
استاد شهيد مطهري
زینت
در جمله بعد میفرمايد : " « و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها » " .
كلمه " زينت " در عربی از كلمه " زيور " فارسی اعم است . زيرا زيور به زينت هائی گفته میشود كه از بدن جدا میباشد مانند طلا آلات و جواهرات ، ولی كلمه زينت هم به اين دسته گفته میشود و هم به آرايشهائی كه به بدن متصل است نظير سرمه و خضاب . مفاد اين دستور اين است كه زنان نبايد آرايش و زيور خود را آشكار سازند . سپس دو اسثتثنا برای وظیفه ذکر شده است که هر دو را مفصلا مورد بحث قرار میدهيم .
استثناء اول
" الا ما ظهر منها " یعنی جز زینت هایی که آشکار است . از این عبارت چنین استفاده می شود که زینت های زن دو نوع است . یک نوع زینتی است که آشکار است . نوع دیگر زینتی که مخفی است مگر آن که زن عمدا و قصدا بخواهد آن را آشکار کند . پوشانیدن زینت نوع اول واجب نیست ، اما پوشانیدن زینتهای نوع دوم واجب است . اینجاست که این پرسش به صورت یک مشکل پیش می آید که زینت آشکار کدام است و زینت نهان کدام ؟
درباره این استثنا از قدیم ترین زمان ها از صحابه و تابعین و ائمۀ طاهرین ( ع ) سؤال می شده و به آن جواب داده شده است . در تفسیر مجمع البیان می گوید :
"درباره اين استثناء سه قول است : اول اينكه مراد از« زينت آشكار » جامهها است (جامه های رو ) و مراد از «زینت نهان » پای برنجن و گوشواره و دستبند است . اين قول از ابن مسعود صحابی معروف نقل شده است .
قول دوم اين كه مراد از زينت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است ، يعنی زينت هائی كه در چهره و دو دست تا مچ واقع میشود . اين ، قول ابن عباس است .
قول سوم اينست كه مراد از زينت آشكار ، خود چهره و دو دست تا مچ است . اين ، قول ضحاك و عطا است ."
در تفسير صافی ذيل اين جمله يك عده روايات از ائمه اطهار نقل میكند كه ما بعد نقل خواهيم كرد .
درتفسیر کشاف می گوید :
زينت عبارت است از چيزهائی كه زن خود را بدانها میآرايد از قبيل طلاآلات ، سرمه ، خضاب . زینت ها آشکار از. قبيل انگشتر ، حلقه ، سرمه و خضاب مانعی نيست كه آشكار بشود و اما زينتهای پنهان از قبيل دست برنجن ، پای برنجن ، بازوبند ، گردنبند ، تاج ، كمربند ، گوشواره بايد پوشانيده شود . مگر از عدهای كه در خود آيه استثنا شدهاند .
می گوید :
« در آيه، پوشانيدن خود زينت های باطنه مطرح شده است نه محل های آنها از بدن . اين به خاطر مبالغه در لزوم پوشانيدن آن قسمتهایي از بدن است از قبيل ذراع ، ساق پا ، بازو ، گردن ، سر ، سينه ، گوش .»
آن گاه صاحب كشاف پس از بحثی درباره موهای عاريتی كه به موی زن وصل میشود ، و بحث ديگری درباره تعيين مواضع زينت ظاهره اين بحث را پيش میكشد كه فلسفه استثناء زينت های ظاهره از قبيل سرمه و خضاب و گلگونه و انگشتر و حلقه و مواضع آنها از قبيل چهره و دو دست چيست ؟
در جواب می گوید :
فلسفهاش اين است كه پوشانيدن اين ها "حرج"(مشقت و سختي زياد) است ، كار دشواری است بر زن . زن چارهای ندارد از اين كه با دو دستش اشياء را بردارد يا بگيرد و چهرهاش را بگشايد . خصوصا در مقام شهادت دادن و در محاكمات و در موقع ازدواج . چارهای ندارد از اين كه در كوچهها راه برود و خواه ناخواه از ساق به پائين تر يعنی قدم هايش معلوم میشود ، خصوصا زنان فقير ( که جوراب و احیانا کفش ندارند ) . و این است معنی جملۀ « الا ما ظهر منها » در حقیقت مقصود این است :
مگر آنچه عادتا و طبعا آشكار است و اصل اول ايجاب میكند كه آشكار باشد . »
صاحب كشاف آن گاه وارد فلسفه استثناء دوم ( محارم ) میشود . سپس وضع زنان را قبل از نزول اين آيات شرح میدهد كه گريبان هايشان گشاد و باز بود ، گردن و سينه و اطراف سينهشان ديده میشد ، و دامن روسري ها را معمولا از پشت سر بر میگرداندند و قهرا قسمت های گردن و بناگوش و سينه ديده میشد .
