پرویز پورحسینی بازیگر مطرح و باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون که از چندی پیش بهدنبال ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری و تحت مراقبت ویژه قرار داشت، دار فانی را وداع گفت. پورنگ پورحسینی فرزند پرویز پورحسینی، خبر درگذشت این هنرمند را تأیید کرد. پورحسینی متولد شهریور ۱۳۲۰، در سن ۷۹ سالگی و به دلیل ابتلا به کرونا چشم از جهان فروبست.
پرویز پورحسینی دانش آموخته بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که در عرصه تئاتر در آثار کارگردانهای مطرحی همچون پیتر بروک، آربی آوانسیان، حمید سمندریان، بهرام بیضایی و علی رفیعی به ایفای نقش پرداخت.
وی همچنین در عرصه تصویر نیز در فیلمهایی، چون «کمالالملک» علی حاتمی، «کشتی آنجلیکا» محمد بزرگ نیا، «باشو غریبهای کوچک» بهرام بیضایی، «روز فرشته» بهروز افخمی، «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، «شب حادثه» سیروس الوند و «طلسم» داریوش فرهنگ به ایفای نقش پرداخته بود.
پورحسینی در حوزه تلویزیون نیز در مجموعههای مختلفی از جمله «مختارنامه» داود میرباقری، «بی گناهان» احمد امینی، «سرزمین کهن» کمال تبریزی و «میکائیل» سیروس مقدم حضور داشته است.
آخرین تجربه تلویزیونی این بازیگر با سابقه در مجموعه تلویزیونی «بچه مهندس» علی غفاری رقم خورد.
پرویز پورحسینی آموزش بازیگری را از سال ۱۳۳۹ در کلاسهای شبانه اداره هنرهای دراماتیک آغاز کرد و در سال ۱۳۴۰ نمایش «مرد گل بدهی» را به مراه فنی زاده و به کارگرانی سمندریان در تلویزیون اجرا کرد. پرویز پورحسینی علاوه بر فعالیت در عرصه تئاتر به ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی نیز پرداخت که از مهمترین آنها میتوان به سریال های: «زهر کوی»، «امیرکبیر»، «روزی روزگاری»، «دومین انفجار»، «اتومبیل»، «تصویر یک رویا»، «بافتههای رنج»، «روز ایپریت»، «حضرت مریم»، «همسفر»، «شب دهم»، «ملاصدرا»، «باران عشق» و «روزهای بیاد ماندنی» نیز اشاره کرد.
پرویز پورحسینی به فعالیت هنری خود در عرصه سینما نیز ادامه داد با درخشش خود در جشنواره فیلم فجر توانست کاندیدای بهترین بازیگر نقش مرد برای فیلمهای «اوینار» و «طلسم» شود. او همچنین برای بازی خوب خود در فیلم «مریم مقدس» موفق به دریافت دیپلم افتخار از جشنواره فوق شد.
پرویز پورحسینی در ذهن مخاطبان تئاتر، سینما و تلویزیون، بازیگر درخشانی است. کمتر بازیگری کارنامه پرباری مانند او دارد. او در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی در تهران متولد شد. در سنین کودکی بهواسطه شغلش در صحافی با کتاب و کتابخوانی آشنا شد و علاقهاش به هنر و ادبیات همانجا بود که شکل گرفت.
پرویز پورحسینی در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و به همین دلیل ناچار بود تا به سختی کار کند، اما او در کنار کار، تحصیلش را هم در کلاسهای شبانه ادامه داد. او میگوید: «در کودکی ناچار به کار کردن بودم و شغل من کار در یک صحافی بود.
در صحافی کتابها و مجلات زیادی از زیر دستم میگذشت و در مواقع استراحت بسیاری از آنها را مطالعه میکردم. گاهی آنقدر محو خواندن میشدم که به من ایراد میگرفتند. اکثر کتابها تاریخی بود و گاهی کتابهای نادر و کمیاب. از همینجا بود که من به کتاب علاقهمند شدم.
در خانه وقتی همه میخوابیدند، چراغنفتی را بالای سرم میگذاشتم و انار دانه شده با گلپر میخوردم و کتاب میخواندم و لذت اینگونه کتاب خواندن آنهم در آن سکوت عمیق هنوز برایم شیرین است و اینگونه بود که من به ادبیات علاقهمند شدم.»
