این روزها چه بازار منفی باشد و چه مثبت، آنچه بیش از هر زمان خودنمایی میکند، فضای کمرمق حاکم بر بورس است. حجم و ارزش معاملات بهشدت پایین است و ارقامی حدود خردادماه را نشان میدهد با این تفاوت که نه خبری از صفوف فروش سنگین است و نه دیگر بورسبازان برای خروج از گردونه معاملات سهام به آب و آتش میزنند. اما دلیل چیست؟
به گزارش دنیای اقتصاد، بورس تهران روزهای کمرمقی را پشت سرمیگذارد و دادوستدهایی که در روزهای اوج سال ۹۹ ارزشی حدود ۳۰هزار میلیارد تومان نیز داشتند، حالا به زحمت سطوح نزدیک به ۳هزارمیلیارد تومان را تجربه میکنند. این کاهش ۹۰درصدی ارزش معاملات سهام اما نه به دلیل قفل شدن سهام در صفوف فروش سنگین، بلکه به ضعف معاملات در هر دو سمت عرضه و تقاضا بازمیگردد. نه خریدار باانگیزهای در بازار مشاهده میشود و نه میل چندانی به فروش سهام وجود دارد. این در حالی است که بر اساس آمار ۹۸درصد از سرمایههای حقیقی وارد شده به بازار در ۵ ماه نخست سال ۹۹، از گردونه معاملات سهام خارج شدهاند و در این شرایط نوع بازیگران بورسی نیز دستخوش تغییراتی شده است. در کنار آن فضای انتظاری ناشی از عدمقطعیتها و البته غیبت یک ماهه خودروسازانی که دیروز تازه به جمع شرکتها پیوستند، از مهمترین دلایل کمرمقی معاملات تالار شیشهای قلمداد میشود.
این روزها چه بازار منفی باشد و چه مثبت، آنچه بیش از هر زمانی خودنمایی میکند فضای کمرونق شکل گرفته در تالار شیشهای است. حجم و ارزش معاملات به شدت پایین است و حالا مجموع ارزش معاملات بازار سهام (بورس، فرابورس و بازار پایه) به زحمت به ۳هزارمیلیارد تومان میرسد. رقمی که کمترین سطح از خردادماه سالجاری را نشان میدهد اما یک تفاوت مهم با آن برش زمانی دارد. آن روزها هم فضایی انتظاری بر اقتصاد کشور حاکم بود. روزهایی که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قرار داشتیم و سهامداران با حدسی که از نتیجه انتخابات و رئیسجمهور آتی میزدند ترجیح میدادند سهام خود را نقد کرده و پس از اعلام نتایج تصمیم خود را برای حضور یا عدمحضور در بازاری بگیرند که حدود ۱۰ ماه روی خوش به آنها نشان نداده بود. شرایطی که محدودیت دامنه نوسان صفوف فروش را سنگین کرده و همین موضوع به انجماد معاملاتی و کاهش ارزش دادوستد سهام منجر شده بود.
این روزها اما اینگونه نیست. نه خبری از صفوف فروش سنگین است، نه دیگر بورسبازان برای خروج از گردونه معاملات سهام به آب و آتش میزنند، نه خریدار چندانی در بازار مشاهده میشود و نه فروشندگان زورآزمایی میکنند. اما دلیل چیست؟ کارشناسان برای حال و روز این روزهای تالار شیشهای چند سناریو مطرح میکنند که هر یک در جای خود میتواند توضیحدهنده شرایط این روزهای بورس تهران باشد.
ابهام و عدمقطعیت مدتهاست نهتنها در بورس تهران بلکه بر معاملات دیگر بازارهای دارایی نیز سایه افکنده است، شرایطی که سبب شده قدرت سرمایهگذاران برای پیشبینی روند بازارها کاهش پیدا کند. در سایه این پیشبینیناپذیری که البته با چاشنی سیاستهای نسنجیده اقتصادی نیز همراه شده، فضایی انتظاری بازارها را در بر گرفته است که این مهم خود را در کاهش ارزش معاملات بورسی نیز نشان داده است. جایی که به اعتقاد کارشناسان، ضعف تقاضا مهمترین عامل در رکود بازار سهام است. حالا در کنار این ضعف تقاضا، دارندگان سهام نیز چندان قصد نقدکردن سهام خود را ندارند و دست نگه داشتهاند تا چشمانداز مشخصتری از آینده اقتصادی و سیاسی کشور حاصل شود.
