کیهان در شماره امروز، سخنان داوود دانش جعفری عضو ستاد انتخاباتی محسن رضایی را که بعد از انتخابات در حضور رهبرانقاب بیان داشته منتشر کرد.
در این گزارش آمده است: آقای داوود دانشجعفری: بسم الله الرحمن الرحیم. در مجموع، من استنباطم این است که ویژگی کنونی فضای حاضر یکجوری هست که در واقع بیاعتمادی _ بیاعتمادی مردم، نه حالا این جمعی که اینجا هستند _ نسبت به مجموع اتفاقاتی که در کشور افتاده، بهوجود آمده. اینکه حالا از کجا بهوجود آمده شاید نیاز به تحقیق و بررسی است؛ ولی در مجموع یک احساسی هست که آن باوری که در خانوادهها و مردم وجود داشته، با نتیجهای که به دست آمده نمیخواند.
حالا ممکن است که این، دلیل خاصی هم نداشته باشد، ولی این ذهنیت الان وجود دارد. اینکه چرا این اتفاقات افتاد، من تحلیل عرض میکنم، میگویم اصلاً بحث خودمان نیست؛ یعنی در واقع شواهدی که منجر به یک تحلیل شده [را میگویم]. شاید سه دلیل وجود داشته باشد که این فضای بیاعتمادی بهوجود آمده. اول اتفاقاتی است که قبل از انتخابات افتاد. بهنوعی یک تلقی وجود داشت که بعضی از نیروهای نظامی به اصطلاح جانبدارانه کمک میکنند از یک نامزد خاص.
رهبر انقلاب: آن نامزد خاص، سابقه نظامی ندارد؟ [خندهی حضّار]
آقای دانشجعفری: نه، ندارد. بله، بعضی از اقدامات خوبی که دولت انجام میداد بهنوعی بود که همه منتهی میشد به این چند روز آخر انتخابات؛ مثلاً فرض کنید پرداخت حقوق که باید بر اساس قانون خدمات کشوری صورت میگرفت؛ سود سهام عدالت علیرغم اینکه شرکتها منابع کافی نداشتند؛ مجلس ۵ میلیارد دلار در سال گذشته بهصورت فوریتی تصویب کرده بود که در اختیار سرمازدگی و خشکسالی قرار بگیرد، تأکید هم داشتند که این قبل از پاییز سال گذشته توزیع بشود؛ و خیلی از این موارد نگه داشته شد، همین روزها توزیع شد. مثلاً اقداماتی که درمورد باشگاه پرسپولیس و استقلال و ... انجام دادند.
یک تلقی بهوجود آمد که در واقع صداوسیما اجبار دارد که در یک جهت خاصی حرکت بکند و به اصطلاح میتواند تأثیر بگذارد؛ یک تلقی بهوجود آمد که از امکانات دولتی در جهت انتخابات استفاده میشود؛ مثلاً [درمورد] بعضی از سفرها گفته میشد که [آقای احمدینژاد]با هواپیمای دولت میرفت، و اینکه بقیه نامزدها چنین امکانی نداشتند. حتی مثلاً آقای دکتر رضایی در یک مقطعی امکان تهیه بلیط هواپیما برایش نبود؛ ولی خب، در واقع یک حالت نابرابری بود.
تعدادی از وزرا که حق نداشتند در انتخابات حضور پیدا کنند، آمدند؛ مثلاً وزیر محترم امور خارجه که به بعضی از استانها _ مثل ایلام _ سفر کردند و سخنرانی کردند. یک تلقیای وجود داشت که شورای نگهبان در مجموع از یک نامزد خاص حمایت میکنند؛ شاید تعداد ۷ نفر از آنها اسم برده میشد که فعال هستند در بحثها. البته معنیاش این نیست که نباید اعضای شورای نگهبان نظر داشته باشند، ولی این تلقی را بهوجود میآورد که اینها که قرار هست داور باشند، در واقع خودشان موضع دارند. مثلاً فرض کنید رئیسستاد نظارت اصفهان در حمایت از آقای احمدینژاد، صحبت کرد. حتی این تلقی وجود داشت که خود حضرتعالی هم شاید علاقهمند نباشید که درجهت خلاف رأی به دولت اقدام بشود و صحبت کردستان حضرتعالی را یک مثالی میگرفتند که [به این دلیل] بیان شده بود.
