فرارو-گفتمان فعلی اسرائیل و ایالات متحده در مورد توافق هستهای در حالت تعلیق مانده با ایران چیزی جز تکرار نزاع سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی است.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، در ظاهر به راحتی میتوان رقص کنونی اسرائیل و ایالات متحده در مورد مذاکرات هستهای با ایران را به عنوان صرفا تکرار نزاع دو کشور در ماههایی که منجر به امضای برجام در جولای ۲۰۱۵ میلادی شد قلمداد کرد.
به نظر میرسد دولت بایدن به همان اندازه که دولت اوباما در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی مشتاق دستیابی به چنین توافقی بود اکنون اشتیاق دستیابی به توافق هستهای با ایران را دارد.
شخصا برای "جو بایدن" رئیس جمهور امریکا این واقعا مصداق آشنا پنداری است. فراتر از معاون رئیس جمهور در آن زمان، بایدن شریک واقعی تلاشهای "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا بود و از تمام جزئیات بحث در مورد جوانب مثبت و منفی توافق هستهای آگاه بود.
او در جلسات متعدد طولانی در کنگره با حضور مخالفان توافق هستهای شرکت کرد و میتوانست تمام استدلالهای مخالف آن و پاسخ به این استدلالها را بازگو کند.
همانند آن زمان اکنون نیز اتحادیه اروپا رهبری مذاکرات را در دست دارد و بر احیای پایبندی ایران و امریکا به توافق متمرکز شده است. با این وجود، اکنون روسیه بیش از آن زمان مشتاق حصول توافق هستهای است. پس از تهاجم به اوکراین، آن کشور به دنبال هر فرصتی برای فرار از انزوا و تحریمهای خود است.
کرملین همچنین به دنبال خرید سلاحهایی است که بتواند به کارزار در بن بست گرفتار شده اش در اوکراین کمک کند. ایران نیز به نوبه خود خوشحال است که متعهد میشود: پهپادهای تهاجمی ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی زمانی که انصارالله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان حمله کردند و تقریبا نیمی از تولید نفت عربستان سعودی را در یک روز قطع نمودند کارایی خود را نشان دادند.
همان گونه که در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی رخ داد با نزدیک شدن به امضای توافق هستهای با ایران، رهبران و مقامهای اسرائیل انتقادات تندتر و علنی تری را نسبت به این توافق ابراز کردند.
گفته میشود "یائیر لاپید" نخست وزیر جدید اسرائیل گلایه کرده که بایدن وعده خود را برای دستیابی به توافقی "قویتر و طولانی تر" نقض کرده است.
"ایال هولاتا" مشاور امنیت ملی اسرائیل و "بنی گانتز" وزیر دفاع در اواسط ماه آگوست برای دیدار با مقامهای امریکایی به کاخ سفید و پنتاگون در واشنگتن رفته اند ظاهرا این تلاشی برای منصرف کردن همتایان آمریکایی شان در مورد تسلیم شدن در برابر عدم پذیرش خواستههای امریکا و اسرائیل از سوی ایران است.
با این وجود، واقعیت آن است که وضعیت فعلی آشنا پنداری نیست و مشابه سال ۲۰۱۵ میلادی نمیباشد. علیرغم شباهتهای ذکر شده وضعیت فعلی گفتمان اسرائیل و امریکا در مورد برجام در حالت تعلیق باقی مانده چیزی جز تکرار نزاع سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی است.
تفاوتهای بین آن زمان و اکنون نه تنها نشان دهنده ارزیابیها و اولویتهای متفاوت اسرائیل است بلکه بازتاب دهنده تغییرات چشمگیری است که خاورمیانه در سالیان اخیر تجربه کرده است.
رفتار اسرائیل طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی مبتنی بر دو ارزیابی اساسی بود. نخستین مورد که از سوی "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر وقت به شدت مورد تایید قرار گرفت این بود که دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، اسرائیل را با یک تهدید واقعی وجودی مواجه خواهد ساخت که از دید او معادل دستیابی آلمان نازی به سلاح هستهای در دهه ۱۹۴۰ بود.
در مقابل، اکثر رهبران و مقامهای ارشد دولت فعلی اسرائیل بر این باورند که در حالی که دستیابی ایران به چنین تسلیحاتی چالشهای امنیتی بسیار جدی ایجاد میکند اسرائیل طیف وسیعی از گزینهها را برای مقابله با چنین چالشهایی دارد.
در میان این گزینههای بسیار، یک موضع بازدارندگی صریحتر استفاده از "گزینه هسته ای" ادعایی اسرائیل است. بنابراین، در رویداد اخیر در کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل، لاپید به "دیگر قابلیت های" کشورش اشاره کرد و از صفوف و رهبری کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل برای تضمین بقای اسرائیل تمجید به عمل آورد.
تفاوت دوم این است که در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی نتانیاهو ارزیابی کرد که با بسیج دوستان اسرائیل در آمریکا میتوان از امضای برجام توسط آمریکا جلوگیری به عمل آورد. در مقابل، اکثر رهبران کنونی اسرائیل و مقامهای ارشد دولتی اسرائیل متقاعد شده اند که بایدن مصمم است به توافقی دست یابد که برجام را احیا کند و او میتواند رضایت داخلی لازم را برای این احیا کسب نماید. پیامد عملیاتی این ارزیابیها آن است که هر گونه تکرار تلاش سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی برای تخریب توافق هستهای با ایران نه تنها بسیار پرهزینه بلکه بیهوده نیز خواهد بود.
در فاصله سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی دو ارزیابی ذکر شده باعث شدند نتانیاهو تمام تلاش خود را برای جلوگیری از امضای برجام به عمل آورد. در این راستا میتوان به ترتیب دادن جلسه سخنرانی نتانیاهو در کنگره در مارس ۲۰۱۵ میلادی از سوی رهبران جمهوریخواه اشاره کرد.