فخر رازی در تفسير كبير پس از اين كه بحثی میكند درباره اين كه آيا لغت زينت تنها به زيبائي های مصنوعی گفته میشود و يا زيبائي های طبيعی را هم شامل است و خود رأی دوم را انتخاب میكند ، میگويد :
« به عقیده کسانی مانند قفال که می گویند مراد زیباییهای طبیعی است ، مقصود از زینت آشکار ، چهره و دو دست تا مچ است در زنها ، و چهره و دو دست و دو پا در مردها .
به عقيده قفال چون ضرورت معاشرت ايجاب میكرده كه چهره و دو دست تا مچ باز باشد و شريعت اسلام شريعت سهل و آسان است پوشانيدن چهره و دو دست تا مچ واجب نشده است . . . و اما كسانی كه زينت را به امور مصنوعی حمل كردهاند گفتهاند مقصود از زينت ظاهره زينت چهره و دستها است از قبيل وسمه و گلگونه و خضاب و انگشتر .
و علت اين استثناء اين است كه پوشانيدن اينها برای زن دشوار است . زن ناچار است که با دستهای خود اشیاءو در مقام شهادت و محاکمه و ازدواج ناچار است چهرۀ خویش بگشاید . »
درباره اين استثناء از ائمه اطهار عليه السلام زياد پرسش شده است و آنها جواب دادهاند . ما چند روايت از كتب حديث نقل میكنيم . در تفسير صافی نيز همين روايت ها غالبا نقل شده است . ظاهرا در روایات شیعه در این جهت اختلافی نیست . اینک روایت ها :
1 - از امام صادق سؤال شد كه مقصود از زينت آشكار كه پوشيدنش برای زن واجب نيست چيست ؟ فرمود زينت آشكار عبارت است از سرمه و انگشتر .
2 - امام باقر فرمود : زینت ظاهر عبارت است از جامه ، سرمه، انگشتر ، خضاب دستها ، النگو . سپس فرمود زینت سه نوع است : یکی برای همۀ مردم است و آن همین است که گفتم . دوم برای محرم ها و آن جای گردنبند و بالاتر و جای بازوبند به پایین و خلخال به پایین است . سوم زینتی است که اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن زن است .
3 – ابو بصیر می گوید از امام صادق ( ع ) تفسیر « الا ما ظهر » را خواستم فرمود عبارت است از انگشتر و دستبند.
4 –راوی که یک شیعه است می گوید : از حضرت صادق ( ع ) پرسیدم که برای مرد نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن جایز است در صورتی که محرم او نباشد ؟ فرمود چهره و دو کف دست و دو قدم .
اين روايت متضمن حكم جواز نظر بر وجه و كفين است نه حكم عدم وجوب پوشاندن آنها و اين ها دو مسأله جداگانه میباشند ولی بعدا خواهيم گفت اشكال بيشتر در جواز نظر است نه در عدم وجوب پوشيدن . . اگر نظر جائز باشد به طريق اولی پوشيدن واجب نيست . بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد .
