
هاشمي رفسنجاني به مناسبت سالروز آزادسازي خرمشهر مينويسد:
اگرچه وجب به وجب خاك ايران، حتي در دورترين مناطق جغرافيايي براي ما كه عرق ايراني داريم، عزيز و ارزشمند است، اگرچه فرزندان اين آب و خاك در طول 8 سال دفاع مقدس ثابت كردهاند كه براي رفع اشغال از روستاها و شهرهاي جنوب، غرب و شمال غربي كشور جان خويش را ميدهند و اگرچه هر عملياتي كه انجام ميشد و هر متر خاكي كه از لوث وجود بعثيها پاك ميشد، شور و شعف را در ميان ايرانيان دوچندان ميكرد، اما فتح خرمشهر گل سرسبد همه پيروزيها بود.
خرمشهر با آن موقعيت استراتژيك از قديم الايام مطمع نظر طماعّان بود و براي اين قطعه برليانمانند در جغرافياي ايران، در خيال خام خويش اسامي نامأنوسي چون «محمره» انتخاب ميكردند و در سال 59 كه حزب بعث عراق به سر كردگي صدام و كمكهاي سياسي و نظامي شرق، غرب و ارتجاع جنگي نابرابر را بر يك انقلاب جوان تحميل كرد، نقطه ثقل حركت خويش را اشغال اين بخش از جغرافيايي قرار داد.
اما نميدانست كه مردم غيور خرمشهر نخواهند گذشت خوابهاي خيالي آنان به راحتي تعبير شود. 32 روز مقاومت جانانه، آن هم در مقابل مجهزترين لشكر مكانيزه ارتش عراق، نشان از پيروزي اراده مردمي بر همه قواي نظامي بود، اما افسوس كه مسئول آن روز جنگ با بي تدبيري و طرح شعار انحرافي «زمين ميدهيم تا زمان بگيريم» موجبات اشغال «خرمشهر» را كه در مقاومت و پايداري «خونين شهر» شده بود، فراهم كرد و غمي به وسعت جغرافياي آن سرزمين بر دلها نشست و خرمترين شهر ايران در اشغال كساني قرار گرفت كه هيچ لياقت حضور در آن قطعه ارزشمند را نداشتند.
ماهها گذشت و صدام سرمست از باده غرور با همه ابزارهاي تبليغاتي، اشغال خرمشهر را نشان از استيلاي ارتش خويش ميخواند و در ايران، همه نگران و مكدر بودند. تصويب عدم كفايت رئيس جمهور وقت، پايان نااميديها بود و با اينكه اذناب آن جريان مرموز با نفوذ در مراكز تصميمسازي و تصميمگيري، بهترينهاي اين مردم را گلچين ميكردند، اما طراوت سياسي و نظامي كه در طبيعت ايرانيان، انقلابيون و رزمندگان نهفته بود، برگشت و روز به روز شاهد تحركات مثبت در تمام طول جبهه از كردستان تا خوزستان بوديم و سرانجام عمليات بيت المقدس از نيمههاي شب 10 ارديبهشت سال 1361 آغاز شد و وعده الهي در «ان تنصرو الله ينصركم» در سحرگاه سوم خرداد محقق شد و اين گونه شد كه به قول امام راحل «خرمشهر را خدا آزاد كرد.»
آري، خرمشهر آزاد شد و قطعهاي درخشان از خاك ايران همچون فرزندي عزيز پس از ماهها اشغال به وطن برگشت كه امروزه از آن به حق به عنوان روز «مقاومت و پيروزي» ياد ميكنيم. از فرداي آزادي خرمشهر تا همين الان گروهي در داخل و خارج براي تلخ كردن شيريني اين پيروزي در كام مردم، نغمه ناهنجاري را سر ميدهند كه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نشان از جنگ طلبي ايران بود.
طرح اين موضوع و همنوايي خود آگاه و ناخودآگاه بعضي از داخليها كه متأسفانه گاه با اغراض سياسي و جناحي و توسط كساني كه به اصطلاح نان به نرخ روز خور هستند و بعضاً دستي دور بر آتش داشتند، با اين نغمه آدم را به ياد آن شعري مياندازد كه ميگويد:
هر كس به طريقي دل ما ميشكند بيگانه جدا، دوست جدا ميشكند
بيگانه اگر ميشكند، حرفي نيست از دوست بپرس كه او چرا ميشكند؟!
