
همانطور که به تعبیری امام حسین (ع) «مهندسی مرگ» را رقم زد و دستاوردهای فراوانی داشت که هنوز ادامه دارد و یک مورد از تجلی آن را میتوان در اربعین مشاهده کرد، یک اربعین دیگری هم به خاطر این شهادت و رفتار خالصانه و صادقانه شهید قاسم سلیمانی رقم خواهد خورد که فراتر از مراسم تشییع جنازه ایشان تداوم خواهد یافت.
عماد افروغ، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی، درباره چرایی شکلگیری فهم و نگاه مشترک بین اقشار مختلف مردم در پی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی گفت: این امر معلول چند عامل عمده است؛ یکی از مهمترین عوامل این مسئله به رمز و راز و دلالتها و پیامدهایی است که در یک رابطه خالصانه، اخلاق صادقانه و در شهادت نهفته است. این را همگان متوجه نمیشوند و نیازمند جهانبینی معنوی و سرشار از رمز و راز است. این یک پدیده غالباً دینی شمرده میشود و حکایتی از وحی در آن است و نمیتوان وجه وحیانی آن را نادیده گرفت.
افروغ در گفتگو با ایکنا افزود: این همان باطنی است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته که مدرک این پیام خاص و متوجه شود که حس و عقل او برای تمشیت امور او کافی نیست و باید یک جهان غیبی باشد تا انسان بتواند حیات معقول و معنوی را برای خودش رقم بزند و این با حسابهای مادی و به عبارتی دو دوتا چهارتا به دست نمیآید.
عوامل مؤثر در ایجاد فهم عمومی مشترک از شهادت سردار سلیمانی
وی ادامه داد: نکته دیگر آموزههای اسلام و به طور خاص تشیع و الگوهای تشیع است. به عبارتی اگر این جماعت شیعی ایرانیان را لحاظ نکنید و به طور خاص الگوهای تراز تشیع مانند امام علی (ع)، امام حسین (ع) و سایر ائمه اطهار (ع) در نظر گرفته شود، میتوان تفسیر و تأویل خوبی از این هیجان، شور و و ارادت مردم شریف ایران به شهید حاج قاسم سلیمانی به دست داد. این یک بحث مهم است و باید مروری بر نهجالبلاغه کرد تا متوجه شد شیعه در واقع پیرو چه کسی است و امام علی (ع) چه حیات و آموزههایی داشت و تجلی این نگاه علوی و نبوی خالص در حرکت امام حسین (ع) مشاهده میشود. حال هر تفسیری که از عاشورا شود میتوان آن را در این اتفاق نیز وارد کرد و در شکلگیری این فهم مشترک از اتفاق رخداده مؤثر دانست.
افروغ اظهار کرد: عامل سوم تجلیات تاریخی جهان تشیع به ویژه در ایران است. به عبارتی الگوهایی مانند امام علی (ع) و امام حسین (ع) برای مردم یک خاطره خوش و سرشار از افتخار است. مردم در خاطره و حافظه تاریخی خودشان، حماسه و شهادت امام حسین (ع) را حک کردهاند و در ذهن تاریخی مردم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شکل گرفته است. یک جامعه نیز با حافظه تاریخی خود زنده است و حتی یک جامعهشناس بیان میدارد که انسانها بیش از آنکه مرهون زندگان خود باشند مرهون مردگان خود هستند. به عبارتی مفاخر تاریخی در شرایطی خاص دوباره زنده میشوند و جامعه متوجه آنها میشود.
