فرارو- مدتهاست که برخی ناظران و تحلیلگران حوزه سیاست خارجی به ویژه با توجه به تحولات مرتبط با مذاکرات اتمی وین این گزاره را مطرح میکنند که سیاست خارجی ایران به اندازه کافی عملگرا نیست و در زمانِ مناسب و با چالاکی کافی، اقدام به کنشگری نمیکند. مسالهای که بعضا با برخی "فرصت سوزیها" نیز همراه میشود. این دسته از تحلیلگران با اشاره به مذاکرات اتمی وین، به برهههای زمانی مختلفی اشاره میکنند که ایران و غرب در آستانه انعقاد توافق بودند، اما فرصتِ توافق خوب به ویژه برای ایران از دست رفت.
به گزارش فرارو؛ برخی این فرضیه را مطرح کردند که اگر ایران صبر کند و جهان غرب به ویژه کشورهای اروپایی به دلیل تحریم انرژی روسیه، با زمستانی سخت رو به رو شوند و نیازمندِ منابع انرژی ایران گردند، این کشورها حاضر به اعطای امتیازات قابل توجه در روند مذاکرات اتمی به تهران خواهند شد و ایران میتواند منافع قابل ملاحظهای را از این مساله ببرد. فرضیهای که اکنون با توجه به ابتکارات فعال کشورهای اروپایی که موجب شده ذخایر انرژی آنها در فصول سرد سال کاملا پُر باشد، غلط بودنش به اثبات رسیده است.
از این رو، شماری از ناظران و تحلیلگران با طرح عملگرا نبودنِ سیاست خارجی ایران، از ضرورت تغییر نگرش کلی کلان، حداقل در نوعِ عملکرد و رویهها سخن میگویند.
فرارو در گفتگو با جاوید قربان اوغلی، سفیر و دیپلمات سابق کشورمان و همچنین امیرعلی ابوالفتح، پژوهشگر حوزه سیاست خارجی، به بررسی ابعاد مختلف این پرسش پرداخته که آیا واقعا سیاست خارجی ایران از فقدان عملگرایی و فرصت سوزی رنج میبرد؟
مشروح گفتگو با جاوید قربان اوغلی و امیرعلی ابوالفتح را در ادامه مطالعه فرمایید.
"جاوید قربان اوغلی" سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی و کارشناس حوزه سیاست خارجی در ابتدا در پاسخ به این سوال که آیا ایران با تطویل مذاکرات و موکول کردن آن به فصول سرد برای گرفتن امتیازت بیشتر، دچار اشتباه محاسباتی شده یا خیر؟ گفت: «در اینکه ایران دچار اشتباه فاحش محاسباتی شد تردیدی نیست. نه فقط به این دلیل که طرفداران تعویق مذاکرات آن را برای گرفتن امتیاز بیشتر از غرب توصیه میکردند، بلکه از این جهت که اساسا تعویق مذاکرات رویکرد ناصوابی بود که دولت ابراهیم رئیسی دچار آن شد. براساس دادههایی که امروز بر همه روشن است، پنج دور مذاکره در ماههای آخر دولت قبل به نتایج و دستاوردهای خوبی رسیده بود.
توصیه حسن روحانی به ابراهیم رئیسی هم این بود که اجازه بدهید توافق را امضا کنیم، اگر خوب بود به اسم دولت شما تمام خواهد شد و اگر نتیجه بدی داشت، همه تقصیرها متوجه ما خواهد شد. با این حال، ابراهیم رئیسی این مساله را قبول نکرد و ملاحظه کردیم که دستاوردی بیش از نتایج همان پنج دور اول نداشت. نمیدانم چه کسانی باعث این تصمیم نادرست توسط نظام و دولت جدید شدند».
وی افزود: «بر اساس یک محاسبه ساده، زیان ایران از هر روز تاخیر در حصول توافق با غرب با توجه به قیمت جهانی نفت بالغ بر ۱۵۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار است. چه کسی پاسخگوی این تصمیم غلط است که دود آن به چشم ملت رفت و در عوض سوداگران و دلالان تحریم، منافع چند ده میلیاردی را به جیب زدند. در تصور واهی گرفتن امتیاز بیشتر در مذاکرات، و القای گزاره "زمستان سخت" به ذهن تصمیم گیران کشور، تصور میکنم نباید از "رد پای" روسیه و طرفداران سیاست گرایش به شرق غافل شد».
