روزنامه کیهان نوشت:
نویسنده عصر ایران نوشت: «این روزها خیلی از ما را به یاد سالهای ۹۲ و ۹۶ میاندازد. روزهایی که بسیاری از مردم به صحنه انتخابات آمدند و به حسن روحانی رای دادند.
سوالی که این روزها در میان مرور خاطرات به سراغ آدم میآید این است که از رای دادن به حسن روحانی پشیمانم؟
من هیچوقت از رای دادن به حسن روحانی پشیمان نیستم. من و بسیاری از ما در رای خود به دنبال یک هدف مهم بودیم. ما میخواستیم دولتی سرکار بیاید که حرف جهانیان را بفهمد و بتواند با آنها مذاکره کند و ثبات اقتصادی را به کشور هدیه دهد.
نویسنده با ادعای اینکه در چهار سال اول، ثبات اقتصادی را تجربه کردیم، میافزاید: «در چهار سال دوم به هزار علت طبیعی و غیرطبیعی روحانی موفق نبود. ترامپ آمد که زبان جهان را نمیفهمید، کرونا از راه رسید، زلزله، سیل نازل شدند و خود رئیسجمهور هم دچار یک انفعال شدید بعد از خروج آمریکا از برجام شد.
خیلی طول کشید تا رئیسجمهور از شوک خروج آمریکا از برجام خارج شود و این طولانی شدن انفعال روحانی، شرایط کشور را به مرحله بسیار سختی رساند.
اما اگر روحانی رئیسجمهور نبود و ما به فرد دیگری رای میدادیم، شرایط کشور بهتر بود؟ دلار همان 3 هزار تومان مانده بود؟ قطعا نه. حداقل با روحانی توانستیم جلوی همزبانی آمریکا با دیگر کشورهای جهان را بگیریم. کاری که شاید با افراد دیگر امکان داشت و ایران شاهد موج حملات شدید از شرق و غرب بود.
بله، روحانی در چهار سال دوم آنی نبود که ما میخواستیم. در مسائل فرهنگی و اجتماعی همچون اقتصاد موفق نبود و با شعارهایی که در انتخابات داد فاصلههای زیادی داشت. او حرفهایی زد که عصبانیام کرد؛ مثل صبح جمعهای که فهمید بنزین گران شده است!
از عملکرد روحانی ناراحت هستم اما از رای دادن به او پشیمان نیستم. چون میدانم به خاطر فردای بهتر به شیخ حسن روحانی رای دادم. به خاطر آینده خودم و مردم کشورم که از شر تحریمها و فشارهای اقتصادی راحت شویم.
یادمان نرود بسیاری از ما برای زندگی بهتر وام میگیریم اما شاید این وام به جای اینکه عصای دستمان باشد، بلای جانمان میشود. هدف ما در گرفتن وام؛ رسیدن به زندگی بهتر بود اما نشد که بشود. شما را نمیدانم اما به رایی که در 92 و 96 دادم افتخار میکنم. چون این رای به خاطر ایران و مردم ایران بود.
ما به نامها رای ندادهایم و به یک گفتمان رای دادهایم. گفتمانی که طرفدار ایران آباد و بدون تحریم است».
البته مخاطبان این نوشته شاید به یاد بیاورند که همین سایت عصر ایران زمانی مجیزگوی دولت قبل از روحانی بود اما با تغییر ریل دولت، او هم ریل عوض کرد و خودش حقالعملکاری را تغییر داد. بنابراین قضاوت یکسانی نمیشود کرد درباره اینکه اگر وضعیت زندگی مردم در این 8 سال عقبگرد داشت، ما و رسانههایی از این دست هم گرفتار مشکلات اقتصادی بوده باشند.
ثانیا ادعای اینکه بیخیال وعدههای برعکس شده، «ما به گفتمان رای دادیم» هم زیادی طنز است. نویسنده با زبان بیزبانی میگوید چون به وعدههای بیپایه و چکهای برگشت خورده و (حرفهای بیتضمین) رای داده، حالا هم که سرانجام این روند، پسرفت اقتصادی بیسابقه بوده، به رای داده شده افتخار میکند! آیا تفاوت این ادعا که «مردم را از درآمد سرشار و از یارانه بینیاز میکنیم»، با ادعاهای بعدی که «نگذاشتیم قحطیهای دوره احمدشاه قاجار تکرار شود» و «اگر ما نبودیم، دلار الان 50 هزار تومان بود»، قابل فهم نیست؟!
ثالثا برجام از همان ابتدا برای اعتیاد و شرطیسازی و کانالیزه کردن دخل و خرج دولت ایران بود؛ یا به عبارتی، نوعی شیرینی آدامسی و دام و دانهپاشی که تاریخ مصرفش انتخابات مجلس 94 و ریاست جمهوری 96 بود. به همین دلیل نیز، شرکای نفتی ایران در همان دولت اوباما مهلتهای 3، 4 ماهه میگرفتند و طرفهای تجاری ایران تحت فشار و تهدیدهای دولت اوباما قرار داشتند تا از سرمایهگذاری و همکاری پایدار با ایران اجتناب کنند. به همین دلیل در همین دوره، تحریمهای ویزا، سیسادا و آیسا (و سپس کاتسا) پایهگذاری شد که در فرآیندی 5-6 ساله، دو برابر شدن تحریمها را بهدنبال داشت. همچنین صاحبنظران بارها به آقای ظریف و روحانی هشدار داده بودند که برجام فاقد تضمین و مکانیسم شکایت است و برخی نامزدهای انتخاباتی آمریکا نظیر ترامپ هم گفتهاند زیر برجام خواهند زد. عدم پیشبینی این واقعیت هم قصور و تقصیر دولت است و ربطی به بلایای طبیعی و غیرطبیعی و شانس ندارد. بدتر اینکه، حتی پس از خروج ترامپ هم دولت روحانی به مدت 3 سال، هیچ تدبیر جایگزین پیشه نکرد و کشور را در رکود تورمی عمیق فرو برد.
رابعا میگویند بیمایه فطیر است. اینکه حرف جهانیان را باید فهمید و مذاکره کرد یا ما طرفدار گفتمان ایران آیا بدون تحریم هستیم، دیگر کمترین اعتباری ندارد و با این کلیشهها و شعارهای بیپشتوانه حتی نمیشود یک بسته چیپس و پفک و آدامس خریداری کرد.
و بالاخره اینکه؛ وام گرفتن برای حل مشکلات، با نزول دادن و خود را غرق در بدهکاری کردن، آن هم در وضعیت طلبکاری و قرار داشتن در موضع ذیحق، نه تنها مایه افتخار نیست، بلکه مایه شرمندگی و نشانه سبکسری است.