آذر ۱۴۰۰ روز عجیبی برای کشتی فرنگی ایران بود؛ اتفاقی روی تشک رقم نخورده بود، ولی خبری مهم در فضای رسانهای پیچید: علی ارسلان تبعه صربستان شد. کمی قبل از اعلام رسمی این خبر، ابتدا شایعه شد که ورزشکاری دیگر از ایران پناهنده شده است، ولی اندکی بعد، این خبر تصحیح و عنوان شد علی ارسلان پناهنده نشده و تابعیت صربستان را گرفته و قرار است از این به بعد با پرچم این کشور در رقابتهای جهانی و احتمالا میدان المپیک به میدان برود. در آن برهه، علی ارسلان چهرهای چندان شناختهشده، مثل سایر قهرمانهای کشتی ایران نبود، ولی خبر تغییر تابعیتش در فضایی که بسیاری از چهرههای مطرح ایرانی، پیش از او پناهنده شده بودند، بهسرعت وضعیت ارسلان را روشن کرد. او در عرصه بزرگسالان فرصتی برای درخشش به دست نیاورده بود، ولی با کنکاشی مختصر میشد به رزومه او در دنیای حرفهای کشتی با پرچم ایران رسید.
علی ارسلان دارنده مدالهای برنز بزرگسالان آسیا و برنز جوانان جهان و چهار طلای آسیا در ردههای نوجوانان و جوانان بود. با چنین کارنامهای میشد به راحتی از خبر تغییر تابعیت او گذشت، ولی موردی که داستان ارسلان را متفاوت کرد، تصمیم جالب او و فدراسیون کشتی برای این تغییر تابعیت بود؛ فدراسیون کشتی ایران پذیرفت ارسلان زیر پرچم صربستان برود، به این شرط که هر ماه پنج روز را به ایران بیاید! این حربه احتمالا برای پایاندادن به شایعه پناهندگی سیاسی او بود؛ شایعهای که میتوانست فدراسیون کشتی را از یک سو و محمد بنا، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی را از سوی دیگر حسابی زیر ذرهبین ببرد.
خبر عجیب دیگری که منتشر شد، این بود که فدراسیون کشتی ایران برای پیوستن ارسلان به صربستان «رضایت» داده و قرار است این کشتیگیر تا پایان المپیک با پرچم صربستان مبارزه کند. البته جای شک و تردید درباره درستی این تصمیم یا «نمایشی»بودن آن هست؛ چون ارسلان قریب به سه سال بود جایی در ترکیب تیم بزرگسالان نداشت و میتوانست بدون دغدغه برای تغییر کشور اقدام کند. اینکه چرا اهالی فدراسیون تصمیم داشتند روی این چند بند تأکید کنند، کمی ابهام داشت.
موضوع اصلی، اما درباره تصمیم مهاجرت از ایران بود. در شرایطی که پیش از این ورزشکاران متعددی از ایران مهاجرت کرده، پناهنده شده یا تغییر تابعیت داده بودند، جنس رفتن علی ارسلان متفاوت بود. پیشتر چهرههای مطرحی همچون سعید ملایی و کیمیا علیزاده مهاجرت کرده و پناهندگی گرفته بودند که هر دو در اعتراض به تصمیمات سیاسی مسئولان ورزش ایران بود. چند نفر دیگری هم تغییر تابعیت داده بودند که آنها نیز انگیزههای مالی بیشتری داشتند. ولی علی ارسلان برای این از ایران رفت که در پی رسیدن به «مدال» بود. او به یقین رسیده بود اگر قرار باشد در ایران بماند، شانسی برای رسیدن به افتخار و مدال در عرصه جهانی نخواهد داشت.
چه چیزی باعث مهاجرت ارسلان شد؟
چیزی از انتشار خبر تغییر تابعیت ارسلان نگذشته بود که شایعه شد او به دلیل نگاه مغرضانه محمد بنا، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی ایران، تصمیم به تغییر تابعیت گرفته است. ارسلان گفته بود بنا به سبک کشتی او اعتقادی ندارد و فرصت درخشیدن در ترکیب تیم ملی بزرگسالان ایران و در نهایت رفتن به رقابتهای جهانی را به او نمیدهد. عنوان شده بود ارسلان با وجود درخشش در انتخابیها و مدالی که در سال ۲۰۱۸ گرفته، مورد بیمهری محمد بنا قرار گرفته و نهایتا تصمیم به مهاجرت گرفته است.