حالا برگردم به دوره انتخابات. در انتخابات یک سری اتفاقاتی افتاد. از جمله مواردی که ذکر شد [این بود] که [ناظران طرفدار] نامزدها، تفسیری شورای نگهبان کرد که اینها فقط میتوانند روز آخر حضور پیدا بکنند؛ درحالیکه در بخشنامهای که خودشان قبلاً اعلام کرده بودند، از اول خرداد یعنی از ۲۲ روز قبل [از برگزاری انتخابات] میتوانستند حضور پیدا بکنند؛ ولی این عمل نشد؛ تلقی شد که فقط روز آخر میتوانند. بعد کسانی که باید ناظر میبودند در صندوقها، یک مکانیزمی بهکار برده شد که این ناظرها نتوانند در همه صندوقها حضور پیدا کنند؛ مثلاً گفتند برحسب حروف الفبا اینها توزیع بشوند؛ به تعدادی کارت ندادند؛ به تعدادی کارت ناقص دادند؛ در نهایت انجام نشد.
این فرم ۲۲ که جمعبندی آراء صندوق است، با ابهام مواجه بود. فرم جمعبندی که اصطلاحاً فرم ۲۸ است با ابهام روبهرو بود. بحث تعرفه ندادن تبدیل شد به یک ابهام خیلی بزرگ. در بعضی از شهرستانها و حتی استانها الان تلقی این هست که علیرغم اینکه ساعات رأی محدود شده یا تعرفه بهاندازه کافی ندادند، تعداد کسانی که رأی دادند، بیشتر از واجدین شرایط است؛ لیستش را [هم]مشخّص کردند.
در هر صورت توضیح مشخصی درمورد محدود کردن ساعت رأی داده نشد. قبل از اینکه صندوقها گذاشته بشود برای اینکه رأی واریز بشود، قاعدتاً باید با حضور [نماینده]نامزد میآمدند نشان میدادند؛ معمولاً [صندوق را] برعکس میکنند که نماینده نامزد [ببیند]در آن چیزی نیست.
در واقع پلمپ کردن بدون حضور نمایندهها _ ناظرین _ صورت گرفت؛ و بحثهایی که وجود داشت، [مثل] اعلام جشن پیروزی قبل از اعلام نظر شورای نگهبان، امساک در اطلاعرسانی. مثلاً آقای دکتر رضایی از چند روز قبل نامه دادند که ریز رأی من را بر اساس صندوقهایی که بوده بدهید.
دیروز از صبح یک نفر [از طرف ما] در وزارت کشور بود و نهایتاً تا امروز هم ندادند؛ دیروز هم میگفتند تا ۵ بعدازظهر اگر ندهید _ در واقع اگر شکایت ارائه نشود _ دیگر حق پیگیری ندارید. درهرصورت حتی بین اطلاعاتی که وزارت کشور دارد و شورای نگهبان دارد، تفاوتهایی وجود دارد که اینها قابل رسیدگی است. به نظر من تخلّفات بعد از انتخابات _ حالا تخلّف اسمش را نگذاریم _ عواملی که باعث شد این فضا یک مقدار تشدید بشود، اینها است. شاید مثلاً همایش میدان ولیعصر، درحالیکه همه در بهت و حیرت هستند و احساس میکنند که راجع به نتایج [انتخابات]ذهنیت شان [توجیه]نیست؛ بعد حرفهایی که در آنجا زده شد، تعابیری که به کسان دیگر تحت عنوان خار و خاشاک و اینها [نسبت داده]شد؛ و در مجموع احساس میشد که [اوضاع]یک نوع یکطرفه هست. مثلاً دیروز تظاهراتی که.
رهبر انقلاب: به ساعت هم یک نگاهی بکنید.
آقای دانشجعفری: بله، این آخرش است. تظاهراتی که انجام شد، در واقع عنوان شد که غیر قانونی است؛ ولی مثلاً حضور گروه مقابل را _ که آقای سعید حدادیان رهبری میکرد _ صداوسیما مرتب تبلیغ میکرد. در مجموع، اینها موجب یک فضایی شده که مردم احساس بکنند که یک تفاوتی بین ذهنیّت آنها وجود دارد.