«یحیی گلمحمدی به تمرینات پرسپولیس برگشت». این جمله شاید یکی از مهمترین خبرهایی است که در ۲۴ ساعت گذشته در فضای رسانهای بازتاب داشته است. سرمربی باشگاه پرسپولیس بعد از پایان هفته شانزدهم، در اعتراض به اتفاقات مدیریتی و مالی در این باشگاه از سمتش استعفا کرد. او در اقدامی بحثبرانگیزتر، گوشی تلفنش را هم از دسترس خارج کرد تا مجبور نشود احتمالا پاسخ مدیرعامل جدید باشگاه پرسپولیس را دهد.
البته از آنجا که سرمربی پرسپولیس پیش از این اقدام اخیر، چندباری تهدید به استعفا کرده و هربار به تیم برگشته بود، میشد حدس زد که اینبار هم دوری یحیی از پرسپولیس طولانیمدت نباشد و او برای هدایت تیمش در آستانه دیدار سوپرجام به تمرینات برگردد. قبل از عملیشدن این بازگشت، اما او در صحبتهایی با تلویزیون، از سه شرط برای برگشتن به کارش در باشگاه پرسپولیس پرده برداشت؛ دو شرط مستقیما به مسائل مالی برمیگشت و دیگری مربوط به حداقل امکانات یک باشگاه حرفهای بود.
یحیی گلمحمدی از مسئولان باشگاه پرسپولیس درخواست کرده که میزان واریزی دستمزد بازیکنانش به ۵۰ درصد برسد، برایش بازیکنانی که در نیمفصل دوم، مورد نیاز است، خریداری شود و یک زمین تمرینی مناسب هم برای پرسپولیس در نظر گرفته شود.
پیش از پرداختن به شروط یحیی گلمحمدی، اما بد نیست گریزی زده شود به یکی، دو ماه قبل که کنفدراسیون فوتبال آسیا، به دلیل نداشتن الزامات لازم، مجوز حرفهای چند باشگاه فوتبال ایرانی از جمله پرسپولیس و استقلال را باطل و رأی به حذف آنها از لیگ قهرمانان آسیا داد. در آن برهه، اما بهجای پرداختن به اصل مطلب و رفعورجوع کردن ایرادات موجود، عدهای در بدنه ورزش از «خیانت داخلی» حرف زده و عنوان کردند گزارشهایی که از داخل به گوش کنفدراسیون فوتبال آسیا رسانده شده، باعث صدور چنین رأیی شده است. نکته جالب اینکه آنهایی که حرف «راست» زده بودند، متهم به «خیانت» شدند. استدلال این افراد بر این بود که میشد مطابق با سالهای گذشته با همان پروندههای صوری، دوباره مجوز تیمهای ایرانی برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا را گرفت.
حالا با اطلاع از همان پیشینه، میشود به مشکلات اخیر یحیی گلمحمدی در باشگاه پرسپولیس پرداخت که او را وادار به نوشتن نامه استعفا کرده است. پرسپولیس، به گواه آمار، بهترین تیم ایران در پنج فصل اخیر بوده و با ثبت قهرمانیهای متعدد در لیگ برتر و رسیدن به مراحل بالاتر در لیگ قهرمانان آسیا، بهترین کارنامه را در بین تیمهای ایرانی داشته است. با چنین رزومهای، اما این تیم بهظاهر حرفهای، دمدستیترین فاکتور مورد نیاز برای حضور در مسابقات را که داشتن یک زمین تمرینی مناسب است، ندارد. اینجاست که باید آنهایی که شمشیر را برای راستگویان داخلی از رو بسته، وارد عرصه شده و از این بگویند که آیا همچنان میشود با «گوشدراز پنداریِ» نهادهای بینالمللی، فعل «ماستمالی» در باشگاههای ایران را صرف کرد؟ بهترین تیم ایران هنوز زمین تمرینی ندارد؛ البته که این معضل فقط گریبان پرسپولیس را نگرفته و دیگر تیم پرطرفدار ایرانی یعنی استقلال هم سختیهای زیادی برای تأمینکردن یک زمین تمرین کشیده است.
از زمین تمرین گذشته، دلخوری سرمربی پرسپولیس از عدم پرداختهای مالی است؛ اینجا باید این پرسش مطرح شود که چطور مدارک باشگاهی که از پرداخت حداقلی به بازیکنانش در طول یک نیمفصل عاجز مانده، تأیید شده و به دست مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا رسیده است؟ اگر آن زمان، با پروندهسازی، مشکلات مالی در باشگاههای ایرانی را حلوفصل کردهاند، اینبار که «AFC» کر و کور نیست و میتواند ببیند که یکی از بهترین تیمهای ایرانی در دهه اخیر، چه معضلاتی را از سر گذرانده و هنوز هم مشکلاتش پابرجاست.
ضمن آنکه «فوریه» مورد نظر وزیر ورزش هم از راه رسیده و او طبق وعدهای که به کنفدراسیون فوتبال آسیا داده، باید در همین ماه، وضعیت مالکیت این دو باشگاه را مشخص کرده و آنها را از زیر نظر وزارت ورزش خارج کند. عجیب آنکه در این مورد هم اخبار چندان خوبی به گوش نمیرسد. وزیر ورزش وعده داده که این دو باشگاه خصوصیسازی شوند، ولی حالا خبر میرسد که احتمالا دو اپراتور تلفن مطرح و فعال در ایران، بخشی از سهام دو باشگاه را در اختیار بگیرند، ولی فقط یکی، دو صندلی در هیئتمدیره باشگاهها خواهند داشت و بقیه صندلیها همچنان در اختیار وزارت ورزش باقی خواهد ماند. این یکی هم اگر به تأیید نهایی برسد و از شایعه کنونی فاصله بگیرد، باز، پاککردن بخشی از صورتمسئله است و میتواند در سالهای پیشرو، دوباره گریبان این دو باشگاه مردمی را بگیرد.
در سایر موارد هم که نیاز به طولانینویسی نیست؛ داستان لاینحل «حق پخش» که همچنان درگیر کاغذبازی و درصدهای ناچیز است، اصولا با سازوکار حرفهای باشگاهداری در تضاد است، ولی مادامی که میشود با فرستادن کاغذهای صوری به نهادهای بالاتر، همهچیز را «گل و بلبل» نشان داد، شاید نیازی به حلکردن ریشهای امور نباشد. بااینحال بد نیست «دلواپسانِ» یکی، دو ماه قبل، حالوروز کنونی یحیی و پرسپولیس را ببینند تا اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا چندماه دیگر حاضر نشد دوباره به تیمهای ایرانی مجوز حرفهای دهد، راستگوها تبدیل به «وطنفروش»ها نشوند.