استاد شهید آیت الله مطهری
ادله موافق
به چند دليل میتوان گفت كه پوشش وجه (صورت) و كفين (دست ها از مچ به پایین) واجب نيست :
1 - آيه " پوشش " كه همان آيه 31 سوره نور است و برای بيان اين وظيفه و تعيين حدود آن است ، پوشانيدن وجه و كفين را لازم نشمرده است.
در اين آيه به دو جمله میتوان استناد جست . يكی جمله « و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها » و ديگر جمله « و ليضربن بخمرهن علی جيوبهن ». در مورد جمله اول ديديم كه اكثر مفسران و عموم روايات ، خضاب و سرمه و انگشتر و دستبند و امثال اينها را مصداق مستثنی ( الا ما ظهر ) دانستهاند . اين زينتها ، زينتهائی است كه در چهره و دو دست تا مچ ، صورت میگيرد . خضاب و انگشتر و دستبند مربوط به دست است ، و سرمه مربوط به چشم .
كسانی كه پوشش وجه و كفين را واجب میدانند بايد استثناء " الا ما ظهر " را منحصر بدانند به لباس رو ، و واضح است كه حمل استثناء بر اين معنی بسيار بعيد و خلاف بلاغت قرآن است .
مخفی داشتن لباس رو ، به علت اينكه غير ممكن است ، احتياج به استثناء ندارد . گذشته از اينكه لباس را وقتی میتوان زينت محسوب كرد كه قسمتی از بدن نمايان باشد . مثلا در مورد زنان بی پوشش میتوان گفت كه لباس آنها يكی از زينتهای آنهاست ، ولی اگر زن تمام بدن را با يك لباس سرتاسری بپوشاند چنين لباس زينت شمرده نمیشود .
خلاصه اينكه ظهور آيه را در اينكه قسمتی از زينت بدن را استثناء میكند نمیتوان منكر شد ، و صراحت روايات هم ابدا قابل ترديد نيست .
در مورد جمله دوم بايد گفت : آيه دلالت دارد كه پوشانيدن گريبان لازم است ، و چون در مقام بيان حد است اگر پوشانيدن چهره هم لازم بود ، بيان میكرد .
دقت فرمائيد ! "خمار" یا همان روسری اساسا برای پوشانيدن سر وضع شده است . ذكر كلمه " خمر " در آيه میفهماند كه زن بايد روسری داشته باشد ، و واضح است كه روسری پوشانيدن ، مربوط به سر است ، و اما اينكه غير از سر آيا قسمت ديگری را هم بايد با روسری پوشانيد يا نه ؟ بستگی به بيان آن دارد . و چون در آيه فقط زدن دو طرف روسری بر گريبان مطرح است ، معلوم میشود كه همين مقدار واجب است . ممكن است كسی خيال كند معنی
" و ليضربن بخمرهن علی جيوبهن " اين است كه روسري ها را مانند پرده از جلوی چهره آويزان كنند تا حدی كه روی گريبان و سينه را بپوشاند .
ولی متأسفانه به هيچ وجه نمیتوان آيه را بدين معنی حمل كرد زيرا : اولا كلمه " خمار " به كار رفته نه كلمه " جلباب " . خمار روسری كوچك است و جلباب روسری بزرگ . روسری كوچك را نمیتوان آن اندازه جلو كشيد و مانند پرده آويزان كرد به طوری كه چهره و دور گردن و گريبان و سينه را بپوشاند و در عين حال سر و پشت گردن و موها - كه معمولا در آن زمان بلند بوده است - پوشيده بماند .
ثانيا آيه میفرمايد با همان روسريها كه داريد چنين عملی انجام دهيد .
بديهی است اگر آن روسريها را بدان شكل روی چهره میآويختند ، جلو پای خود را به هيچ وجه نمیديدند و راه رفتن برايشان غير ممكن بود . آن روسري ها قبلا " مشبك " و " توری " ساخته نشده بود كه برای اين منظور مفيد باشد . اگر منظور اين بود كه لزوما روسري ها از پيش رو آويخته شود دستور میرسيد كه روسري هائی تهيه كنيد غير از اين روسريهای موجود كه بتوانيد هم چهره را بپوشانيد و هم راه برويد .
