علی باقریکنی، مخالف جدی برجام، جانشین عباس عراقچی شد. با اعلام فهرست معاونان حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه دولت سیدابراهیم رئیسی، مشخص شد علی باقریکنی به جای سیدعباس عراقچی در جایگاه معاونت سیاسی قرار خواهد گرفت.
به گزارش شرق؛ مهدی صفری، سفیر ایران در اتریش، روسیه و چین و فرستاده ایران در مذاکرات مربوط به تعیین رژیم حقوقی دریای خزر به عنوان معاون دیپلماسی اقتصادی جانشین رسول مهاجر خواهد شد و محمد فتحعلی، سفیر پیشین ایران در لبنان و ازبکستان به جای علی ابوالحسنی در معاونت اداری و مالی خواهد نشست.
عراقچی، مهاجر و ابوالحسنی البته هر سه همزمان با کناررفتن از معاونتها، حکم مشاور وزیر خارجه را گرفتند. مهمترین این انتصابات، اما البته جانشینی باقریکنی به جای عراقچی است و بیشترین پژواک را نیز در میان رسانههای داخلی و خارجی داشت؛ از بلومبرگ تا العربیه تا کیودونیوز، همه خبر رفتن عراقچی و آمدن باقریکنی به جای او را تیتر کردند، با تأکید بر اینکه مذاکرهکننده ارشد ایران در مذاکرات احیای برجام در وین، میرود و کس دیگری جای او را میگیرد؛ کسی که مخالف برجام است.
اغلب رسانههای خارجی که خبر این نقلوانتقال تازه در وزارت خارجه را منتشر کردند، در همان ابتدای گزارش، باقریکنی را به عنوان فردی منتقد توافق هستهای ۲۰۱۵ یا برجام معرفی کردند. این مسئله از زاویهای اهمیت دارد که عراقچی در دوران مذاکرات شروع برجام کنار دست محمدجواد ظریف، وزیر سابق خارجه و مذاکرهکننده ارشد وقت، نقشی کلیدی در گفتگوها داشت و در دوران مذاکرات احیای برجام که از ابتدای سال جاری شروع شد عملا خود مذاکرهکننده ارشد ایران بود.
اما در واقع پیش از هر گمانهزنی درباره تأثیر جایگاه جدید باقریکنی به جای عراقچی باید درباره یک نکته مکث کرد و آن اینکه هیچ قطعیتی وجود ندارد که وزارت خارجه امیرعبداللهیان یا در واقع دولت رئیسی تصمیم داشته باشد تیم مذاکرهکننده خود را با همان الگویی شکل دهد که در وزارت خارجه ظریف و دولت حسن روحانی شکل گرفته بود.
در واقع، پیش از دولت روحانی، در دو دولت، این نه وزارت خارجه که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که مذاکرهکننده اصلی ایران در گفتگوهای مربوط به برنامه هستهای بود. از زمان پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات نیز این مسئله مطرح بوده است و مشخص نیست آیا رئیسی پرونده برجام را در وزارت خارجه نگاه خواهد داشت یا همانند پیشینیان روحانی، آن را به شورای عالی امنیت ملی خواهد برد.
اگر این انتقال صورت بگیرد، ضدیت یا موافقت احتمالی باقریکنی و امیرعبداللهیان کمتر از آنچه اکنون برخی مطرح میکنند در روند گفتگوها تأثیر خواهد داشت؛ هر چند بعید است این انتقال با سپردن پرونده به دست کسی همراه باشد که نسبت به برجام، از امیرعبداللهیان و باقریکنی نگاه مثبتتری داشته باشد.
باقریکنی البته اولینبار نیست که در روزهای پس از پیروزی رئیسی به وزارت خارجه نزدیک میشود. در واقع سابقه مطرحبودن نام او به عنوان یکی از احتمالات وزارت خارجه رئیسی به مدتها پیش از پیروزی او در انتخابات ۱۴۰۰ برمیگردد: در سال ۹۶ زمانی که رئیسی در رقابت با رئیسجمهور وقت، روحانی قرار داشت، نام باقریکنی، البته در کنار امیرعبداللهیان، بهعنوان گزینههای احتمالی وزارت خارجه رئیسی در صورت پیروزی مطرح بود و وقتی رئیسی بالاخره در ۱۴۰۰ و در پایان دوره روحانی دولت را از او گرفت نیز این نام دوباره مطرح شد.
او برای مدتی نهچندان کوتاه مسئولیت تیم انتقالی رئیسی در وزارت خارجه را در روزهای بین انتخابات و تشکیل دولت بر عهده داشت و در دفتری در وزارت خارجه مستقر شده بود. حضور او در دیدار وزیر خارجه وقت، ظریف با مقامی خارجی باعث شد بسیاری به این قطعیت برسند که او قرار است بهعنوان گزینه رئیسی برای وزارت خارجه معرفی شود.
