخص بود. زیرا به هرحال غربی که برای دور زدن انرژی عظیم روسیه برنامه داشت، فکر می‌کنید برای سهم ناچیز ایران برنامه نداشت؟ واقعیت این است که سهم ایران در بازار انرژی جهانی حدود ۲۵/. درصد است که این میزان در قبال کشور‌های غربی عملا صفر است؛ بنابراین آنچه که مقامات در در این باره گفتند اصلا واقعیت نداشت و برخلاف اینکه فکر می‌کردند این بلوف، سیاست‌های غربی‌ها را تغییر خواهد داد، بیشتر موجب خودگمراهی در داخل شد.»

این تحلیلگر مسائل بین المللی تاکید کرد: «با همه این تفاسیر من اعتقادم بر این است که باید این واقعیت را در نظر گرفت که سیاست خارجی، عرصه بولتن نویسی نیست. یعنی اینکه بعضا مواردی در این بولتن‌ها نوشته می‌شود که خودشان هم باور می‌کنند. این همان خودگمراهی است که این روز‌ها گریبان‌گیر سیاست خارجی ایران شده است. این درحالی است که عرصه سیاست خارجی، عرصه تقابل واقعیت‌ها است. به عنوان مثال رفتاری که الان در عربستان در حال شکل گیری است، نشان دهنده عصر نئومرکانتالیسم در جهان امروز است. یعنی کشور‌ها به این نتیجه رسیده اند که از تمام زیرساخت‌ها و قدرت خودشان برای پیشبرد سیاست‌هایشان و محسور کردن دشمنانشان بهره بگیرند.»

او تصریح کرد: «به عنوان مثال در عربستان سعودی سال‌ها بود که بخش انرژی، از سیاست‌های کلان و راهبردی انرژی آمریکا به شمار می‌رفت. اما الان به این نتیجه رسیده است که از این سیاست راسا در راستای منافع عربستان استفاده کند. اینکه حالا عربستان توافقات و قرارداد‌هایی با چین امضا می‌کند که بعضا رویکرد چالشی در قبال ایران هم دارند، به این دلیل است که سعودی‌ها می‌دانند، چین حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد صادرات نفتی عربستان را به خود اختصاص داده است و می‌دانند که چینی‌ها در یک برنامه بلند مدت ۱۰ ساله حدود ۸۲ میلیارد دلار در عربستان هزینه کردند که زیرساخت‌هایی ایجاد کنند که پالایشگاه‌های شرق آسیار را وابسته عربستان کردند و دیگر سعودی‌ها خام فروشی نکنند.»

این نماینده ادوار مجلس افزود: «حالا در کنار همه این‌ها یک عده در ایران صرفا توهم رابطه راهبردی با چین و روسیه را دارند. این صرفا یک توهم است. زیرا اصلا رابطه راهبردی در جامعه جهانی یک توهم است. در حال حاضر کشور‌ها از تنوع در سیاست خارجی خودشان استفاده می‌کنند و دیگر سمت شعار‌های صفر و صدی نمی‌روند. شعار‌هایی که عملا کشور‌ها برای اجرای آنها، همیار پیدا نمی‌کنند. به عنوان مثال چین و روسیه اعضای اصلی گروه بریکس هستند. گروهی که ۲۴ درصد گردش مالی خارج از حوزه یورو و دلار را دارد. حالا چرا ایران را نمی‌پذیرند؟ زیرا بر اساس اساسنامه آن‌ها این گروه برای چانه زنی بیشتر ایجاد شده است و تمایلی ندارند یک کشور که چالش برانگیز است و خودش هم با چالش‌های زیادی مواجه است را به عضویت این گروه در بیاورند.»

عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس افزود: «بنابراین به نظر من آنچه که در دنیای امروز شکل می‌گیرد و اجتماعی از تحریم‌ها علیه ایران صورت گرفته است، هرچند سیاست تحریم یک سیاست ناجوانمردانه است، اما این‌ها نتیجه ضعف سیاست خارجی شعارزده و متوهمانه است. همین مسئله باعث شده است که ما نتوانیم با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنیم. مثلا وقتی همان کسانی که در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی، مرگ بر برجام سر داده بودند از مخالفان آن به شمار می‌رفتند را الان در راس امور برای احیای برجام قرار داده اند. خب چطور می‌توان انتظار داشت که این افراد موفق عمل کنند؟ واقعیت این است که با این تیم مشخص بود ایران دوباره فرصت‌های اساسی زیادی را از دست خواهد داد و احتمال احیای برجام هم کاهش پیدا خواهد کرد. واقعیت این است که خیلی از این قرارداد‌های حوزه انرژی می‌توانست با ایران بسته شود، اما به راحتی آن‌ها را از دست دادیم.»