ثالثا تركيب ماده " ضرب " و كلمه " علی " مفيد مفهوم آويختن نيست . چنانكه قبلا گفتيم و از اهل فن لغت و ادب عرب نقل كرديم ، تركيب " ضرب " با " علی " فقط مفيد اين معنی است كه فلان چيز را بر روی فلان شیء مانند حائلی قرار داد . مثلا معنی جمله « فضربنا علی آذانهم » اين است كه بر روی گوش های اين ها حائلی قرار داديم . عليهذا مفهوم « و ليضربن بخمرهن علی جيوبهن » اين است كه با روسري ها بر روی سينه و گريبان حائلی قرار دهيد .
پس وقتی در مقام تحديد و بيان حدود پوشش است و میفرمايد با روسري ها بر روی گريبان ها و سينهها حائلی قرار دهيد و نمیگويد بر روی چهره حائلی قرار دهيد ، معلوم میشود حائل قرار دادن بر روی چهره واجب و لازم نيست .
يك نكته ديگر كه بايد اينجا اضافه كرد اين است كه بايد ديد زنان مسلمان قبل از نزول اين آيه ، روسری را به چه كيفيت به كار میبردهاند ؟ از لحاظ تاريخ مسلم است كه زنان مسلمان قبل از نزول آيات پوشش ، به حكم عادت معمول آن روز عرب ، چهره خود را نمی پوشانيدهاند ، چنان كه قبلا نقل كرديم روسری را از پشت گوش ها رد كرده و اطراف آن را به پشت خود میانداختهاند و در نتيجه گوش ها ، گوشوارهها ، چهره ، گردن و گريبان نمايان بوده است . وقتی در همچو زمينهای دستور داده شد كه روسری را بر گريبان بزنند معنای اين دستور اين است كه دو طرف روسری را از جانب راست و چپ به جلو آورده و به طور چپ و راست بر گريبان بزنند . به كار بردن اين دستور موجب میشود كه گوش ها و گوشوارهها و گردن و گريبان پوشيده شود و چهره باز بماند .
به نظر ما در اينكه آيه مورد نظر ، همين معنی را میفهماند هيچ ترديدی نيست و چون توجه كنيم كه آيه در مقام بيان حدود پوشش است و به اصطلاح اصوليين، اهمال در مقام بيان جايز نيست ، به طور قطع میفهميم كه پوشانيدن چهره واجب نيست .
2- در موارد بسياری كه مستقيما مسأله پوشش يا مسأله جواز و عدم جواز نظر مطرح است ، ملاحظه میكنيم كه در جواب و سؤال هائی كه ميان افراد و پيشوايان دين رد و بدل شده فقط مسأله " مو " مطرح است و مسأله " رو " به هيچ وجه مطرح نيست .
يعنی وجه و كفين ، مفروغ عنه و مسلم فرض شده است . و ما ذيلا چند نمونه از اين موارد را ذكر میكنيم :
الف - در مورد حرمت نظر به خواهر زن :
صحيح « البزنطی عن الرضا عليه السلام قال : سألته عن الرجل يحل له ان ينظر الی شعر اخت امرأته ؟ فقال : لا الا ان تكون من القواعد . قلت له : اخت امرأته و الغريبة سواء ؟ قال : نعم ، قلت : فمالی من النظر اليه منها ؟ فقال : شعرها و ذراعها»
ترجمه : احمد بن ابینصر بزنطی - كه از اصحاب عاليقدر حضرت رضا عليه السلام است - میگويد از حضرت رضا سؤال كردم آيا برای مرد جايز است كه به موی خواهر زنش نگاه كند ؟ فرمود نه ، مگر اينكه از زنان سالخورده باشد . گفتم پس خواهر زن و بيگانه (زن نامحرمی که نسبتی با مرد ندارد) يكی است ؟ فرمود بلی . گفتم ( در مورد سالخورده ) چقدر برای من جايز است نگاه كنم ؟ فرمود به موی او و ذراع ( از انگشت تا آرنج ) او میتوانی نگاه كنی.