اتفاقات، اما در هفتههای منتهی به تغییر دولت، طور دیگری رقم خورد و حسین امیرعبداللهیان بود که به عنوان وزیر به مجلس اصولگرا معرفی شد و البته رأی اعتماد را هم بهسادگی گرفت.
جانشین یک نام مطرح
باقریکنی، اما اولینبار نیست که به جای نامی پرطمطراق مینشیند. او پیشتر نیز در زمان ریاست رئیسجمهور فعلی در قوه قضائیه، معاونت امور بینالملل قوه قضائیه را از محمدجواد اردشیر لاریجانی تحویل گرفت. در هر دو نمونه، او به عنوان جانشین کسی منصوب شده که تا پیش از تحویل سمت، نامی آشنا برای اهالی سیاست بوده و بهسبب جایگاهش حضوری فعال در صحنه رسانهها داشته است. اما نگاهی به سابقه باقریکنی، چشمانداز متفاوتی را از نحوه عملکرد او مطرح میکند.
باقریکنی سالهاست که در صحنه سیاست داخلی و خارجی ایران، جایگاههای قابل توجهی داشته است، اما برخلاف دیگر بازیگران این صحنهها، فرد بسیار کمحرفی در عرصه رسانهها بوده است. در سالهای گذشته، بهخصوص کسانی که نامشان به عنوان گزینههای مطلوب اصولگرایان برای سمتهای دیپلماتیک مطرح بوده است، او کمتر از همه حاضر شده تن به صحنه رسانه دهد و مواضع و نظرات خود را تصریح و تشریح کند.
او حتی زمانیکه عضو تیم مذاکرهکننده هستهای در دوران سعید جلیلی هم بود و با اینکه جایگاه سخنگوی تیم مذاکرهکننده را داشت، چندان حضور فعال و پرسروصدایی در صحنه عمومی نداشت. در دورانی که همه، حتی شیوخ سنتی صاحب منصب نیز در حال ورود به شبکههای اجتماعی و ایجاد حسابهای کاربری و صفحات رسمی در آنها هستند، باقریکنی ازجمله معدود چهرههایی است که همچنان وارد این صحنهها هم نشده است.
در واقع، بسیاری از قضاوتهایی که اکنون نیز درباره او میشود، نه حاصل ارزیابی مستقیم مواضع خود او که نتیجه بررسی سوابق همراه و همنشین قدیمی اوست که از نگاه برخی، در کسب این سمت توسط باقریکنی نیز تأثیرگذار بوده است.
سعید جلیلی، از میان نامزدهای متعدد اصولگرای انتخابات ۱۴۰۰، تنها کسی است که هنوز سمت و جایگاهی در دوران پس از پیروزیهای اصولگرایانه در انتخابات به دست نیاورده است. علیرضا زاکانی، علیرغم چالشهای بسیاری که بر سر انتصاب او شد در نهایت به شهرداری تهران رسید و سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی و محسن رضایی که حتی حاضر به کنارهگیری به نفع رئیسی هم نشدند، به ترتیب ریاست بنیاد شهید و معاونت اقتصادی رئیسجمهور را به دست آوردند، اما جلیلی هنوز سمت جدیدی نگرفته است.
او که از گزینههای وزارت خارجه و حتی معاونت اولی رئیسی هم بود، اکنون از بین کرسیهای احتمالی خود تنها دبیری شورای عالی امنیت ملی را باقیمانده میبیند که هنوز توسط یکی از منصوبان روحانی پر است. هرچند مشخص نیست علی شمخانی اساسا قرار است به این زودیها جابهجا شود یا طبق برخی ادعاها، فعلا در همین سمت با دولت رئیسی ادامه کار خواهد داد.
در هر حال، تا چند ماه اول دولت رئیسی و نیز تسلط اصولگرایان بر دیگر نهادها، همچنان گوشها تیز جایگاه جدید جلیلی خواهد بود؛ جایگاهی که اگر به او داده نشود، خود تصمیمی معنادار ازسوی اصولگرایان ساکن قدرت خواهد بود.
اما باقریکنی را میتوان از نگاهی اولین امتیاز تیم رئیسی به تیم جلیلی دانست. باقریکنی، یار قدیمی جلیلی از بیش از یک دهه پیش بوده است و چه در مذاکره هستهای، چه در دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی جلیلی و چه زمانی که جلیلی معاونت وزارت خارجه را بر عهده داشت، در کنار او بوده است. در شورای عالی امنیت ملی، باقریکنی، معاون سیاست خارجی و بینالملل جلیلی بود و در دورانی که معاونت اروپا و آمریکای وزارت خارجه را داشت، مدیرکل اروپای شمالی و مرکزی این نهاد بود.
سعید جلیلی درواقع سنگرنگهدار انتقاد از برجام بود. در آستانه انتخابات ۱۴۰۰، اکثریت اصولگرایان، فیتیله حمله به برجام را پایین کشیده بودند و گزینههای اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری، ضمن تأکید بر تعهدشان به برجام، عملکرد دولت درباره این توافق هستهای را به جای خود توافق هدف انتقاد قرار داده بودند، اما جلیلی در همان مناظرهها نیز دست از انتقاد از توافق هستهای ایران و ۱+۵ و نیز از ادعاها درباره لزوم پذیرش افایتیاف ازسوی ایران برنداشت. باقریکنی حالا از کنار او به کنار دست امیرعبداللهیان رفته است.