پورحسینی همچنین با اشاره به تأثیر مطالعه و بخصوص آثار ویکتور هوگو بر اندیشه خود اظهار داشت: «داستانهای ویکتور هوگو را میخواندم و با خودم فکر میکردم، چطور یک نفر ویکتور هوگو میشود و از خود کاری برجای میگذارد که تا این حد بر من و دیگران اثرگذار است و ناخودآگاه به این نتیجه رسیدم که باید در این دنیا اثری از خودم باقی بگذارم.»
اینگونه بود که پور حسینی راه هنر را پیش گرفت و در ۱۹ سالگی آموزش بازیگری را در کلاسهای شبانه اداره هنرهای دراماتیک آغاز کرد و در ۱۳۴۰ خورشیدی نمایش «مرد گل بدهی» را به همراه پرویز فنی زاده و به کارگرانی حمید سمندریان در تلویزیون اجرا کرد. وی در خصوص ارادتش به سمندریان میگوید: «شخصی که باعث شد، من در این حرفه (تئاتر) بمانم و به ادامه راهم امیدوار شوم، استاد حمید سمندریان بود که کارم را هم با ایشان شروع کردم.»
با تشکیل گروه پازارگاد و نمایشهای «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»، «لئو کادیا» و «مرغ دریایی و آندورا» را با این گروه به صحنه برد و در ۱۳۴۶ خورشیدی ۲ نمایش «حکومت زمان خان» و «استریپ تیز و کارول» را در اداره تئاتر کار کرد.
پور حسینی در ۱۳۴۸ خورشیدی همکاری اش را با کارگاه نمایش آغاز کرد که حاصل کار این دوره، نمایشهای پژوهشی «اودیپ»، «معلم من پای من»، «باغ آلبالو»، «ویس و رامین» و «انسان، حیوان، تقوا» بود. او همچنین با گروه تئاتر پیاده ۲ نمایش به نامهای «شهر ما» و «نظاره مرگ» را نیز اجرا کرد.
پرویز پورحسینی همچنین تجربه بازی در نمایش «اورگاست» به کارگردانی پیتر بروک را در کارنامهاش دارد. او و آربی آوانسیان تنها ایرانیهای حاضر در گروه کارگردان مشهور انگلیسی در اجرای فرانسه بودند.
وی در ۱۳۵۵ خورشیدی با یک گروه تئاتری در تئاتر شهر همراه شد که حاصل کار این دوره، نمایشهای «خاطرات و کابوس ها»، «شیون»، «استعاذه» و «جنایت و مکافات» بود.
پورحسینی پس از انقلاب نیز به فعالیت خود در عرصه تئاتر ادامه داد و با نمایشهای «شاه اسکوریال»، «تف»، «سیرک با شکوه» را در تئاتر شهر و نمایشنامههای «دکتر فاستوس»، «ماهان کوشیار»، «معمای ماهیار معمار»، «چراغ گاز» «افسانه اندوه»، «شب یهودا» و «بازجوئی» را در اداره تئاتر به اجرا درآورد.
او در ۱۳۷۱ خورشیدی «یادگار سالهای شن» را در تالار وحدت اجرا کرد. او در تئاتر با کارگردانان بزرگی از جمله حمید سمندریان، مسعود رسام، جهانگیر الماسی، محمد رحمانیان، اسماعیل خلج و ... کارکرد و بسیاری از تلهتئاترهایش قبل و بعد از انقلاب از تلویزیون پخششده است.
نخستین کار تصویر پرویز پورحسینی، فیلم سینمایی «چشمه» به کارگردانی آربی آوانسیان بود که در ۱۳۵۱ خورشیدی اکران شد. این تنها فعالیت تصویری وی قبل از انقلاب بود. البته بدون در نظر گرفتن چند تلهتئاتری که قبل از انقلاب از تلویزیون پخش شد. در ۱۳۶۲ خورشیدی سینما را با اثر بهیادماندنی علی حاتمی یعنی «کمالالملک» ادامه داد. پرویز پورحسینی در این فیلم نقش کامران میرزا، سارق جواهرات شاه را بازی کرد.
پورحسینی به فعالیت هنری خود در عرصه سینما نیز ادامه داد و با درخشش خود در جشنواره فیلم فجر توانست کاندیدای بهترین بازیگر نقش مرد برای فیلمهای «اوینار» و «طلسم» شود. او همچنین برای بازی خوب خود در فیلم «مریم مقدس» موفق به دریافت دیپلم افتخار از جشنواره فجر شد.