این جامعهشناس بیان کرد: مردم ما هویت فرهنگی و تاریخی دیرینهای دارند که با توحید و یکتاپرستی گره خورده که حتی به قبل از اسلام برمیگردد و اتفاقاً عامل وحدتبخش ملت ایران همین هویت دینی و یکتاپرستی است و در یک چنین شرایطی این لایههای زیرین و تهنشینشده رو میآیند. یکی از عوامل پیدایش انقلاب اسلامی تحقیر شدن ملت ایران بود و این تحقیرشدگی باعث میشود که به خویشتن خویش و حافظههای تاریخی خود برگردند که به طور عمده همان یکتاپرستی و توحیدگرایی شمرده میشوند و عامل انسجامبخش و وحدتبخش آنهاست. در این اتفاق مردم ایران یکبار دیگر مظلومیت شهید قاسم سلیمانی را از یکسو و جسارت این گاو شاخدار دموکراسی سرمایهسالار آمریکایی به نام ترامپ را دیدند و در اثر این اتفاق تفرقهها و تفاوتها و اختلافات در پرانتز گذاشته شد و بیشتر به آن جنبه وحدت در معادله وحدت در عین کثرت روی آوردند.
نگاه به شهادت سردار سلیمانی به مثابه «مهندسی مرگ»
وی افزود: همچنین یک گزاره عام جامعهشناختی وجود دارد که وقتی دو کشور و نیرو در حال نبرد سخت یا نرم هستند و وقتی از جانب یک کشور به طرف دیگر جسارتی میشود، این امر باعث انسجام و وحدت درونی جامعه آسیبدیده میانجامد؛ لذا میتوان این اتفاق را تحلیل جامعهشناختی، عرفانی، تاریخی و معنایی کرد و به طور خاص نباید از جایگاه شهادت در این عالم غافل شد که یک وعده الهی است و برقرار کردن نسبت مستقیم با حقایق وجودی است که باعث میشود شهادت پیام بسیار رسایی داشته باشد.
افروغ تصریح کرد: همانطور که به تعبیری امام حسین (ع) «مهندسی مرگ» را رقم زد و دستاوردهای فراوانی داشت که هنوز ادامه دارد و یک مورد از تجلی آن را میتوان در اربعین مشاهده کرد، یک اربعین دیگری هم به خاطر این شهادت و رفتار خالصانه و صادقانه شهید قاسم سلیمانی رقم خواهد خورد که فراتر از مراسم تشییع جنازه ایشان تداوم خواهد یافت و این به همان رمز و رازهای شهادت برمیگردد و کسانی که با فرهنگ قرآن آشنا باشند متوجه میشوند شهادت چه جایگاه و اثراتی دارد و میدانند شهدا زندهاند و با این عالم ارتباط دارند و نزد خدا متنعم هستند؛ لذا جایگاه رفیع شهادت عامل بسیار مؤثری است که قلوب شهروندان و ملت شریف ایران غلیان و جوششی پیدا کند و به پاس قدردانی از این شهید بزرگوار در رفتارهایشان متجلی و متبلور شود.
چرا این شهادت نقطه عطف خواهد شد
افروغ درباره نگاه به پدیده ریخته شدن خون مظلوم به مثابه یک نقطه عطف و نسبت شهادت سردار سلیمانی با این گزاره و تحولات آتی برخاسته از این شهادت گفت: اکثریت مردم ما مسلمان و شیعه هستند و این مردم لایههای زیرین فرهنگی دارند که در شرایط بحرانی و خاص خود را نمایان میکند. نمونه آن همین رخ دادن انقلاب اسلامی بود که بر اثر تحقیر ملی و فرهنگی ناشی از سیاستهای رژیم پهلوی با حمایت آمریکا پدید آمد.
این جامعهشناس ادامه داد: البته الان شرایط خیلی متفاوت است و همه میدانند بیتدبیریهایی در کشور انجام گرفته و میگیرد و سیاستها و رفتارهایی توسط دولتمردان به طور اعم انجام میشود که نسبتی به عقبه تاریخی و فرهنگ ما و انقلاب اسلامی ندارد و اینها مردم را آزار میدهد و آنها را به اتخاذ مواضعی سوق میدهد که اگر تداوم داشته باشد متأسفانه میتواند به آن لایههای زیرین هم آسیب بزند. این در جای خود قابل بحث است و کسی به دنبال تطهیر این سیاستها نیست. اتفاقاً باید آنها را نقد کرد و تغییر ساختاری هم در آنها ایجاد کرد، اما در عین حال نباید فراموش کرد که مردم ما مردم نجیبی هستند و فرهنگ و هویت دیرینه و ملی خاصی دارند و به محض اینکه یک اقدام مثبت ببینند تمام انزجارها و نفرتهای آنها تبدیل به محبت میشود.