ملاحظه میفرمائيد كه هم در سؤال اول روايت ، و هم در آخرين جواب امام عليه السلام آنچه ذكر شده است " مو " است نه " رو " . به خوبی روشن است كه مستثنی بودن چهره ، نزد طرفين مسلم بوده است . و هرگز نمیشود احتمال داد كه مثلا در مورد زنان سالخورده نگاه به مو و ذراع جايز باشد و نگاه به صورت جايز نباشد ، در حالی كه در جواب سؤال از مقداری كه نظر به آن جايز است ، چهره ذكر نشده است .
ب - در مورد پسر بچه :
« ايضا صحيح البزنطی عن الرضا عليه السلام قال : يؤخذ الغلام بالصلاه و هو ابن سبع سنين و لا تغطی المرأه منه شعرها حتی يحتلم »
حضرت رضا عليه السلام به احمد بن ابینصر بزنطی فرمود : وقتی پسر بچه به هفت سال رسيد بايد به نماز خواندن وادار كرده شود ، ولی تا وقتی كه بالغ نشده است بر زن لازم نيست موی خود را از او بپوشاند .
يعنی وادار كردن به نماز برای ايجاد عادت است و الا در هفت سالگی حكم مرد را ندارد ، تا به حد بلوغ برسد . در اينجا نيز پوشانيدن " مو " مطرح است نه " رو " . روايات ديگر به همين مضمون در كتب حديث زياد است .
ممكن است گفته شود كه مو به عنوان مثال ذكر شده است ، به دليل اينكه بدن ذكر نشده ، در حالی كه میدانيم پوشانيدن بدن لازم است . بنابراين پوشانيدن چهره هم ممكن است واجب باشد و ذكر نشده باشد.
جواب اين است كه اگر پوشانيدن چهره واجب بود ، شايسته بود آن را به عنوان مثال ذكر كنند چنان كه در عرف ما كه بنابر لازم دانستن پوشانيدن چهره است ، مسأله پوشش را به " رو گرفتن " تعبير میكنند و رمزش اينست كه قسمتی كه در عمل بيشتر ممكن است مكشوف باشد همان چهره است و وقتی پوشانيدن آن بيان شود ، وجوب پوشانيدن قسمتهای ديگر به طريق اولی فهميده میشود ، و اما پوشانيدن ساير قسمتهای بدن عملا مورد ابتلا نبوده است و شكی در عدم جواز آن وجود نداشته كه مورد سؤال واقع شود .
ج - در مورد مملوك :
" « لا بأس ان يری المملوك الشعر و الساق » "
يعنی جايز است كه غلام (مردی که به عنوان غنیمت جنگی به مسلمین می رسید و قابل خرید و فروش بود) به مو و ساق خانمی كه مالك اوست نگاه كند . در روايت ديگر در مورد خواجگان ( كه ممكن است مملوك هم نباشند ) سؤال شده است :
" « محمد بن اسماعيل بن بزيع قال : سألت اباالحسن الرضا عليه السلام عن قناع الحرائر من الخصيان . فقال كانوا يدخلون علی بنات ابیالحسن عليه السلام و لا يتقنعن . قلت : و كانوا احرارا ؟ قال : لا قلت : فالاحرار يتقنع منهم ؟ قال : لا » )
محمد بن اسماعيل بن بزيع - كه او نيز از اكابر اصحاب حضرت رضا عليه السلام است - میگويد : از حضرت رضا سؤال كردم كه آيا زنان آزاده از خواجگان بايد سر بپوشند ؟ ( در مورد كنيزان مسلم است كه بر آنان پوشانيدن سر واجب نيست . لذا سؤال را مخصوص زنهای آزاد قرار داده است .)
در پاسخ فرمود : نه ، خواجگان بر دختران پدرم امام موسی بن جعفر عليه السلام وارد میشدند و آنها هم روسری نداشتند . پرسيدم آيا آن خواجگان آزاد بودند يا برده ؟ فرمود آزاد نبودند .
پرسيدم اگر آزاد باشند بايد سرها را از ايشان بپوشند ؟ فرمود : نه . در اينكه آيا خواجه و برده به زن محرم است يا نه ؟ در تفسير آيات بحث كرديم . اكثر فقهاء میگويند محرم نيست ولی در هر حال دلالت اين روايات - و روايات زياد ديگر در اين مورد با همه اختلافی كه از ساير جهات دارند و در كافی و وسائل و ساير كتب حديث مذكور است - بر اينكه استثناء چهره مفروغ عنه و مسلم به شمار میرفته قابل تشكيك نيست .
