«آقا، خانم، بله شما، بفرمایید. همه اجناس حراج شده. بخر که دیگه به این قیمت پیدا نمیکنید. یه نگاه به مانتوها بنداز ضرر نمیکنی. بشتابید از تولید به مصرف.» نوجوانیریز نقش که تازه پشت لبش سبز شده وسط پیادهراه را گرفته و عابرانی را که به سمتش در حال حرکت هستند، مخاطب قرار میدهد. «دادزنی» شغلی است که باید برایش دادوفریاد زد تا صاحبکار پولی کف دستت بگذارد.
به گزارش همشهری، در خیابان انقلاب، بازار بزرگ، جلوی فستفود یا کافیشاپها افرادی را میبینید که مدام داد میزنند و تبلیغ میکنند. اغلب رهگذران استنباطشان این است که فروشنده مغازه برای فروش بهتر اجناسش این همه دادوقال به راه انداخته، غافل از آنکه این افراد به حرفهای پرسروصدا و تبلغاتی مشغول هستند و بابتش دستمزد هم میگیرند.
پیاده خیابان انقلاب را به سمت دانشگاه تهران طی میکنیم. روی سکوی کنار پیادهرو ایستاده تا قدش از عابران بلندتر باشد. مقوایی را در ابعاد آ۴ که روی آن نوشته «پایاننامه» در هوا تکان میدهد. میان رهگذران بهدنبال دانشجوهاست و با دیدن جوانترها جملاتی را که از برکرده است، به زبان میآورد.
«پایاننامه دست اول، پروپزال، انتخاب موضوع و… با قیمت باورنکردنی.» خودش را «مهدی» معرفی میکند و ۳۲سال دارد. وقتی درباره شغل دادزنی از او سؤال میکنیم خیلی عادی و بیتفاوت میگوید: «این هم برای خودش شغل است دیگر. همه که قرار نیست دکتر و مهندس شوند. تبلیغات همیشه در فروش، حرف اول را میزند.
چرا اسمش را گذاشتهاند «دادزنی؟» در صورتی که این به معنی مدیریت تبلیغات است. تلاش ما باعث بالاتر رفتن فروش و جذب مشتری میشود و این یعنی «سود» و آنچه که کارفرما میخواهد.»
نمونه دیگر دادزنها را میتوان در اطراف ترمینالهای مسافربری بهویژه ترمینال جنوب دید. جالب است این شغل بازارکار داشته و آگهی استخدام آن هم در سایتهای مختلف از جمله دیوار وجود دارد. اغلب درآمد دادزنها از رنج مشخصی تبعیت میکند، اما در برخی از مکانها مانند بازار و ترمینالهای مسافربری این مبلغ باتوجه به اینکه به تجربه و تحصیلات خاصی هم نیاز ندارد، وسوسهانگیز است. نزدیک به ۵سالی میشود که «نادر» حوالی ترمینال جنوب برای رانندگان اتوبوس، مسافر پیدا میکند.
او درباره درآمدش میگوید: «اینجا پورسانتی کار میکنم و بابت هر مسافر تقریبا ۵تا۱۰درصد پول میگیرم. روزهای پایانی هفته در تابستان، ایام نوروز و تعطیلات رسمی روزهایی پرمسافر است. تقریباً ماهانه مبلغی حدود۱۰تا۱۲ میلیون دستم را میگیرد. ساعتها سرپا ایستادن و فریاد زدن سخت است، ولی چارهای نیست، دادزنی را به بیکاری ترجیح میدهم.»
اینبار دادزن دیگری جلو در کافیشاپ در میدان هفت و حوض ایستاده است و به رهگذران بفرما میزند تا داخل کافیشاپ شوند. تقریباً در مدت۳۰دقیقه با تلاشهایش موفق میشود ۷نفر را پشت صندلیها بنشاند.
او میگوید: «برای پیداکردن مشتری باید خودت را به در دیوار بزنی و به قولی حسابی پررو بازی در بیاوری. باید مهارت زیادی در جذب مشتری داشته باشید تا صاحبکار شما را نگه دارد. معمولاً مغازهداران وقتی فروششان خوب نباشد، میگویند تو بهعنوان دادزن خوب کار نکردی و سریع عذرت را میخواهند. برای آنها نفر مهم نیست، فروش مهم است. حال این دادزن نشد، یک نفر دیگر. به همین خاطر روزانه دستمزد میدهند. اگر دائم کار کنم ماهانه حدود۶تا۷میلیون دستم میآید.»
حقوق مکفی با مزایای عالی، کار بدون دردسر و چندین آیتم دیگر در متن آگهی یکی از متقاضیان استخدام توجهم را جلب میکند با شمارهای که در پای آگهی گذاشته تماس میگیرم و خودم را متقاضی این شغل معرفی میکنم.
وقتی از او درباره شرایط کار میپرسم باجدیت میگوید: «این کار تعطیلی ندارد. از ساعت۱۰صبح تا ۱۲شب باید دنبال مشتری برای رستوران باشید. حتی گاهی اوقات به کارگران آشپزخانه هم کمک کنید. چند روز اول آزمایشی است تا ببینیم چقدر پاخور مغازه زیاد میشود و مشتری میآید. اگر راضی بودیم ماه به ماه حقوق میگیرید.»
داشتن روحیه کار تیمی، توانایی حل مسئله و خلاقیت، اشتیاق به یادگیری تکنولوژیهای جدید، کنجکاوی و مسئولیتپذیری، منعطف در برابر تغییرات، علاقهمند به یادگیری، توانایی انجام کار گروهی و یادگیری سریع، انضباط و دقت و سرعت عمل، مسئولیتپذیری، انگیزه بالا، پیگیر و پرتلاش بودن لیست بلندبالایی است که صاحب رستورانی برای ویژگیهای دادزن برشمرده و داشتن آنها را ضروری میداند.