باقریکنی، البته و بهخصوص در سالهای اخیر، درمقایسهبا دیگرانی که همنگاه او بودند، کمسروصداتر بوده و کمتر به موضعگیری صریح و ابراز نظر درباره اتفاقات پرداخته است، اما در موقعیتهای بسیاری انتقادات خود را به برجام و مخالفتش با توافق هستهای را مطرح کرده است. او که در آغاز دولت روحانی بهسرعت از تیم هستهای کنار رفت، نقدهایش درباره برجام را در شبکه افق سیما و وبسایت مدرسه کالک وابسته به بسیج دانشجویی و مرکز رشد دانشگاه امام صادق منتشر کرد و مقدمهای هم بر نسخه فارسی کتاب خاطرات وندیشرمن، مذاکرهکننده تیم هستهای نوشت.
او همچنین پس از توافق ژنو در سال ۹۳ که پیشدرآمد توافق برجام بود در مجلس حضور یافت و محتوای مذاکرات و توافقات را نقد کرد. او در یک گفتوگوی تلویزیونی پس از خروج ترامپ از برجام با فهرستکردن امتیازاتی که در برجام از دید او به قیمت تضعیف برنامه هستهای ایران به طرف مقابل داده شده بود، گفت: «خارج از چارچوب معاهده انپیتی، خارج از چارچوب پادمان، خارج از چارچوب پروتکل الحاقی، در برجام ۵۷ دریچه برای دسترسی بیگانگان به مراکز حساس و امنیتیمان باز کردیم... چرا میگویم مراکز حساس و امنیتی؟ چون میدان ولیعصر را که همه میتوانند بروند ببینند. آن پشت را کسی نمیتواند ببیند و اجازه برجام را میخواهد».
او ادامه داد: «آمریکاییها معطل این بودند که آیا اگر ما از برجام برویم بیرون و تحریمها برگردند، آنها را که از ایران گرفتیم و تمام شده است، آیا ایران پای این میایستد یا نمیایستد. این مدتی که ترامپ صبر کرد حدود ۱۴، ۱۵ ماه از آغاز ریاستجمهوریاش تا زمان ۱۸ اردیبهشت ۹۷ که از برجام خارج شد، اینها دنبال این بودند که تحلیل کنند و برآورد کنند که ایران چکار میکند. اگر ایران از برجام خارج میشود که خب فکری کنند. اگر خارج نمیشود که [فکر کردند]ما برای چه بیاییم بیخودی مابازا بدهیم. بحث الان ترامپ با اوباما هم این است.
میگوید همه چیزهایی را که تو از ایران گرفته بودی، من هم گرفتهام. فقط آن موقع تو به ایران امتیازی میدادی که من آن امتیاز را هم نمیدهم». روایت باقریکنی از وضعیت، درست باشد یا غلط، توصیف وضعیتی است که کموبیش هنوز هم برقرار است و دولت پس از ترامپ، یعنی دولت جو بایدن نیز همچنان شرایط را در همان حالت نگاه داشته است تا تکلیف احیای برجام مشخص شود.
او در مهرماه ۱۳۹۷ نیز به تکذیب یکی از ادعاهای اصلی حامیان برجام در دولت روحانی پرداخت و در گفتوگویی با دیدارنیوز گفت: «به نظر من برجام تصمیم نظام نبود. فهم خودم را میگویم، اگر منظور از نظام رهبری است، به نظر من حضرت آقا در طول دوره مذاکرات که از رویکارآمدن دولت یازدهم تا زمانی که توافق حاصل شد یعنی ۲۳ تیر سال ۹۴، حضرت آقا یکسری خطوط قرمز، خطوط اساسی، حد و مرز برای مذاکرات تعیین کردند. بسیاری از اینها رعایت نشد. آقا فرمودند از حقوق ملت ایران و بهویژه حقوق هستهای حتی یک قدم هم نباید عقبنشینی کنید، درصورتیکه ۱۰۰ مورد حق هستهای ملت ایران در برجام ضایع شده است.... ممکن است بیشتر هم باشد، حداقل ۱۰۰ مورد است. بعضی از آنها ابدی است، یعنی بدون سقف زمانی است».
او حتی به گفتگوهایی که پیش از دولت روحانی در عمان انجام شد نیز نقدهایی وارد میداند و البته در این نقد جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی را همنظر خود میکند: «دبیرخانه چنین نگاهی نداشت که در این مسیر با آمریکاییها مذاکره کنیم و این برآورد را ما نداشتیم که این راه میتواند برای کشور منفعت داشته باشد». او با این نگاهها حالا به جای کسی نشسته است که از مذاکرات امضا تا مذاکرات احیای برجام پای این توافق بود.