د - در مورد زنان اهل ذمه :
" « السكونی عن ابیعبدالله عليه السلام قال : قال رسول الله صلی الله عليه و آله : لا حرمة لنساء اهل الذمة ان ينظر الی شعورهن و ايديهن »
سكونی (از اهل تسنن است و از حضرت صادق زياد روايت دارد و مورد قبول و اعتماد علماء شيعه است ) از امام صادق نقل كرده است كه فرمود : پيغمبر فرمود : حرام نيست كه به موها و دست های زنان اهل ذمه نظر بشود.
« ابوالبختری عن جعفر عن ابيه عن علی بن ابی طالب عليه السلام : لا بأس بالنظر الی رؤوس النساء من اهل الذمة »
يعنی علی عليه السلام فرمود : نگاه به سر زنان اهل ذمه جايز است .
در اين مسأله كه نظر به زنان اهل كتاب جايز است ، فقهاء و مجتهدين ، متفق میباشند . الا اينكه جمعی از فقهاء قيدی را اضافه كردهاند و آن اينست كه بايد به مقداری كه در زمان پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله بين خود اهل ذمه متداول بوده است اكتفاء كرد ، يعنی بايد ديد چه مقدار را در آن زمانها نمی پوشانيدهاند ، نگاه كردن به همان مقدار جايز است ( آن هم بدون تلذذ و ريبه ) و اما اين اندازه كه در اين زمانها برهنه شدهاند ، نگاه به آن جايز نيست .
ولی عقيده ديگران اين است : هر اندازه از بدن آنها كه معمولا خودشان در ملا عام نمیپوشند نظر به آن مانعی ندارد ، هر چند در زمان پيغمبر اكرم كمتر از آن را باز میگذاشتهاند.
ه - در مورد زنان بيابان نشين :
« عباد بن صهيب : سمعت اباعبدالله عليه السلام يقول : لا بأس بالنظر الی رؤوس نساء اهل تهامة و الاعراب و اهل السواد و العلوج لانهم اذا نهوا لا ينتهون » )
يعنی حضرت صادق عليه السلام فرمود نگاه كردن به سر زنان تهامه ، باديه نشينان ، دهاتي های حومه و علجها ( غير عربهای بيسواد كه در حكم همان باديه نشينهای عرب هستند ) مانعی ندارد ، زيرا ايشان را هر گاه نهی كنند ، فائده ندارد.
جمعی از فقهاء به مضمون اين روايت فتوا دادهاند . از مرحوم آية الله آقا سيد عبدالهادی شيرازی نقل شده است كه ايشان اين حكم را در مورد آن عده زنان شهری كه همچون زنان دهاتی نهی كردن ايشان مفيد واقع نمیشود تعميم میدادند و به همين علتی كه در حديث ذكر شده است ( كه نهی كردن ايشان اثر ندارد ) استناد میجستند . بعضی از فقهاء و مراجع بزرگ تقليد معاصر نيز عينا همينطور فتوا میدهند و به همين علت كه در حديث ذكر شده استناد میكنند .
ولی اكثر فقهاء چنين فتوا نمیدهند ، حتی در مورد زنان باديه نشين و دهاتی هم فقط به همين اندازه اكتفا میكنند كه بر مردان واجب نيست رفت و آمد خود را از مكانهائی كه اين زنان وجود دارند قطع كنند . اگر گذر كردند و نظرشان افتاد مانعی ندارد ، اما اينكه به صورت يك استثناء دائمی باشد ، نه .
به هر حال استشهاد ما در اين روايت و نظائر آن بدين است كه در هيچ موردی از وجه و كفين سؤال نشده ، و اين بدان جهت بوده كه عدم لزوم پوشانيدن آنها از نظر راويان قطعی و مسلم بوده است و كوچكترين ترديدی در آن نمیرفته است و قبلا گفتيم كه هرگز احتمال نمیرود كه پوشيدن " رو " را لازم می شناختهاند و در پوشيدن " مو " ترديد داشتهاند .