در مقابل، دولت فعلی اسرائیل ارزیابی میکند که هیچ ستونی از امنیت کشورشان مهمتر از حمایت مستمر آمریکا از اسرائیل نیست. اعضای دولت فعلی اسرائیل هم چنین ارزیابی میکنند که چنین حمایتی با تبدیل شدن اسرائیل به یک موضوع حزبی در ایالات متحده آسیب جدی خواهد دید. بنابراین، لاپید بیش از یک بار عزم خود را برای بازگرداندن پایه حمایت دو حزبی آمریکا از اسرائیل از طریق بازیابی تمایلات مثبت دموکراتها نسبت به دولت یهودی اسرائیل اعلام کرد.
این تغییرات قابل توجه در ارزیابیها و اولویتهای اسرائیل تفاوت بین تعاملات و ارتباطات اسرائیل و امریکا در مورد توافق هستهای با ایران در شرایط فعلی با سالها ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی را نشان میدهد.
اکنون گفتگوها بی سر و صدا و در فضای احترام متقابل انجام میشود. در این تعامل متمدنانه، غیرقابل تصور است که دولت فعلی اسرائیل بخواهد مشابه نتانیاهو که به اوباما پشت کرد به بایدن پشت کند و تلاشهایی را برای خرابکاری در احیای برجام آغاز کند. جای تعجب نیست که وقتی بارنیا رئیس فعلی موساد از توافق هستهای در تعلیق انتقاد کرد گزارشهای منتشر شده فاش ساختند که لاپید در دیدار با بارنیا به او گفته که از اظهارنظر وی خرسند نبوده است.
سوم این که مهمتر از آن، تفاوت بین ارزیابیها و اولویتهای نتانیاهو و رهبران کنونی اسرائیل منجر به تغییر اساسی در هدف تلاشهای اسرائیل در این زمینه در ایالات متحده شده است: از تلاش برای جلوگیری از امضای توافق هستهای توسط دولت اوباما و برای متقاعد کردن پرزیدنت ترامپ به کنار گذاشتن برجام گرفته تا توافقی با هدف دستیابی به مجموعهای از تفاهمها با دولت بایدن در مورد پاسخهای لازم به سناریوهای احتمالی هستهای و غیرهستهای پس از توافق امضا شده.
از دیدگاه اسرائیل، مهمترین جنبه برجام در قلمرو هستهای "بندهای غروب آفتاب" آن است که تاریخهای مختلف انقضای ممنوعیتهای توافق را مشخص میکند. در این زمینه، برای اسرائیل مهم است که تفاهم روشنی با ایالات متحده در رابطه با پاسخ به نقض احتمالی تعهداتش مبنی بر خودداری از تولید سلاح هستهای توسط ایران حاصل شود.
آنچه اسرائیل در این زمینه به دنبال اجتناب از آن است تکرار تنشهایی است که در روابط خود با ایالات متحده پس از بمباران رآکتور هستهای اوسیراک عراق در سال ۱۹۸۱ تجربه کرد زمانی که دولت ریگان تحویل هواپیماهای جنگنده اف -۱۶ به اسرائیل را به حالت تعلیق درآورد.
نگرانی اسرائیل در مورد پیامدهای غیر هستهای توافق، مهمتر و فوریتر از تمام عواقب احتمالی بندهای برجام است است. جدا از آن که لغو تحریمها به ایران اجازه میدهد صادرات پرسود نفت خود را از سر بگیرد این توافق به تهران امکان دسترسی فوری به ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای مالی مسدود شده اش در بانکهای سراسر جهان را میدهد.
در این حوزه، ارزیابیهای تهدید اسرائیل و ایالات متحده به یکدیگر نزدیک میشوند و ایالات متحده شبهنظامیان مورد حمایت ایران در عراق، گروههای اسلامی در سوریه و حوثیها در یمن را به فهرست "گروههای مورد علاقه" (کنایه از گروههایی که اسرائیل میخواهد در فهرست تروریستی امریکا قرار گیرند؛ م.) اسرائیل اضافه میکند.
این تهدیدات غیر هستهای برجام احیا شده هم چنین زمینه همکاری مشترک بین اسرائیل و تعدادی از کشورهای عربی در خاورمیانه به شدت تغییر یافته را فراهم میسازد. چه در چارچوب توافقات ۲۰۲۰ ابراهیم مورد مذاکره ترامپ باشد و چه نباشد این کشورها با اسرائیل در برداشتی از ایران به عنوان یک عامل بی ثبات کننده منطقهای اشتراک نظر دارند.
با انتقال سازمانی پنتاگون از فرماندهی ایالات متحده آمریکا در اروپا به مرکز فرماندهی مرکزی در سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی اکنون این مرکز به طور فزایندهای به عنوان سکویی برای اسرائیل و سرویسهای دفاعی و امنیتی آن کشور به منظور هماهنگی تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی عمل میکند. جای تعجبی نیست که گانتز وزیر دفاع اسرائیل، هفته گذشته سفر خود را با محوریت ایران با دیدار از تامپا در فلوریدا آغاز کرد.
با حمایت ایالات متحده، همکاری بین اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مقابله با ایران از جمله تهدیدات مرتبط با برجام احیا شده را آسانتر میسازد.
در چنین بستر منطقهای متفاوتی در مقایسه با بستر سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی زمینه برای تغییرات در ارزیابیها و اولویت اسرائیل فراهم شده و گفتمان بسیار متفاوت اسرائیل با ایالات متحده در رابطه با توافق هستهای در تعلیق با ایران با همگرایی بیش تری همراه بوده است.