تفوق مطلق ايران در جنگ و نشان دادن برتري همهجانبه نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي بر قواي تابن دندان مسلح ارتش بعث، دشمنان انقلاب اسلامي را سرآسيمه كرد و با تمام توان حتي تا مرحله حضور مستشارگونه در ستادهاي تصميمگيري عراق پيش رفتند و همزمان براي تضعيف روحيه رزمندگان ايران، بدون ارائه حتي يك برگ سند، بحث پرداخت غرامت را شايعه به شايعه گرداندند و در آن زمان نيز انفاس قدسيه حضرت امام(ره) مثل همه گردنههاي صعبالعبور، روحيه تداوم مقاومت را با هدف تنبيه متجاوز بر كالبد جبههها و پشت جبهه دميد.
چگونه ميتوانستيم در آن مقطع كه هنوز قطعههاي بسيار ارزشمند ديگري از خاك ايران، زير يوغ چكمههاي غربي ارتش شرقي عراق بود، خود را به فتح خرمشهري دل خوش كنيم كه وجب به وجب آن رنگين از خون بهترين فرزندان ما بود؟ چگونه ميتوانستيم فريب تجربه شده نقشه شوم و نخ نما شده قبول آتش بس را قبل از رفع اشغال از ديگر مناطق جغرافيايي خويش از شلمچه تا دهلران، مهران، سر پل ذهاب، ميمك، نفت شهر و سرزمينهاي مرتفع در كردستان بخوريم؟ چه كسي آن روزها پيشنهاد پرداخت خسارت را ميداد؟
كجا مطرح كرده بودند؟ مگر ميتوانستيم حق تاريخي يك ملت بزرگ را با شايعهاي كه مرتجعين آن روز در افواه انداخته بودند، نديده بگيريم؟ در آن صورت چه تفاوتي بين ما به عنوان مسئولان جمهوري اسلامي با ديگر حاكمان ايران در دورههاي مختلف بود كه قطعه قطعه از بهترين سرزمينهاي ما را در چهار سمت جغرافيايي به ديگران سپردهاند؟
تأسف اينجاست كه اين نغمه شوم هنوز هم هر ساله در آستانه سالگرد پيروزي بزرگ رزمندگان ايراني در عمليات بيتالمقدس، از حلقوم كساني بلند ميشود كه شايد سابقه حتي يك روز حضور در مناطق عملياتي و مصائب، مشكلات و در عين حال شيريني و حلاوت آن روزهاي پر فراز و نشيب را در كارنامه زندگي خود ندارند.
فتح خرمشهر نقطه آغاز پيروزيهاي مشعشع ديگري شد كه تاريخ انقلاب اسلامي را براي هميشه در جغرافياي ايران جاودان كرده است.
اينجانب به عنوان كسي كه آن روزها نماينده حضرت امام(ره) و سخنگوي شوراي عالي دفاع بودم و بعدها با حكم آن پير فرزانه، جانشيني فرماندهي كل قوا را بر عهده گرفتم، با تمام وجود شهادت ميدهم كه جوانان ايران اسلامي در ارتش، سپاه و بسيج، نه تنها براي فتح خرمشهر كه براي فتح همه سرزمينهاي اشغالي ما، شجاعانه و مخلصانه جنگيدند و امروز نبايد بگذاريم، هر باند، جناح، گروه و حزبي با هر هدفي كه دارد، آن كارنامه درخشان را مخدوش نمايد.
طرح موضوعات انحرافي و تكرار دروغي كه با هدف تضعيف اراده آهنين رزمندگان در آن مقطع ساخته شده بود، با هر زبان و قلمي كه باشد، در خدمت دشمناني است كه هنوز هم كه هنوز است، با يادآوري آن همه دلاوريها، رعشه بر اندامشان ميافتد و ميدانند تا زماني كه خاطرات آن پيروزي در دل ايرانيان زنده است، بايد خيال خام اشغال حتي ذرهاي از خاك ايران را با خود به گور ببرند.
نكته مهم در اين ميان گراميداشت ياد آن عزيزاني است كه در دو مقطع براي مقاومت و پيروزي مردم ايران، بهترين سرمايه خويش، يعني جان را دادهاند.
هم آناني كه در مقطع اشغال، كوچه به كوچه و خيابان به خيابان 32 روز مقاومت كردند و هم آناني كه در مقطع فتح، وجب به وجب جنگيدند و شايد امروز بيادعا و گمنام در گوشهاي از اين سرزمين اسلامي، به دور از هياهوي سياسي و جناحي، اجر و مزد مجاهدتهاي خود را در معاملهاي كه با خداي خود كردهاند، در آخرت خويش جستجو ميكنند. به همه آنها درود ميفرستم و برايشان بهترن آرزوها و اجر دنيوي و اخروي را طلب ميكنم.