3- رواياتی كه مستقيما حكم وجه و كفين را چه از نظر پوشيدن و چه از جنبه نگاه كردن بيان میكند . ولی البته عدم لزوم پوشيدن وجه و كفين دليل بر جواز نظر نيست ، اما جواز نظر دليل بر عدم لزوم پوشيدن وجه و كفين هست .
ما قبلا در ذيل آيه « و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها » بعضی از اين روايات را ذكر كرديم و اكنون چند روايت ديگر را ذكر میكنيم :
الف - خبر « مسعده بن زراره - قال : سمعت جعفرا - و سئل عما تظهر المرأه من زينتها - قال عليه السلام : الوجه و الكفين » )
مسعده بن زراره از حضرت صادق عليه السلام نقل میكند كه وقتی از حضرت درباره زينتی كه زن میتواند آشكار كند سؤال شد فرمود : چهره و دو كف .
ب - خبر « المفضل بن عمر - قال : قلت لابی عبدالله عليه السلام : ما تقول فی المرأه تموت فی السفر مع الرجال ليس فيهم لها ذو محرم و لا معهم امرأه فتموت المرأه ما يصنع بها ؟ قال : يغسل منها ما اوجب الله عليه التيمم و لا تمس و لا يكشف لها شیء من محاسنها التی امر الله سبحانه بسترها قلت فكيف يصنع بها ؟ قال : يغسل بطن كفيها ثم يغسل وجهها ثم يغسل ظهر كفيها »
ترجمه : مفضل بن عمر سؤال كرد از امام صادق درباره زنی كه در سفر بميرد و مرد محرم يا زنی كه او را غسل دهد همراه او نباشد . فرمود : مواضع تيمم او را بايد غسل دهند ولی نبايد بدن او را لمس كنند و نبايد زيبائيهای او را كه خدا پوشيدن آن را واجب فرموده است ، آشكار كرد . پرسيدم چگونه عمل كنيم ؟ فرمود اول باطن كف دست او را بايد شست ، سپس چهره و بعد پشت دست هايش را .
ملاحظه میفرمائيد كه تصريح دارد كه چهره و كفين جزء قسمتهائی كه پوشانيدنش واجب گرديده است نيست.
ج - « عن علی بن جعفر ، عن الرجل ما يصلح له ان ينظر من المرأه التی لا تحل له ؟ قال : الوجه و الكف و موضع السوار »
علی بن جعفر فرزند امام ششم است و مرد بسيار جليل القدری است ، از برادرش حضرت موسی بن جعفر عليه السلام میپرسد برای مرد چه مقدار جايز است به زنی كه محرمش نيست نگاه كند ؟ حضرت در جواب فرمود : چهره و كف و جای دستبند .
د - « عن ابی جعفر عن جابر بن عبدالله الانصاری قال : خرج رسول الله صلی الله عليه و آله يريد فاطمه عليها السلام و انا معه . فلما انتهينا الی الباب وضع يده عليه فدفعه ، ثم قال : السلام عليكم . فقالت فاطمة : عليك السلام يا رسول الله . قال : أأدخل ؟ قالت : أدخل يا رسول الله ! قال : ادخل انا و من معی ؟ فقالت : يا رسول » ²الله! ليس علی قناع فقال : يا فاطمة ! خذی فضل ملحفتك فقنعی بها رأسك . ففعلت . ثم قال : السلام عليكم . فقالت : و عليك السلام يا رسول الله . قال : أأدخل ؟ قالت : نعم يا رسول الله ! قال : انا و من معی ؟ قالت : و من معك . قال جابر : فدخل رسول الله و دخلت و اذا وجه فاطمة اصفر كأنه بطن جراده ، فقال رسول الله : ما لی اری وجهك اصفر ؟ قالت : يا رسول الله ! الجوع . فقال : اللهم مشبع الجوعة و دافع الضيعة ، اشبع فاطمة بنت محمد . قال جابر : فنظرت الی الدم ينحدر من قصاصها حتی عاد وجهها احمر ، فما جاعت بعد ذلك اليوم »
مضمون حديث به طور اختصار اينست : جابر میگويد در خدمت رسول خدا صلی الله عليه و آله به در خانه فاطمه عليها السلام آمديم . رسول خدا سلام كرد و اجازه ورود خواست . فاطمه عليها السلام اجازه داد . پيغمبر اكرم فرمود با كسی كه همراه من است وارد شوم ؟ زهرا عليها السلام گفت پدر جان ! چيزی بر سر ندارم . فرمود با قسمت های اضافی روپوش خودت سرت را بپوشان . سپس مجددا استعلام كرد كه آيا داخل شويم ؟ پاسخ شنيديم بفرمائيد ! وقتی وارد شديم ، چهره زهرا عليها السلام آنچنان زرد بود كه مانند شكم ملخ مینمود . رسول اكرم صلی الله عليه و آله پرسيد چرا چنين هستی ؟ جواب داد از گرسنگی است . پيغمبر اكرم دعا فرمود كه خدايا دختر مرا سير گردان . پس از دعای پيغمبر اكرم چهره زهرا گلگون شد و گوئی دويدن خون را در زير پوست صورت میديدم و زهرا از آن پس گرسنه نماند .