بنا، متهم شماره یک در پرونده مهاجرت علی ارسلان شد. همین موضوع بهانهای دست منتقدان سرمربی داد تا بهطور علنی با سیاستهای او برای انتخاب کشتیگیران تیم ملی مخالفت کنند. کار به جایی رسید که بنا رسما وارد کارزار شد و در گفتوگویی با ایران ورزشی، به انتقادها با طعنه و کنایهزدن به علی ارسلان پاسخ داد: «از نظر من، مدالی مهم است که زیر پرچم ایران به دست بیاید. دوره قهرمانی تمام میشود، اما چیزی که میماند مدالی است که برای ایران کسب شده است. این همه ورزشکار از ایران رفت که همه ستاره و نامدار؛ اما چه اتفاقی افتاد؟ کیمیا علیزاده رفت، سعید ملایی رفت یا مهدی زیدوند، صباح شریعتی و سامان طهماسبی. درست است که قهرمانی در کشور بسیار مهم است، اما چرا باید این همه جنجال راه بیفتد؟ این همه پزشک و آدمهای متخصص از ایران رفتند و حالا با کمبود پزشک روبهرو هستیم؛ چرا کسی درباره آنها حرف نمیزند؟ علی ارسلان کجا اول شد که من حقش را ندادم؟ برای جهانی ۲۰۱۸ در انتخابی اول شده، اما اعزام نشده، خب به من چه ربطی دارد؟ مگر من سرمربی بودم؟ بعد از آن هم رفته امیدهای جهان، عنوانی نیاورده. سال بعد در جام تختی هم عنوان نیاورد، اما با توجه به اینکه در لیگ برتر مقابل محمدرضا گرایی برنده شد، برای مسابقات قهرمانی جهان در صربستان که البته لغو شد، به اردو دعوتش کردم و در انتخابی به کاویانینژاد باخت. همین امسال هم در انتخابی به مختاری ۸ بر صفر باخت. کجا اول شده که من انتخابش نکردم؟».
امثال ارسلان بروند بمیرند؟
صحبتهای محمد بنا فضا را آشفتهتر کرد؛ این بار نهتنها علی ارسلان بلکه چهرههای مطرح کشتی هم به سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی تاختند و او را مقصر مهاجرت یکی از استعدادهای کشتی از ایران عنوان کردند. ارسلان در گفتوگوی مفصلی با تسنیم، دلیل رفتنش از ایران را نگاه مغرضانه توصیف کرد و گفت: «مسئله اصلا برد و باخت نیست؛ مسئله این است که محمد بنا کسی را که بخواهد با شش بار باخت هم کنار نمیرود و کسی را که نخواهد با شش بار برد هم نمیخواهد. ایراد هم از چرخه نیست؛ ایراد این دید مغرضانه نسبت به بعضیهاست؛ اینکه برخی با یک باخت کنار گذاشته میشوند. من به صورت قانونی به صربستان رفتم. اینکه آقای مجری تلویزیون گفت که کم آوردم، بهتر است اطلاعاتش را بهروز کند. من ۱۱ سال، از ۲۰۱۰، در تیمهای پایه و بعد هم بزرگسالان بودم. اینکه میگویند ارسلان کجا اول شد، امسال محمد بنا من را به جام ایوانوویچ صربستان فرستاد، تیم روسیه هم بود، کشتیگیر رنکِ یک دنیا از مجارستان هم آمده بود که او را ۱۰ ـ صفر بردم. علی ارسلان بدون یک امتیاز فنی با چهار کشتی اول شد. حالا باز بگویند ارسلان کجا اول شد. نورچشمیها با برنز جام تختی سال گذشته در وزن غیرالمپیکی، سر از وزن المپیکی در توکیو درآوردند. بنا گفته مدالی ارزش دارد که زیر پرچم ایران باشد. مردانگی هم به این است که بچه مردم را فراری ندهی. وجدان میگوید که بچهها را با رفتارهای مغرضانه از کشتی زده نکنی. حالا یکی مثل ارسلان شانس آورد و سرنوشت او را به صربستان برد، خیلیها این شانس را نمیآورند و کشتیشان تمام میشود».
سعید عبدولی و جمشید خیرآبادی نیز دیگر نفراتی بودند که بهشدت به محمد بنا تاختند. عبدولی گفت: «علی ارسلان اولین کشتیگیری نیست که از ایران رفت و قطعا با این شرایط آخرین کشتیگیر هم نخواهد بود. متأسفانه دیدهنشدنها و سلیقهای عملکردنها باعث این مهاجرت شده است. من به علی ارسلان و سایر کشتیگیرانی که در آینده تصمیم به مهاجرت دارند، حق میدهم. وقتی کشتیگیر مدام منتظر باشد تا بالاخره تلاشش به ثمر برسد و کادر فنی به او اعتماد کند، اما اتفاقی نمیافتاد، در نهایت تصمیم به رفتن میگیرد».