«باشو غریبهای کوچک»، «کشتی آنجلیکا»، «خواب لیلا»، «رستاخیز» و «قاتل اهلی» از مهمترین فعالیتهای وی در سینما به شمار میرود. او همچنین از بهرام بیضایی برای بازی در فیلم سینمایی «سگکشی» پیشنهاد داشت که نپذیرفتن آن پیشنهاد، بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین حسرتهای هنریاش شد.
او همچنین در سینما با کارگردانان مطرحی همچون آربی آوانسیان، واروژ کریم مسیحی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش فرهنگ، مهدی فخیم زاده، یدالله صمدی، ابوالحسن داوودی، سیروس الوند، بهروز افخمی، احمدرضا درویش، مسعود کیمیایی و ... همکاری داشته است.
اما بیشتر ایرانیان پرویز پورحسینی را با بیشمار سریال تلویزیونی بهیادماندنیای که بازی کرده میشناسند. او بیش از هر چیزی در تلویزیون دیدهشده است. مجموعه تحسینبرانگیز «هزاردستان» نخستین نقشآفرینی وی در تلویزیون بود. او در این مجموعه یکبار دیگر با مرحوم علی حاتمی همکاری کرد.
پرویز پورحسینی بعد از آن در بیشتر سریالهای بزرگ تاریخی حضور داشته است. از این جمله میتوان به سریالهای «امیرکبیر»، «روزی روزگاری»، «مریم مقدس»، «شب دهم» و «مختارنامه» اشاره کرد. پورحسینی بیش از همه در تلویزیون با احمد امینی همکاری کرده و در مجموعههای «تصویر یک رؤیا»، «باران عشق»، «اولین شب آرامش» و «بیگناهان» به ایفای نقش پرداخته است.
آخرین نقشآفرینی پرویز پورحسینی هم به مجموعه «میکاییل» سیروس مقدم در ۱۳۹۴ خورشیدی بازمیگردد. قبل از آنهم سریالهای پرطرفداری مثل «هفتسنگ»، «شیدایی» و البته پروژه ناتمام «سرزمین کهن» کمال تبریزی را بازی کرد. البته پرویز پورحسینی سالهای بعد هم کمکار نبود است. او در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ خورشیدی مدتی از تلویزیون دورمانده و فعالیتش را در سینما و شبکه نمایش خانگی ادامه داد.
در ۲ کار پایانی او را در نقش راهنما و کار بلدهای داستان میبینیم. پرویز پورحسینی در «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی در نقش روحانی ظاهر شد که حکم مراد قهرمان داستان (پرویز پرستویی) را داشت. او در مجموعه «عالیجناب» نیز بهعنوان یکی از زبدهترین مشاورهای رییسجمهوری ایفای نقش میکند. مجموعه سیاسی ۶ قسمتی «عالیجناب» به نویسندگی و کارگردانی سام قریبیان از اواسط پاییز ۱۳۹۶ خورشیدی از شبکه نمایش خانگی انتشار یافت.
نامه پرویز پورحسینی برای زنده یاد محمد علی کشاورز
چندی قبل و همزمان با درگذشت مرحوم محمد علی کشاورز، پرویز پورحسینی نامهای را بمناسبت درگذشت دوست و همکار قدیمی اش نوشته که مرور آن میتواند جالب باشد: «آقای کشاورز را از دهه ۱۳۴۰ میشناختم از اداره هنرهای دراماتیک. در نمایشهای «مرغ دریایی»، «لئوکادیا» و «آندورا» با ایشان همبازی بودم. در فیلم «کمالالملک» علی حاتمی هم در خدمت ایشان بودم. بازیگری بود قدرتمند و توانا. حضور فوقالعادهای روی صحنه داشت. آقای کشاورز یکی از ارکان اساسی بازیگری بود. تاثیر ایشان بر صحنه نمایش این سرزمین، انکار ناشدنی است. وقتی با ایشان همبازی بودی، احساس میکردی که به ستون محکمی روی صحنه تکیه کردهای. آقای کشاورز جزو چند بازیگر پیشکسوت هنر نمایش ایران زمین بود. جایش همیشه روی صحنه و پرده سینما و صفحه تلویزیون خالی است. امثال ایشان به هنر نمایش اعتبار میبخشیدند.»
هنرمندان تكرار نشدني