پس از جنجال افزایش نرخ خودرو در میانه آبانماه و لغو این رشد قیمت در ۴۸ ساعت بعدی، این سهامداران خودرویی بودند که جریمه شدند و حدود یک ماه شاهد حبس سرمایههای خود در سه خودروساز متوقف شده بورسی بودند. هرچند روز گذشته بالاخره این قفل باز شد و شاهد بازگشت خودروییها به گردونه معاملات سهام بودیم اما نبود آنها در یک ماه اخیر خود را در کاهش محسوس ارزش معاملات نشان داد. بررسیها نشان میدهد خودروسازان در زمره گروههای با بیشترین میزان شناوری سهام قرار دارند. سه خودروساز متوقف شده شامل «خودرو»، «خساپا» و «خپارس» بر اساس آمار حدود ۳۰درصد سهام شناور دارند و همواره به سبب نام آشنا بودن برای بورسیها و البته حرکت روی موج اخبار و شایعات، سهم ویژهای در ارزش کل دادوستد سهام در اختیار دارند. با توقف این نمادها اما رکود معاملاتی سهام نیز بیش از گذشته خودنمایی کرد و ارزش دادوستد سهام بورسی به زحمت سطح ۲هزارمیلیارد تومانی را تجربه میکرد.
چندی بود که «دنیایاقتصاد» در گزارشی از خروج ۹۷درصد از سهامداران خردی که در ۵ماه نخست سال ۹۹ به جمعی بورسیها اضافه شده بودند خبر داد. آمارها نشان میدهد از ابتدای سال تا ۱۹ مرداد ۹۹ یعنی همان زمانی که شاخص کل بورس تهران به قله اعجابانگیز ۲میلیون و ۷۸هزار واحد رسیده بود بیش از ۹۵هزار میلیارد تومان پول حقیقی جذب معاملات سهام بورسی شد. پس از آن با تغییر مسیر نماگرهای بورسی اما شرایط نیز تغییر کرد و در اغلب روزها حقیقیها در نقش فروشنده ظاهر شدند که ماحصل آن تا پایان معاملات روز چهارشنبه ۱۷ آذرماه خروج ۹۳هزار میلیارد تومانی این گروه از بازیگران بورسی بود. به این ترتیب به نظر میرسد تا این لحظه حدود ۹۸درصد از نوسهامدارانی که تنها به بهانه کسب سودی بالاتر از عرف دیگر بازارها و در امان ماندن از گزند تورم و افت ارزش ریالی سرمایههای خود وارد بورس شده بودند، راه خروج را در پیش گرفتهاند. سهامدارانی که به گواه شواهد از بیشترین هیجان معاملاتی برخوردار بودند.
حالا با خروج سهامداران هیجانی از گردونه معاملات سهام، کدام گروه از بورسبازان در تالار شیشهای باقی ماندهاند؟ کارشناسان معاملهگران این روزهای بورس تهران را در ۳ گروه طبقهبندی میکنند.
سهامداران باتجربه: به اعتقاد کارشناسان حالا معاملهگران بورسی را عمدتا سهامدارانی تشکیل میدهند که پیشتر چنین دورههای پر فراز و فرودی را تجربه کرده و میدانند افت قیمتها دائمی نخواهد بود. نمونه نزدیک آن طولانیترین رکود تاریخ بورس در طی سالهای ۹۲ تا ۹۴ بود که بیش از ۷۰۰ روز به درازا کشید و بیش از ۳۰درصد از ارتفاع شاخص کل بورس تهران کاسته شد. رکودی که شباهتهای زیادی با رکود فعلی بازار سهام داشت اما بالاخره روزی پایان یافت و برای مدتی نیز سودی مناسب از آن بورسیهای صبور کرد.
سهامداران ارزشی: گروه دیگر معاملهگرانی که این روزها در بورس باقی ماندهاند را سهامدارانی تشکیل میدهند که همیشه با نگاهی بنیادی و تحلیلی به چینش پرتفوی خود پرداخته و حالا نیز معتقدند سهامی که در دست دارند از هر جهتی ارزنده بوده و دلیلی ندارد دارایی ارزشمند خود را چوب حراج بزنند. این دسته از بورسبازان هر روز و هر دقیقه در حال برآورد تمامی متغیرهای بنیادی اثرگذار بر معاملات سهام و تطبیق این متغیرها با سود تحلیلی سهام خود بوده و با اعتقاد به آینده روشن پرتفوی خود، در انتظار نشستهاند.
سهامدارانی که آب از سرشان گذشته: گروه دیگر معاملهگران این روزهای بورس تهران را نیز به نظر میرسد سهامدارانی تشکیل میدهند که طی ۱۶ ماه نزولی گذشته شاید بیش از نیمی از دارایی خود را از دست دادهاند. این دسته از بورسبازان را شاید بتوان در دو گروه جای داد؛ یک دسته سهامداران متضرری که شاید راه دیگری برای جبران زیانهای خود نمیشناسند و حالا با اعتماد به کارشناسان در خصوص سود نگاه بلندمدت به معاملهگری در بازار سهام، تنها استراتژی صبر و انتظار را در پیش گرفتهاند و گروهی دیگر نیز تحمل ریسکی بالاتر برای جابهجایی سرمایه خود به بازاری دیگر که در آن نیز چشمانداز آنگونه که باید روشن نیست، ندارند و فقط میتوانند با امید به آینده بازار سهام منتظر بمانند.