جمشید خیرآبادی که خودش پیشتر سابقه فعالیت در آذربایجان را داشته و با تیم ملی کشتی فرنگی این کشور افتخارآفرینی کرده است نیز از تصمیمات بنا انتقاد کرد: «در شرایطی که هیچ توجهی به سرمایهای مثل علی ارسلان نمیشود، پس او چه کار باید بکند؟ کجا باید آینده خود را بسازد و به آرزوهایی که در دوران قهرمانی دارد، برسد؟ اصلا چه راهی بهجز رفتن برای او باقی میماند؟ او در چنین شرایطی ناچار است به جایی برود که به او فرصت بدهند، نه اینکه هر کاری کند و هر نتیجهای بگیرد باز هم مورد بیمهری قرار بگیرد. وقتی این فرصت را به آنها نمیدهید که برای کشور خودشان مدال بگیرند، پس بروند بمیرند؟ این حرفها فرافکنی است. وقتی به کشتیگیر فرصت نمیدهید، چه کار کند؟ وقتی آنها را به نقطهای میرسانید که راهی جز مهاجرت ندارند، چه کار دیگر میتوانند انجام دهند؟».
افتخارآفرینی استعداد ایرانی با پرچم صربستان
خوب یا بد، علی ارسلان یکی دیگر از بیشمار استعدادهایی است که از ایران رفته و حالا با پرچم کشور دیگری مشغول مبارزه است. او یکی، دو ماه بعد از تبعهشدنش، اولین مدال طلای خود را برای صربستان در جام نیکولای پتروف بلغارستان گرفت؛ در همان جامی که یکی از کشتیگیران ایرانی را هم در مسیر از پیشرو برداشت. ارسلان آن زمان گفت از اینکه مجبور است با کشتیگیران ایرانی مسابقه دهد، ناراحت است. اتفاق اصلی، اما در همین فروردینماه رقم خورد؛ جایی که علی ارسلان، صربستان را صاحب نشان برنز رقابتهای اروپایی کرد؛ برنزی که البته میتوانست تبدیل به مدال طلا هم شود، ولی غفلت در دومین مبارزه، مدال طلا را از چنگ این کشتیگیر ایرانی که با پرچم صربستان روی سکو رفته بود تا مدالش را بگیرد، درآورد. البته همان مدال برنز هم ارزش زیادی داشت؛ چون تنها مدال تیم صربستان در قهرمانی اروپا بود؛ امری که باعث شد رئیسجمهور صربستان هم برای علی ارسلان دستبهخط شود: «تبریکات فراوان به علی ارسلان برای کسب مدال برنز اروپا. صربستان باز هم به یمن تلاش صمیمانه، تلاش و مبارزه درخشان علی در میان بهترینها قرار گرفت که در رقابتهای بزرگ و قدرتمند، خود هنر استثنائی کشتی خود را نشان داد. آفرین علی».
وودوچیچ، وزیر ورزش صربستان نیز ضمن تبریک مدال ارسلان نوشت: «نشان دادی که قهرمانان چطور میجنگند».
علی ارسلان، ورزشکار ایرانی که نه برای سیاست و پول بلکه برای مدال تبعه کشور دیگری شده است، بعد از مدالهای اخیرش برای صربستان، پاسخ محمد بنا را که گفته بود مدالی ارزشمند است که زیر پرچم ایران گرفته شده باشد، با جملاتی نیشدار داد: «همه ما در هر کجای دنیا که باشیم، ایرانی هستیم و ریشه در این آب و خاک داریم. من هیچوقت نمیتوانم گذشتهام را فراموش کنم. انگیزه خیلی زیادی دارم تا مدالهایی را که حقم بود و منتظرش بودم و نگذاشتند در ایران به آنها برسم، بگیرم. متأسفانه در ایران با من بازی کردند، اما اینجا از این خبرها نیست و همه چیز روشن و شفاف است. ارزش یک مدال را مردم کشورم تعیین میکنند و هیچکس نمیتواند تعیین کند یک مدال زیر کدام پرچم ارزشمند است. من هر کجا باشم یک ایرانی هستم و قلبم برای کشورم میتپد».
این بنده خدا هم که جایی در تیم نداشته و درجه یک نبوده ، خب بره در سهمیه یک کشور دیگر که بازیکن نداره!
چه عیبی داره؟