جاوید قربان اوغلی کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «به دلایلی که بر هیچکس پنهان نیست، روسها موافق توافق نبودند. نه در دور جدید مذاکرات بلکه در دوره روحانی که نهایتا منجر به برجام شد. جواد ظریف این موضوع را به صراحت در فایل صوتی که از صحبتهای وی افشا شد، بیان کرد. این مخالفت به طور طبیعی پس از حمله روسیه به اوکراین، با شدت بیشتری دنبال شد. تصور میکنم اکنون کسانی که نظام را به دو ماه صبوری در امر حصول توافق دعوت میکردند، باید به افکار عمومی پاسخ دهند و مسوولیت اشتباه محاسباتی خود را بپذیرند.»
جاوید قربان اوغلی در پاسخ به این سوال که عدهای بر این باورند که سیاست خارجی ایران، فرصت سوز و غیرعملگرا است، گفت: «فرصت سوزی در سیاست خارجی ایران مربوط به موضوع مذاکرات هستهای نیست. مشکل تصمیمگیران کشور در حوزه سیاست خارجی "نگاه آرمانی" و ایدئولوژیک به مناسبات جهانی است.»
وی افزود: «حدود سی سال قبل وزیر خارجه یکی از کشورهای عربی که دیپلمات نامداری است و چند بار نماینده سازمان ملل برای حل بحرانهای مختلف شد، به من دوستانه و به قول خودش off the record گفت: شما ایرانیها قهرمان از دست دادن فرصت هستید. گروگانها را زمانی آزاد کردید که چارهای جز آن نداشتید.»
قربان اوغلی در رابطه با نقد برخی منتقدان مبنی بر اینکه سیاست خارجی ایران در اتحاذ مواضعِ به موقع، ضعیف کار میکند، گفت: «مشکل سیاست خارجی کشور نگاه یکسویه و از دریچه ایدئولوژیک به جهان است. این نگاه: پُرهزینه، تنشزا و خلاف منافع ملی است. به شخصه و با توجه به تجربه حدود چهار دهه حضور در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، کشوری را در جهان سراغ ندارم که با سیاست تنش با جهان، توسعه یافته باشد».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «عدم رعایت اولویتهای متناسب با منافع ملی در سیاست خارجی، وابسته کردن کشور به شرق (روسیه و چین)، کنارگذاشته شدن دیپلماسی در حل و فصل اختلافات و اتکا به قدرت سخت و دخالت نظامیان در سیاست، از مشخصههای چنین رویکردی (رویکرد ایدئولوژیک به سیاست خارجی) است که نتیجه آن گرفتار کردن کشور در بحرانهای متعدد با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است.»
قربان اوغلی افزود: «در پرتو چنین رویکردهایی است که ما با سیاست و وضعیتی سردرگم در مهلکه جنگ اکراین گرفتار شدهایم. روسیه با زیرکی و ذکاوت ایران را به سرنوشت خود در جنگ اکراین سنجاق کرده است. این موضوع میتواند تبعات سنگینی برای کشورمان در پی داشته باشد.»
این کارشناس حوزه سیاست خارجی در پایان گفت: «تحولات جنگ در اوکراین به گونهای نگران کننده در حال چرخش به زیان ایران پیش میرود. وزارت خارجه اوکراین پیشنهاد قطع روابط دیپلماتیک با ایران را به مقامات تصمیم گیر ارائه کرده است. اتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه مقامات و نهادهای ایرانی تصویب کرده است. شورای امنیت سازمان ملل متحد در نشست غیر علنی فروش پهپادهای ایران به روسیه و استفاده از آنها توسط روسیه در جنگ علیه اکراین را مورد بحث قرار داد. گنجاندن فروش پهپاد و استفاده از آن توسط یک طرف مخاصمه، ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ تحولی به شدت نگران کننده علیه ایران در عرصه بین المللی است.»
