فهرستی که با رأی بیسابقه شهروندان تهران پا به ساختمان خیابان بهشت گذاشت، حالا منتقدان فراوانی دارد؛ «شورای نامگذاری»، «شورای آرزوها» و چندین عنوان دیگر در ماههای گذشته از سوی منتقدان برای توصیف این شورا استفاده شده؛ اما در سمت دیگر، اعضا و موافقان عملکرد «فهرست امید»، دلایلی برای حمایت و دفاع از عملکرد خود دارند.
به گزارش شرق؛ حامیان مدیریت و ناظران شهری دوره پنجم میگویند که گفتمان حاکم بر شهر از فلز و مگاپروژه به گفتمان شهروندمحور و محلهمحور تغییر کرده و این تغییر گفتمان را دستاورد بزرگی میدانند. آنها البته مدعیاند که شهردار پیشین تهران که ۱۲ سال در طبقه هشتم ساختمان بهشت ساکن بود، شهر را با چند ده هزار میلیارد تومان بدهی و پروژههای نیمهکاره به دستشان سپرده و در چنین شرایطی کار برای مدیران بعد بسیار دشوار بود.
در نگاه منتقدان یک مورد دیگر هم البته بسیار برجسته است و آن هم تغییر مداوم در مدیریت شهرداری پایتخت است. شورای یکدست اصلاحطلب تهران تاکنون پنج نفر را بر صندلی شخص اول مدیریت پایتخت ایران در قامت سرپرست یا شهردار نشاند و چندان دور از انتظار نیست که در همین حدود پنج ماه باقیمانده نوبت به دیگران هم برسد.
بعضی اعضای شورا میگویند شهردار کنونی، «پیروز حناچی»، چندان به تذکرات و پرسشهای اعضای شورا توجه نمیکند و یکی از دلایل این بیتوجهی را زمان کم باقیمانده تا پایان عمر شورا میدانند. اعضای منتقد عملکرد حناچی میگویند حتی اگر یک هفته هم از عمر شورا باقی مانده باشد، ممکن است دست به استیضاح شهردار بزنند. اینکه این تهدید تلویحی تا چه اندازه جدی گرفته شود، البته بحث دیگری است؛ اما در دوران شورای پنجم بر تهران چه گذشت و دلیل اختلاف کنونی شورا و شهرداری از کجا نشئت میگیرد؟
نجفی، افشانی و حالا حناچی؟
منتخبان نهچندان نامآشنای شهروندان تهرانی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا، پیش از رسیدن به ساختمان بهشت با یک مسئله مهم درگیر بودند؛ اینکه نفر اول لیست تهران یعنی محسن هاشمی را به طبقه هشتم ساختمان شهرداری بفرستند یا نه؟ فرزند آیتالله هاشمیرفسنجانی که پیشینه اجرائی قویتر نسبت به مدیریت یک نهاد نظارتی داشت، علاقه خود برای شهرداری را در همان زمان و پس از اعلام نتایج انتخابات شورا نشان داد؛ اما او یک سد جدی مقابل خود میدید.
احزاب اصلاحطلب و اعضای شورا میگفتند لیست امید پیش از انتخابات میثاقنامهای را امضا کرد که پس از انتخاب، تا پایان کار شورا به عضویت خود ادامه دهد و رأی مردم را با هیچ منصب دیگری عوض نکند. هاشمی البته هیچگاه حاضر نشد رسما اعلام کند که این میثاقنامه را امضا کرده یا نه، ولی بهصراحت از علاقه خود به منصب شهرداری تهران در صورت موافقت شورا سخن میگفت.
راه برای رسیدن هاشمی به ساختمان چندصدمتری شورا در خیابان بهشت هموار نشد؛ هرچند به نظر میآید این بازی هنوز به پایان نرسیده است. با این پیشزمینه ۲۱ عضو شورای شهر تهران از احزاب مختلف اصلاحطلب در پنجم شهریور و در اولین گام کار خود، یکی از مدیران نزدیک به شهردار پیشین تهران را سرپرست شهرداری کردند.
«مصطفی سلیمی» در فاصله تأیید شهرداری «محمدعلی نجفی» از سوی وزارت کشور در پنجم شهریور ۱۳۹۶ برای ساعتی بهعنوان سرپرست شهرداری تهران با ۲۰ رأی اعضای شورا در دفتر کار شهردار هم حاضر شد؛ اما او خوب میدانست که مدیری با پیشینه شهرداربودن در مناطق ۶، ۱۸ و ۲۱ شهرداری تهران آن هم در دوران مدیریت «محمدباقر قالیباف» شانس چندانی برای شهرداری در دوران اصلاحطلبان ندارد. چند ساعت پس از نشستن سلیمی بر صندلی شهردار نوبت به فردی رسید که همین حالا در زندان به سر میبرد.
از همان پنجم شهریور ۹۶ تا ۲۱ فروردین ۹۷، فرد اول مدیریت شهر تهران «محمدعلی نجفی» بود که زندگی آرامش در همین دوران با ریتمی تند به جریان افتاد. نجفی که پیشتر با توان علمی بالا، خوشبویی و خوشپوشی و هوش سرشار شناخته میشد، در ماههای آخر مدیریتش بر شهرداری تهران مشکلات شخصی و یک بیماری را بهانه کرد و با وجود مخالفت شدید اعضا، از بهشت بیرون رفت. بعدها مشخص شد که پای نجفی در همان دوران شهرداری به رابطهای عاطفی باز شد و همین رابطه هم از مردی آبرومند یک قاتل ساخت.
رفتن نجفی، درگیریهای درونحزبی شورا را بیشتر آشکار کرد و فراکسیونهای مختلف برای انتخاب شهرداری نزدیک به خود ماراتنی نفسگیر را آغاز کردند. در همان روز رفتن نجفی، نوبت به سرپرستی «سمیعالله حسینیمکارم» رسید که در دوران نجفی و حتی پیشتر از آن در دوران قالیباف معاون یا مدیر ارشد شهرداری بود. چند روز از سرپرستی که گذشت، حسینیمکارم در کسوت مدعی شهرداری هم ظاهر شد و حتی کار تا جایی پیش رفت که شهردار پیشین یعنی نجفی نامهای در حمایت از شهرداریاش نوشت و او را «بهترین گزینه برای شهرداری تهران» معرفی کرد. عمر شهرداری مکارمحسینی تنها ۳۴ روز دوام آورد و در ۲۴ اردبیهشت ۹۷ و در رقابتی نفسگیر، «محمدعلی افشانی» ردای شهردار پایتخت را تن کرد.
رسانه حزب اعتماد ملی ایران در همان روز با تیتر «پایتخت در دست اعتماد ملی»، به استقبال این انتخاب رفت؛ واقعیت هم همین بود و فراکسیون سهنفره حزب اعتماد ملی با بازیای کمنظیر توانست گزینه مدنظر خود را به کرسی شهرداری برساند. عمر خوشحالی این فراکسیون، حقشناس، نظری و امینی، هم یک سال و نیم بیشتر ادامه پیدا نکرد و افشانی که ۲۶ اردیبهشت آمد، در ۲۶ آبان سال ۹۷ کلید شهر را از دست داد.
افشانی که متولد دهدشت در استان کهگیلویهوبویراحمد بود و منصب پیشتر او نیز استانداری فارس بود، اگرچه با شعار مبارزه با فساد آمد، اما از همان ابتدا و حتی در روزهای انتخابش در شورا با اتهام قومگرایی روبهرو بود و در شش ماه همواره این اتهام در سخنان منتقدانش برجسته بود. این انتقادها باعث شد در جریان تصویب قانون منع بازنشستگان از مدیریت دولتی، اعضای شورا چندان حمایتی از افشانی نشان ندهند و او در نهایت از بهشت رانده شود.
ماجرای افشانی البته اعضای حزب اعتماد ملی شورا را دلگیر کرد و همچنان این دلگیری در رفتار و عملکردشان دیده میشود. افشانی که رفت، انتقادها به شورا و عملکردش بالا گرفت و شورای امید به ناتوانی در انتخاب یک شهردار متهم شد و شاید همین انتقادها اعضای شورا را وادار کرد این بار بدون تشریفات پیشین و با سرعت بیشتر سرپرست و شهردار بعدی را انتخاب کنند. قرعه فال این بار به نام «پیروز حناجی» زده شد که هم سابقه معاونت داشت و هم در دانشگاه شهرسازی خوانده بود.
حناچی ۲۷ آبان سرپرستی را بر عهده گرفت و بعدتر از سوی شورا بهعنوان شهردار انتخاب شد، اما روند تأییدش طولانیتر از حد متعارف پیش میرفت. پیروز این بازی البته حناچی بود و او در هفتم آذر ۹۷ شهردار پایتخت ایران شد. حدود دو سال و دو ماه از این انتخاب میگذرد، اما در همین مدت هم شهرداری تهران چندان روزهای آرامی را پشت سر نگذاشته و حالا جدیتر از همیشه طرح پرسش از شهردار و حتی احتمال استیضاح حناچی مطرح میشود و منتقدانش روز به روز برای پرسش و حتی استیضاح جدیتر ظاهر میشوند.
منتقدان حناچی چه میگویند؟
همین دیروز «علی اعطا»، سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران، با اشاره به پاسخگونبودن شهردار تهران به تذکرات مکرر اعلام کرد: «اگر پاسخ روشنی به موارد مطرحشده داده نشود از حناچی طرح سؤال خواهم کرد». اعطا که نه در جلسه مشاوره پیش از جلسه رسمی، بلکه در صحن علنی شورای شهر تهران این موضوع را مطرح میکرد، با یادآوری تذکرهای ماههای گذشته خود گفت: «در تاریخ ۲۱ دیماه تذکری به شهرداری تهران بهعنوان عدم رعایت اصول حقوقی در یکی از تفاهمنامهای منعقدشده در سازمان سرمایهگذاری ارائه کردم که در این تذکر اشاره شده بود سرمایهگذاری تا مبلغ دومیلیاردو ۵۰۰ میلیون یورو پیشبینی شده و سپس مقرر شده بود شرکت طرف تفاهمنامه، پنج هزار میلیارد تومان به صورت قرضالحسنه بهعنوان حسننیت پرداخت کند، اما تاکنون هیچ پاسخی به این تذکر دریافت نشده است».
او همچنین با اشاره به تذکر دیگری در تاریخ ۱۴ دیماه گفت: «در این تاریخ نیز در تذکری با موضوع استخدام دستیاران مدیران شهرداری در صحن شورای شهر، پرسشهایی مطرح و خواستار توضیح شده بودم که تاکنون پاسخ و توضیحی به این تذکر از سوی شهرداری دریافت نشده است. ۳۷ روز پیش، یعنی در تاریخ هفتم دیماه در رابطه با موضوع روز بازارهای شهر تهران به شهرداری تهران تذکر دادم، اما دراینباره نیز هیچ پاسخ شفاهی، کتبی یا توضیحی دریافت نشد. در تذکر دیگری در تاریخ ۱۴ دیماه، درباره وضعیت خانه نیما یوشیج سؤال پرسیدم و توضیح خواستم که متأسفانه پاسخی داده نشد».
او همه این موارد را یادآوری کرد که بگوید امکان طرح پرسش از شهردار جدی است: «ما موضوعات را دنبال میکنیم و اگر بهعنوان عضو شورای شهر از طریق متعارف پاسخ نگیریم، در صحن شورای شهر تذکر میدهیم. اگر در رابطه با موارد مطرحشده پاسخ روشنی نگیرم، از ظرفیت قانونی استفاده خواهم کرد». کسانی که از شهرداری به صحن شورا میآیند و در جلسات حضور دارند، حضورشان چه کارکردی دارد، صرفا به هدف تنوع و دورهمى است؟ اگر پاسخ روشنی به موارد مطرحشده داده نشود، از دکتر حناچی شهردار محترم تهران طرح سؤال خواهم کرد». اعطا که اینروزها طرح پرسش از شهردار را مطرح میکند، البته از اعضای نزدیک به شهردار کنونی و از حامیان حناچی در رسیدن به این صندلی است، اما شهردار منتقدان جدیتری هم دارد.
منتقدان جدیتر را باید در بین اعضای مستقل و همچنین فراکسیون اعتماد ملی پیدا کرد؛ برای مثال پیشتر حجت نظری در نامهای و در اعتراض به عملکرد شهردار و حتی همکارانش در شورا، استعفای خود را نوشت و چند جلسه هم در صحن شورا حاضر نشد و در ماههای گذشته بارها از احتمال استیضاح شهردار گفت. مشابه این سخن و بحث استیضاح را در رفتار و توضیحات اعضای دیگری هم میتوان یافت.
تمام ابزار قانونی در دست بررسی است
«الهام فخاری» یکی از اعضای مستقل شورای کنونی شهر تهران است که در عمر سپریشده از این شورا تلاش کرده در قامت منتقد برخی تصمیمات هم ظاهر شود. او درباره احتمال استیضاح حناچی میگوید: «فعلا بحث استیضاح نیست و بحث سؤال است که یکی از ابزار قانونی اعضای شورا برای نظارت بر عملکرد شهردار است». اما در ماههای گذشته بارها بحث نزدیکشدن به ماههای پایانی عمر شورا و احتمال ناچیز استیضاح شهردار از سوی نزدیکان شهردار و احزاب اصلاحطلب مطرح شده است؛ واقعا ممکن است شهردار در این فرصت حدود پنجماهه استیضاح شود؟
فخاری در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «اگر در مسیر برنامه توسعه پیش نرود، هر اتفاقی ممکن است و از همه این ابزارهای قانونی استفاده خواهد شد. پنج ماه فرصت کمی نیست و فرصت مناسبی برای انجام کارهای فراوانی است». اما چه چیزی باعث شده که فاصله شورا با شهردار کمی بیشتر از پیش شود؟ فخاری دراینباره هم میگوید: «یک مقدار شهرداری نسبت به سؤالات و تذکرات کلا ضعیف و کند عمل کرده است و در بعضی موارد، تذکرات مکرر پیرو خورده درحالیکه تذکر کتبی پیرو ندارد و پیرو تذکر طرح سؤال از شهردار است، اما اعضای شورا مدارا کردند و تلاش کردند بحث در مجموعه پیش برود و الان در بحث طرح سؤال هستیم که تعدادی از اعضای شورا این طرح سؤال را در دستور کار دارند».
با این توصیف دلیل کمتوجهی حناچی به تذکرات اعضای شورا چیست و از کجا نشئت میگیرد؟ فخاری دراینباره میگوید: «البته من اصطلاح کمتوجهی را به کار نمیگیرم، ولی بخشهای مختلفی از شهرداری در اموری به درستی عمل نمیکند و نفر اول شهرداری هم شهردار است. ما هنوز در ساختار شهری روالی مشابه دولت نداریم که بتوانیم بخش محل سؤال را مورد سؤال یا استیضاح قرار دهیم و همه مسائل ذیل شهردار قرار میگیرد. به همین خاطر در موارد ضعف یا کمکاری در بخشهای مختلف شهردار مورد پرسش قرار میگیرد که یکی از ابزارهای قانونی و حقوقی همین طرح پرسش است. قرار نیست مسائل شهری را فقط سازمان بازرسی بررسی کند و شورا پیش از هر نهاد و سازمان دیگری باید نقش نظارتی خود را ایفا کند».
این توضیحات فخاری نشان میدهد که دستکم شهردار تهران بهزودی باید در صحن علنی شورا پاسخگوی پرسشهای منتقدان عملکرد خود باشد که البته ممکن است اعضا از این توضیحات هم قانع نشوند. باید منتظر ماند و دید که آیا شهرداری تهران بار دیگر و در ماههای پایانی خود خبرساز خواهد شد و روند طولانی انتخاب شهردار بار دیگر تکرار میشود؟