وی یادآور شد: البته در این قضیه مردم اتفاق و تصمیم مثبتی از سوی مسئولان و دولتمردان ندیدند و از طرف کسی دیدند که از جنس خودشان است و سابقه حضور طولانی در دفاع مقدس دارد و مرد عمل و شهادت است و توسط دشمن اصلی مورد هدف قرار گرفته، اما همین هم میتواند نتایج و دستاوردهای زیادی داشته باشد.
افروغ تأکید کرد: بعضی در این اتفاق بیشتر به وجه تسلیتی آن توجه میکنند، اما من وجه تبریکی آن را تشریح میکنم. به اعتقاد من این اتفاق امداد غیبی و بارقه الهی بود که فراتر از تقویت وحدت داخلی اقشار مختلف به وحدت جهان اسلام میانجامد و موجب بیداری جهان و مستضعفان و انسانهای اهل مقاومت میشود. به عبارتی این یک هدیه الهی به خود شهید و جامعه انسانی بود تا یکبار دیگر همه متوجه این نکته شوند که جهان فقط جهان مادیات و حسیات نیست و لایههای معنوی و رازآلودی دارد تا انسان بداند برای مسائل دیگری خلق شده است؛ لذا باید وجه تبریکی این اتفاق را پررنگ کرد. یقین دارم که دستاوردهای این شهادت فراتر از انسجام درونی است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی اظهار کرد: نکته جالب اینکه در اردیبهشت ۹۷ مطالبی را درباره مصاف حق و باطل و جایگاه جهاد و شهادت مینوشتم و اصلاح میکردم و دیروز که در حال بازبینی آن بودم از طریق پیامک متوجه شهادت این سپهبد گرانقدر اسلام شدم و این یک حسن تقارن بود. در آنجا نوشته بودم که اتفاقی در عالم در حال رخ دادن است و مصاف تاریخی سخت و نرم انسان متکی به خدا و انسان رها شده از خدا با همه تبعات آن در حال وقوع است و این اتفاق بزرگ در حال رقم خوردن است و هر اتفاق بزرگی که میخواهد در عالم رخ بدهد حتماً بایستی با مصیبت و رفتار و اتفاقی غیرعادی همراه شود. حتماً باید تضادی رخ دهد و خونی ریخته شود.
وی بیان کرد: به عبارتی اینگونه نیست که نقاط عطف تاریخی تصادفی رخ دهد. اگر امام حسین (ع) به مصاف یزید نمیرفت، چهره کریه یزید برملا نمیشد و این فلسفه تاریخ است که از طریق تضاد و مصاف قابل مشاهده است. این مصاف امروزه در حال شکل گرفتن است که یک طرف این مصاف شهید سلیمانیها و طرف دیگر آن شقیترین افراد هستند و طبق وعده الهی مسلم است که پیروزی از آن صالحان است و خیلی از فیلسوفان فعلی دنیا هم به این نتیجه رسیدهاند که عالم به سمت و سوی مثبتی در حال حرکت است و با نگاه فرایندی و غایتمدار به عالم میتوان متوجه این معنا شد. قرآن هم بارها بیان کرده که حق بر باطل پیروز است. در جایی هم بیان کرده که باطل رفتنی است. به اعتقاد من این مصاف که همواره بوده در حال شکلگیری است و مصاف سختی پیش رو داریم و خداوند به کسانی که اهل مقاومت، جهاد، عمل و صبر هستند وعده پیروزی داده است.