"امیرعلی ابوالفتح" کارشناس سیاست خارجی در مورد انتقادهای فراوانی به فرصت سوزیهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان، گفت: «آنهایی که تصور میکردند که اگر ایران در روند مذاکرات اتمی وین صبر کند (به هر دلیل، خواه با توجه به آنچه زمستان سخت اروپا گفته میشد یا هر دلیل دیگر) تا بتواند امتیازاتی بیشتری بگیرد، تا حد زیادی اظهارنظرهای شخصی خودشان را بیان میکردند. به هر حال در کشور، افراد آزاد هستند تا در مورد حوزههای مختلف صحبت کنند».
وی افزود: «در این راستا برخی در فضای مذاکرات وین میگفتند که بشتابید و به روند گفتگوها سرعت دهید و توافقی را حاصل کنید. برخی دیگر نیز توصیه به صبر میکردند. اینکه افراد، روزنامهها، تحلیلگران و جریانهای سیاسی از این قِسم موضع گیریها کنند، بدان معنا نیست که الزاما دیدگاههای آنها مد نظر تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی و مسائل کلانتر باشد. کما اینکه شاهد بوده ایم علی رغم تمامی موضع گیریهایی از این قبیل، نظام سیاسی کشورمان مذاکرات را با چهارچوبهایی خاص انجام میداد و به پیش میبرد».
امیر علی ابوالفتح تصریح کرد: «در این راستا شاهد بودیم که وقتی همین اواخر، "جوزپ بورل" بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا جهت حصول توافق در قالب مذاکرات اتمی وین و احیای برجام را به طرف ایرانی ارائه کرد، ایران در زمانی که منطقی بود جواب خود را به این بسته پیشنهادی داد و سیاستهای خاص خود را دنبال میکرد. از این رو، مثلا وقتی فردی بگوید که صبر کنید تا اروپا شاهد زمستان سخت باشد تا بتوان از آن امتیاز گرفت، این لزوما بدان معنا نیست که نظام به معنای واقعی کلمه صبر خواهد کرد».
وی گفت: «نظام مذاکرات خود را با طرفهای غربی انجام داده، اما اگر این مذاکرات به نتیجه نرسیده، دلایل فراوان دیگری داشته که لزوما ارتباطی با توصیههای برخی افراد و جریانها جهت به تاخیر انداختن مذاکرات نداشته است. از این منظر، من فکر نمیکنم که روند مذاکرات به گونهای بوده که تاخیر و تعللی بر اساس توصیههای فرد و جناحهایی خاصی صورت گرفته باشد. باید به یاد داشته باشیم که در قالب معادله اتمی ایران و روند گفتگوهای کشورمان با غرب، متغیرهای متعدد و فراوانی از قدرت کنشگری برخوردارند.»
امیر علی ابوالفتح در مورد چالشِ عملگرا نبودن سیاست خارجی ایران که از سوی برخی ناظران و تحلیلگران به آن اشاره میشود، گفت: «فهم من به شخصه از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران این است که همچون بسیاری از کشورهای جهان، اصول و ارزشهای ثابت را در چهارچوب سیاست خارجی خود دارد و به آنها پایبند است، در عین حال، این سیاست خارجی ماهیتی متصلب و غیرمنعطف هم ندارد. من معتقدم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به اندازه خود، عملگرا است».
وی افزود: «البته که در این رابطه میتوان مصادیق زیادی را نیز مورد اشاره قرار داد. مثلا فرض کنید اگر ما حمایت از ملتهای مسلمان را داریم، این بدان معنا نیست که منافع ملی به حاشیه رانده شود و مثلا از همه مسلمانان جهان حمایت شود. یا مثلا وقتی صحبت از حمایت از نهضتهای آزادیبخش میشود این بدان معنا نیست که ایران قرار است از همگی نهضتهای اینچنینی حمایت کند. در مورد مساله مذاکره با آمرکیا نیز به این معنا نبوده و نیست که در هیچ حوزهای مذاکرات با آمریکا صورت نمیگیرد. البته که میتوان مساله حمایت ایران از مسلمانان فلسطین و مسلمانان چین، و یا مسلمان کشمیر و مسلمانان چچن را هم به عنوان نمونههای دیگر در این رابطه مورد اشاره قرار داد».