دلالت اين حديث بر اين كه پوشانيدن چهره واجب نيست و نيز بر اينكه نظر كردن به چهره جايز است ، بسيار روشن میباشد.
ه - « عن الفضيل بن يسار ، قال : سألت اباعبدالله عليه السلام عن الذراعين من المرأه هما من الزينة التی قال الله : « و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن ؟ قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و مادون » « السوارين »
فضيل بن يسار میگويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه آيا ذراع (از انگشت تا آرنج ) های زن از قسمتهائی است كه بايد از غير محارم بپوشاند ؟ فرمود بلی و آنچه زير روسری قرار میگيرد بايد پوشيده شود ، همچنين از محل دستبند به بالا بايد پوشيده شود .
4 - رواياتی كه در باب احرام ، پوشانيدن چهره را بر زن حرام میكند .
بسيار مستبعد است كه بگوئيم گشودن چهره در غير حال احرام از محرمات محسوب میشود و در حال احرام واجب است . و با در نظر گرفتن اينكه وقتی شخص محرم مناسك عمره يا حج را بجا میآورد ، معمولا در ميان اجتماع انبوهی از زن و مرد است ، روشن است كه اگر پوشانيدن چهره از مرد لازم باشد میبايد قيد شود . گذشته از اينكه در روايتی وارد شده است كه حضرت باقر عليه السلام زنی را ديد كه در حال احرام به وسيله بادبزن چهره خود را پوشانيده است . امام عليه السلام شخصا با چوبدستی خود ، بادبزن را از چهره آن زن دور فرمود.
از بعضی روايات فهميده میشود كه باز بودن چهره زن در حال احرام به جای باز بودن سر برای مرد است و منظور اينست كه محرم از تأثير گرما و سرما رنج ببرد . چنانكه در حديثی آمده است كه زنی در حال احرام نقاب زده بود . حضرت باقر عليه السلام فرمود نقاب را بردار ، زيرا اگر نقاب داشته باشی رنگ چهرهات تغيير نمیكند يعنی بايد آفتاب ، رنگ پوست صورتت را عوض كند .
پس منظور از اينكه محرم اگر مرد است بايد سر را برهنه كند و اگر زن است چهره را ، اينست كه از آسايش و رفاهی كه در حال معمولی برخوردار است قدری كاسته شود ولی چون شارع مقدس میخواسته قانون " پوشش " به حال خود باقی باشد ، به زن دستور نفرموده كه سر را برهنه كند و تنها به برهنه كردن چهره اكتفاء كرده است . و اگر شارع میخواست در حال احرام از قانون " پوشش " صرفنظر كند ، ممكن بود برای زن هم برهنه كردن سر را لازم بشمارد . و در بين فقهاء هرگز كسی نگفته است كه منظور شارع اين است كه در مورد احرام استثنائی برای پوشش قائل شده باشد .
روايات و قرائنی كه در اين باب است ، در اخبار و روايات شيعه و سنی و در تاريخ اسلام فوق العاده زياد و غير قابل انكار است . آنچه ذكر كرديم نمونهای بود . نقل همه آنها خود يك كتاب میشود.
ادامه دارد...