فرارو- سریال «دختران روزنامهفروش» داستانی علمی تخیلی دارد که با پایان دنیا شروع میشود؛ داستانی آمیخته با سفر در زمان و نبرد با سلاحهای لیزری که قهرمانش چهار دختر نوجوان روزنامهفروش هستند. قسمت اول را که ببینید، خواه ناخواه سریال «چیزهای عجیب» در ذهنتان تداعی خواهد شد؛ هرچند که البته در نهایت فصل اول این سریال اصلا به پای «چیزهای عجیب» نمیرسد.
به گزارش فرارو؛ قصه از یک روز زمستانی در سال ۱۹۸۸ شروع میشود. شخصیتهای اصلی داستان چهار دختر دوازده سیزده ساله هستند که کارشان پخش کردن روزنامه است. ارین دختری چینیتبار است که امروز روز اول کارش است و ما از طریق او با سایر شخصیتها آشنا میشویم. بعد از اینکه دو نفر دستگاه واکیتاکی ارین را میدزدند، دخترها فکر میکنند که سارقان همان پسرهای قلدر محله هستند و آنها را تا پناهگاهشان تعقیب میکنند. اما معلوم میشود که آن دو نفر در واقع دو مسافر زمان بودهاند که درگیر نبرد با یک گروه دیگر از مسافران زمان هستند.
آن دو نفر سعی میکنند دخترها را از وسط مهلکه نجات بدهند، اما خودشان زخمی میشوند و به همین خاطر یک دستگاه کوچک مرموز را به دخترها میدهند و خودشان میایستند تا دشمن را متوقف کنند. دخترها به سمت خانۀ ارین میروند، اما وقتی به آنجا میرسند خبری از مادر ارین نیست. آنها در آنجا با یک زن چینیتبار میانسال رو به رو میشوند که میگوید اینجا خانۀ اوست. خیلی زود معلوم میشود که این زن، بزرگسالی خود ارین است و آنها در واقع چندین سال در زمان به جلو رفتهاند (به سال دو هزار و نوزده).
حالا این چهار نفر با اینکه خیلی آشنایی زیادی با هم نداشتهاند، باید در کنار هم بمانند و به هم کمک کنند تا بتوانند به زمان خودشان برگردند و اصلا بفهمند که اوضاع از چه قرار است و دقیقا چه بلایی بر سرشان آمده. در ضمن هر کدام از آنها میتواند با خود بزرگسالش رو به رو شود و ببیند که در آینده مسیر زندگیاش چطور پیش رفته است. به علاوه، شاید این خودهای بزرگسال بتوانند به آنها برای درست کردن اوضاع کمک کنند.
بعضی وقتها داستان یک سریال یا فیلم ممکن است ساده به نظر برسد، اما وقتی خود فیلم را میبینیم مسحور جاذبهها و شیوۀ روایت آن میشویم. «دختران روزنامهفروش» تا اندازهای بر عکس است. داستان این سریال بسیار جذاب و پیچیده به نظر میرسد اماضعفهایی در خود سریال هست که ممکن است جذابیت داستان را برای خیلی از مخاطبان از بین ببرد.
ریتم سریال به طور محسوسی کند است و دیالوگها بیش از اندازه طولانی به نظر میرسند. میشود احساس کرد که سازندگان سریال بین ساختن یک داستان تخیلی یا یک درام عاطفی و روانشناختی گیر کردهاند و نتوانستهاند تصمیم خودشان را بگیرند. انگار تمرکز سریال بیشتر از اینکه روی جنبۀ تخیلی ماجرا باشد، روی مواجهۀ عاطفی بچهها با بزرگسالی خودشان قرار گرفته و این جاذبه و کشش سریال را تا حد زیادی از بین برده است.
جلوههای بصری سریال واقعا ناامید کننده است. بیشتر زمان فیلم یا در شب اتفاق میافتد و یا در محیطهای شهری خیلی معمولی. هیچ خبری از فضاسازی گیرا و خیرهکنندهای که بیننده را با تمام وجود وارد یک دنیای تخیلی کند وجود ندارد. حتی طراحی لباسهای مسافران زمان هم زیاد دلچسب نیست و حالتی تصنعی و نمایشی را القا میکند.
آنطور که از پایانبندی سریال برمیآید ممکن است فصل دومی هم برای این سریال وجود داشته باشد؛ قطعا داستان این سریال قوۀ تبدیل شدن به یک ماجراجویی تخیلی جذاب را در خودش دارد، اما اگر قرار باشد فصل دوم سریال ساخته شود، باید امیدوار باشیم که جلوههای بصری بهتر، روایت پرشتابتر و دیالوگهای هوشمندانهتری را ببینیم.
- بازیگران: رایلی لای نلت (Riley Lai Nelet)، سوفیا روزینسکی (Sofia Rosisky)، الی وانگ (Ali Wang) و دیگران
- تاریخ انتشار: ۷ مرداد