وی در ادامه گفت: «در عین حال نباید فراموش کرد که شاهد روابط گرمی از سوی کشورمان بعضا با دولتهای سکولار بوده ایم این در حالی است که با برخی کشورهای مسلمان روابط متشنجی را در دورههای مختلف زمانی و حتی شرایط کنونی تجربه کرده و میکنیم. همه این مسائل نشان میدهند که ایران آنگونه که در برخی مواقع گفته میشود، لزوما از یک سیاست خارجی ایدئولوژی زده و ثابت و ایستا برخوردار نیست و مثلا به دنبال آن نیست که بگوید من حتما با تمامی کشورهای مسلمان باید روابط گرم داشته باشم و با کشورهای غیرمسلمان نیز باید روابطی متشنج داشته باشم».
ابوالفتح تصریح کرد: «از این رو، من رگههای عملگرایی را در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میبینم با این حال همچون تمامی کشورهای جهان باید ارزشها و اصول کلان را نیز مد نظر داشت. موضوعی که در مورد کشورهای غربی نیز به وضوح قابل مشاهده است. در واقع آنها ایدئولوژی خود را دارند، اما تا حدی عملگرا نیز هستند. از این رو، من این مساله که گفته میشود عملگرایی اساسا در سیاست خارجی ایران وجود ندارد را چندان منطقی نمیبینم.»
امیر علی ابوالفتح در رابطه با این نقد که سیاست خارجی ایران قادر نیست خود را به خوبی با تحولات روز هماهنگ کرده و منافع ملی را به صورت آنیتر دنبال کند، گفت: «باید توجه داشته باشیم که فرآیند تصمیمگیری در ایران در حوزه سیاست خارجی کمی دشوارتر و طولانیتر است. این مساله تا حدی ریشه در بحثهای تاریخی و فرهنگی ما و تا حدی نیز ریشه در نظام بوروکراتیک کشورمان دارد. بله، کمی این نظام تصمیمسازی چه در حوزه داخلی و چه خارجی، از سرعت تحولات عقبتر است».
وی افزود: «من اساسا این موضوع را نفی نمیکنم، با این حال باید توجه داشته باشیم که سیاست خارجی نیز مقولهای پیچیده است که نمیتوان در آن اقدامات فوری را بدون پذیرش تبعات منفی احتمالی انجام داد. من تعبیری را از "باراک اوباما" رئیس جمهور سابق آمریکا به یاد میآورم که گفته بود سیاست خارجی شبیه به یک نفتکش غول آسا است که وقتی میخواهد مسیر خود را عوض کند، قاعدتا نمیتواند همچون یک قایق تندرو این کار را انجام دهد. در واقع این فرآیند زمانبر است».
وی ادامه داد: «در این چهارچوب، در سیاست خارجی باید با تامل بیشتر حرکت کرد. اگرچه که من معتقدم اینگونه هم نیست که ایران با سرعتِ تحولات پیش نرفته باشد (قید اطلاق را در این حوزه نمیپذیرم). به عنوان مثال در مورد جنگ اوکراین، ایران خیلی زود موضع خود را مشخص کرد. در مورد تحولات یمن نیز اینطور نبوده که ایرانیها دست روی دست گذاشته باشند تا دیگران هرکاری میخواهند در فضای انفعال کشورمان انجام دهند».
امیر علی ابولفتح در پایان گفت: «به طور کلی به نظر من نَه این تعبیر که سیاست خارجی ایران از سیر تحولات جهانی خیلی عقب است درست است و نَه اینکه خیلی تنبل عمل میکند میتوانند بازتاب دهنده واقعیتها باشد. شاید بینابینِ این دو حالت بهترین توصیف در مورد سیاست خارجی ایران در رابطه با پدیدهها و رخدادهای فوری و موضع گیریهای مناسب در قبال آنها باشد. از این منظر، سیاست خارجی ایران چُست و چالاک محض نیست و در عین حال خواب زده و بی تفاوت هم نمیباشد.»