وی درباره چشم انداز فضای متشنج میان ایران و غرب، عنوان کرد: «من پیش‌تر هم به این نکته اشاره کرده بودم که باید هر دو طرف به دیپلماسی برگردند. این به سود هر دو طرف است. یعنی من معتقدم تحولاتی که در دوران خلاء احیای برجام رخ داده است، نشانه‌های کافی برای بازگشت به دیپلماسی است. این را نباید نادیده گرفت که همیشه سواستفاده از مسائل داخلی ایران برای کشور‌های غربی، هزینه ساز بوده و دستاوردی نداشته است. به عقیده من ادامه تقابل با ایران میتواند برای غربی‌ها هزینه زیادی داشته باشد و ممکن است در واکنش به تهدیدات نظامی علیه ایران از یک جایی به بعد ما هم وارد فاز دفاع غیرمتعارف شود.»

فلاحت پیشه در پایان تاکید کرد: «ایران باید چند گام مهم در این راستا بردارد. نخستین گام این است که مشکلات سیاست داخلی را حل کنیم. مادامی که این اختلافات داخلی وجود داشته باشد، توان چانه زنی ما در خارج از کشور کاهش پیدا می‌کند. ما نیاز داریم که سازوکار حل اختلافات داخلی داشته باشیم، اما متاسفانه یک جریان افراطی تمایلی به بهبود اوضاع و حل اختلافات ندارد و با هرگونه سیاست‌های توسعه‌ای مخالفت می‌کند. اگر ما بتوانیم این کار‌ها را انجام دهیم قطعا غربی‌ها هم به دیپلماسی با ما بیشتر تمایل پیدا خواهند کرد.»

قصد دارند انتقام جنگ روسیه و اوکراین را از ایران بگیرند

از «بولتن نویسی» تا «توهم» در سیاست خارجیدر سوی مقابل دیدگاههای فلاحت‌پیشه، حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی نظر متفاوتی دارد. او در گفتگو با فرارو ضمن بیان اینکه اقدامات غربی ها تازگی ندارد، عنوان کرد: «طی این 43 سال که از انقلاب اسلامی می‌گذرد بارها ما شاهد فراخوان برای سفرای غربی حاضر در ایران بودیم. آنها در کنار این اقدامات مداوم تلاش کردند از طریق تحریم و اعمال فشار و منزوی کردن ایران، در مسائل داخلی ما دخالت کنند و به نوعی جمهوری اسلامی را تضعیف کنند. واقعیت این است که همواره شیوه استکباری و استعماری غربی ها در قبال ایران  بوده و الان هم تعجب برانگیز یا تازه نیست.»

او افزود: «متقابلا ما هم از این تجربه ها یاد گرفتیم که نباید در برابر زیاده خواهی و دخالت و زورگویی های غربی ها کوتاه بیاییم و سازش کنیم. به نظر من اقدامات اخیر کشورهای غربی تحت تاثیر لابی امریکا و صهیونیست، صورت می‌گیرد و گویا قصد دارند انتقام جنگ روسیه و اوکراین را از ایران بگیرند. آنها طی این مدت متوجه شدند که توان ایستادگی در برابر روسیه را ندارند و نمی‌توانند مانع از اقدامات و ادامه جنگ با اوکراین شوند، بنابراین به سراغ هم پیمانان روسیه مثل ایران آمده اند تا با فشار به آنها بتوانند، روسیه را نیز تحت فشار بگذارند.»

وی در خصوص  چشم انداز ادامه این روند و افزایش تنش میان ایران و غرب، گفت: «من فکر می‌کنم نه اروپایی ها و نه مقامات کاخ سفید نمی‌توانند تصمیم گیری کنند. آنها دلشان می‌خواهد فشارها بر ایران را بیشتر کنند و به نوعی مسئله ایران را با زور حل کنند اما دست بایدن به دلیل عدم همراهی کنگره بسته است و از سوی دیگر نگرانی اروپایی‌ها از وضعیت انرژی مانع از این می‌شود که فضا میان ایران و آنها به سمت اوج تنش و تقابل برود. بنابراین بیشتر در تلاش خواهند بود که جنگ نرم با ایران را پیش ببرند و همان استراتژی فشار حداکثری از بیرون و شورش در داخل را دنبال کنند.»

کنعانی مقدم در پایان تاکید کرد: «غربی‌ها بر این باورند که اتفاقات اخیر در ایران، منجر به تضعیف نظام شده است و الان زمان آن است که فشار از بیرون را به بالاترین حد برسانند. به همین دلیل هم به صورت فراگیر در تلاش هستند مداوم تحریم های جدید اعمال کنند تا به نوعی با کمک اغتشاشگران، نظام جمهوری اسلامی را زمین‌گیر کنند. اما این صرفا خطای تحلیل است و گریبانگیر آنها شده است. با اینحال همانند گذشته، جمهوری اسلامی تاکید داشته و دارد که این مشکلات پای میز مذاکره حل و فصل شود اما تهدید نمی‌تواند ایران را در موضع ضعف قرار دهد.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین