
قانون افزایش حجم مبنا گریبان نقدشوندگی بازار سرمایه را گرفته و بعضی از سهام (مخصوصا سهمهای کوچک و عمدتا سهمهای فرابورسی) که تا قبل از اسفندماه سال ۱۳۹۸ به دلیل نداشتن حجم مبنا همپای بازار به تعادل میرسیدند و حرکت عادی خود را شروع میکردند، حالا مدتها است که در صفهای فروش قفل شده اند.
درحالی قانون افزایش حجم مبنا به عمر یک ساله خود نزدیک میشود که در روزهای صعودی بازار سرمایه تصویب شد و حالا که بورس اصلاحی چشمگیر داشته، به نظر میرسد این قانون باعث زیر سوال رفتن اصل نقدشوندگی بازار به ویژه در سهمهای کوچک شده است.
ایسنا در ادامه نوشت: اواسط اسفندماه سال گذشته سازمان بورس در اطلاعیهای اعلام کرد که حجم مبنا با توجه به افزایش ارزش معاملات در اکثر نمادهای بورس اوراق بهادار تهران و با هدف ارتقای سطح کارآمدی مدل محاسباتی تغییر کرده است. بر این اساس حجم مبنای کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در ١٠هزار سهام شرکت شد؛ به شرطی که حداقل ارزش مبنا برای تمامی شرکتها برابر با ۵۰ میلیارد ریال و حداکثر ارزش مبنا برای شرکتهای با سرمایه ۲۰ هزار میلیارد ریال و بالاتر، ۱۲۰ میلیارد ریال و برای شرکتهای با سرمایه کمتر از ۲۰ هزار میلیارد ریال، ۱۰۰ میلیارد ریال باشد. همچنین حجم مبنا برای تمامی شرکتهای بازارهای اول و دوم فرابورس ایران معادل چهار در ١٠ هزار تعداد سهام هر شرکت اعمال شد.
کارشناسان در زمان اطلاعیه مذکور، با توجه به شرایط آن روزهای بازار سرمایه بر این باور بودند که تغییر نحوه محاسبه حجم مبنا مخصوصا برای سهمهای کوچکی که پیش از این با ارزش معاملات روزانه کم، حداکثر رشد قیمتی مجاز روزانه را تجربه میکردند اقدام مثبتی است.
قانون مذکور درحالی هنوز اجرایی میشود که بازار سرمایه از مردادماه تا کنون روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است؛ به طوریکه شاخص کل از محدوده دو میلیون واحد به کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد عقبگرد کرد و بیش از ۵۰۰ سهم بورسی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد اصلاح قیمت داشتند.
در این میان به نظر میرسد قانون افزایش حجم مبنا گریبان نقدشوندگی بازار سرمایه را گرفته و بعضی از سهام (مخصوصا سهمهای کوچک و عمدتا سهمهای فرابورسی) که تا قبل از اسفندماه سال ۱۳۹۸ به دلیل نداشتن حجم مبنا همپای بازار به تعادل میرسیدند و حرکت عادی خود را شروع میکردند، حالا مدتها است که در صفهای فروش قفل شده اند.
در واقع این سهمها در روزهای رشد شارپی بازار، رشد کردند و به اوج قیمت خود رسیدند، اما در روزهایی که بازار ریزشی شد، عرضه کننده برای فروش این سهمها زیاد شده، اما خریدار کم است. این در شرایطی است که به دلیل قانون حجم مبنا، تعداد سهام زیادی جابجا نمیشود و در نتیجه افت قیمتها کم شده است. این موضوع باعث شد زمانی که شاخص کل از ۲ میلیون واحد به یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد رسید، بسیاری از سهمهای بزرگ هم همپای شاخص تا حتی ۶۰ درصد نزول داشتند، اما به دلیل تعداد کم سهامی که از سهمهای کوچک دست به دست میشد، این سهمها نسبت به زمان اوج خود، افت قیمت را تجربه نکردند.
در این وضعیت باز هم فروشنده برای این سهمها وجود دارد، اما زمانی که خریدار مشاهده میکند که قیمت سهم متناسب با قیمت سهمهای دیگر و شاخص کاهش نداشته است، رغبتی برای خرید ندارد و این موضوع باعث میشود این سهمها در صف فروش قفل شوند.
البته موضوع در اینجا بحث ارزندگی سهام نیست بلکه بهدلیل صف فروش زیاد، خریدار منتظر افت بیشتر قیمت یا منتظر شروع به خرید فرد دیگری برای این سهام میشود تا آنها هم شروع به خرید کنند. درحالی ۵۰ نماد به دلیل افزایش حجم مبنا در صف فروش قفل شده اند که بازار سرمایه شعار نقدشوندگی و شفافیت را یدک میکشد و جای خالی یک دستورالعمل جدید برای رفع این مشکل حس میشود.