5 – « اسما » دختر ابوبكر - كه خواهر عايشه بود - به خانه پيغمبر اكرم آمد در حالی كه جامههای نازك و بدن نما پوشيده بود . رسول اكرم روی خويش را از او برگرداند و فرمود :
ای اسماء ! همين كه زن به حد بلوغ رسيد سزاوار نيست چيزی از بدن او ديده شود مگر اين و اين - اشاره فرمود به چهره و قسمت مچ به پائين دست خودش .
اين روايات با نظر ابن عباس و ضحاك و عطا منطبق است نه با نظر ابن مسعود كه مدعی بوده است مقصود از زينت ظاهره جامه است .
اساسا نظر ابن مسعود قابل توجيه نيست ، زيرا جامهای كه خود بخود آشكار است جامه ي رو است نه جامه زير ، و در اين صورت معنی ندارد كه گفته شود زنان زينت های خود را آشكار نكنند مگر جامه رو را . جامه ي رو قابل پوشاندن نيست تا استثنا شود ، بر خلاف چيزهائی كه در كلمات ابن عباس و ضحاك و عطا است و در روايات شيعه اماميه آمده است . اينها اموری است كه قابل اين هست كه دستور پوشانيدن يا نپوشانيدن آنها داده شود .
به هر حال اين روايات میفهماند كه برای زن پوشانيدن چهره و دست ها تا مچ واجب نيست ، حتی آشكار بودن آرايش های عادی و معمولی كه در اين قسمتها وجود دارد نظير سرمه و خضاب كه معمولا زن از آنها خالی نيست و پاك كردن آنها يك عمل فوق العاده به شمار میرود نيز مانعی ندارد .
اين مطلب را توضيح میدهيم كه ما اين مسأله را از نظر خودمان بيان میكنيم و استنباط خودمان را ذكر مینمائيم ، و اما هر يك از آقايان و خانمها از هر كس كه تقليد میكنند عملا بايد تابع فتوای مرجع تقليد خودشان باشند .
آنچه ما میگوئيم با فتوای بعضی از مراجع تقليد تطبيق میكند و ممكن است با فتوای بعضی ديگر تطبيق نكند ( هر چند فتوای مخالفی وجود ندارد ، هر چه هست به اصطلاح احتياط است نه فتوای صريح ) . غرض ما از اين بحث اين است كه شما با متون متین و محکم اسلام مجهز گردید .
همه می دانیم امروز قشر عظیمی از اجتماع که به غلط خود را
« روشنفکر » معرفی می کنند با نظر بدبینی به اسلام در مسائل مربوط به زن نگاه می کنند ، نمی دانند اسلام چه گفته است و با فلسفۀ اجتماعی اسلام آشنا نیستند و لهذا بدبینی های آنها صد در صد بی اساس است . این دسته نه تنها به پیروی از شهوات خود عملا مقید به حجاب و عفاف نیستند بلکه چون با حجاب اسلامی و منطق آن آشنا نیستند اعتقاد پیدا کرده اند که این یک خرافه است ، دستور است که موجب بدبختی بشر است و همین فکر سبب دوری بلکه بیگانگی و خروج آن ها از اسلام شده است .
اگر تنها عمل نکردن و پیروی از شهوات بود سهل بود ؛ موضوع ، موضوع انکار اسلام و بی اعتقادی است . شما باید با منطق و فلسفۀ اجتماعی اسلام از نزدیک آشنا شوید تا بتوانید جواب آن اشخاص را در برخوردها بدهید .
بديهی است تنها خواندن رسالههای عمليه و آگاهی بر متون فتواها برای اين منظور كافی نيست ، بحثی استدلالی ، هم از جنبه نقل و هم از جنبه فلسفه اجتماعی لازم است . اين جهت است كه اين بحث را بر ما ضروری و لازم كرده است و اين است محرك ما در بحث استدلالی با بيان ادله و مدارك اين مسأله .
اما اين كه زن نسبت به محارم خود تا چه اندازه حق دارد پوشش نداشته باشد ، روايات و فتاوی مختلف است . آنچه از يك عده روايات استنباط میشود و بر طبق آن نيز بعضی از فقهاء فتوا دادهاند اين است كه از ناف تا زانو از محارم غير شوهر بايد پوشيده شود .