این عوارض را نمیتوان نادیده گرفت و با کرامت انسانی در تضاد ندانست. اینکه مردم با انواع مشوقها و با تبلیغات بسیار پرسروصدا به عزیمت به مرزها تشویق شوند و در آنجا با انواع و اقسام مشکلات و سرگردانیها مواجه شوند بطوری که بدبینی نسبت به همهچیز تمام وجودشان را پر کند، با هیچ منطق و تدبیری منطبق نیست.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: برای مردم ایران، محبوبتر از امام حسین علیهالسلام، کسی سراغ نداریم. آرزوی سفر به کربلا و زیارت امام حسین و شهدای کربلا را تمام مردم ایران در وجود خود دارند. در ایام عاشورا با شور و شعور برای شهدای کربلا و سیدالشهدا عزاداری میکنند. زیارت اربعین را همه دوست دارند و هر وقت که بتوانند برای مشرف شدن به حرم حسینی اقدام میکنند.
پیاده روی اربعین برای نشان دادن همراهی با اهلالبیت که معروف است در اولین اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلا به زیارت تربتشان رفتند نیز از سنتهای پسندیدهایست که قرنهاست جریان دارد. بسیاری از علمای بزرگ نیز با پای پیاده از نجف به کربلا میرفتند تا در اربعین حسینی به زیارت آن حضرت و شهدای کربلا مشرف شوند. حتی در حکومت صدام و حزب بعث که موانعی برای زائران اربعین به وجود آورده بود نیز پیادهروی برای زیارت اربعین ادامه یافت و قربانیهائی هم به همراه داشت.
از ایران و سایر کشورها نیز بسیاری از مردم برای زیارت اربعین به عراق میرفتند و هماکنون نیز میروند و توفیق این زیارت را به دست میآورند. از چند سال قبل که دولت ایران وارد این ماجرا شد و با ابزارهای تبلیغاتی و تسهیلات و امکاناتی که در اختیار دارد تلاش کرد مردم را به شرکت در راهپیمائی اربعین تشویق کند، این ماجرا شکل و شمایل دیگری پیدا کرد که نقاط قوت و ضعف آن قابل بررسی هستند و البته در این زمینه بسیار نوشته و گفته شده است.
در ایران، علاوه بر آنچه به عنوان راهپیمائی اربعین در مرزهای عراق و داخل آن کشور صورت میگیرد، اقدامات دیگری از قبیل راهپیمائی و پیادهروی برای زیارت امام رضا علیهالسلام در ایام آخر صفر نیز باب شد و حتی اقدامی تحت عنوان «جاماندگان اربعین» هم صورت گرفت که از میدان امام حسین تهران تا حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و در شهرستانها هم در نقاطی که تعیین میکنند صورت میگیرد. اینها هم با برنامههای دولتی و به کمک دستگاههای مختلف رسمی انجام میشوند و بطور طبیعی عوارضی هم دارند که این روزها مشاهده میشوند.
این عوارض را نمیتوان نادیده گرفت و با کرامت انسانی در تضاد ندانست. اینکه مردم با انواع مشوقها و با تبلیغات بسیار پرسروصدا به عزیمت به مرزها تشویق شوند و در آنجا با انواع و اقسام مشکلات و سرگردانیها مواجه شوند بطوری که بدبینی نسبت به همهچیز تمام وجودشان را پر کند، با هیچ منطق و تدبیری منطبق نیست.
درصدد متهم کردن مسئولان به تلاش برای نادیده گرفتن کرامت انسانها نیستیم، ولی نمیتوانیم این روش را که البته اختصاص به این دولت ندارد و از چند سال قبل جریان یافته (و فقط دو سال کرونائی استثنا بوده) نهایت بیتدبیری ندانیم. بگذریم از مشکلات و موانعی که در داخل عراق نیز وجود دارند و نادیده گرفتن آنها نیز نوع دیگری از بیتدبیری است.در زمینه موضوع اعزام زائر به عراق در ایام اربعین، مطالب زیادی وجود دارند که به دلایل مختلف از مطرح ساختن آنها خودداری میکنیم، ولی لازم است این نکته را مطرح کنیم که از حدود ۳۰ سال قبل درباره تصدی دولت و نظام بر امور زیارتی اختلاف نظرهائی وجود داشته و عدهای معتقد به عدم لزوم آن بودند و هستند.
قدر مسلم اینست که اگر درباره حج واجب نتوان حق را به مخالفین تصدی دولتی و حکومتی داد، در مواردی از قبیل زیارت اربعین و بطور کلی زیارت کربلا میتوان حق را با آنان دانست. اینها از اموری هستند که اگر به خود مردم واگذار شوند، اولاً مردم طبق سلیقه خود آنها را انجام میدهند و ثانیاً اینهمه مشکلات و دردسر و عوارض منفی که این روزها در مورد راهپیمائی اربعین مشاهده میشود، به وجود نخواهد آمد. آیا بهتر نیست لااقل برای اموری از قبیل زیارتها مردم آزاد باشند؟