پسر جوان که قصد داشت مانع طلاق خواهرش شود در اقدامی عجیب دست به قتل خواهرش زد.
به گزارش خراسان، اوپس از یک سال داستان سرایی دروغین و پنهان کاری فامیلی درباره قتل، رازش فاش شد و به دام پلیس افتاد.
عصر ۷ تیر سال گذشته، جسد زن ۴۲ ساله به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد و خانواده اش در بیمارستان ادعا کردند که دخترشان دست به خودکشی زده است.
این ادعا در حالی بود که آثار خراش و کبودی روی بدن این زن ماجرای خودکشی را کم رنگ میکرد و با اعلام این خبر به بازپرس ویژه قتل، دستور داده شد جسد مهوش به پزشکی قانونی منتقل شود تا جزئیات مرگ زن جوان در اختیار تیم تحقیق قرار گیرد.
کارشناسان پزشکی قانونی در بررسیهای تخصصی اعلام کردند که زن جوان بر اثر خفگی بیرونی و انسداد راه تنفسی به کام مرگ فرو رفته است و همین کافی بود تا فرضیه خودکشی به قتل تغییر کند.
بدین ترتیب خانواده مهوش با حضور در شعبه ۳ دادسرای امور جنایی تهران ادعا کردند که خواستگار قدیمی مهوش که مرد میان سالی است، دست به قتل زده، در این مرحله بازپرس ویژه قتل دستور داد تا تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران برای دستگیری احمد وارد عمل شوند.
کارآگاهان با توجه به اطلاعات و سرنخ هایشان موفق به دستگیری احمد شدند و مرد جوان وقتی خود را در برابر اتهام قتل دید شوکه شد و اصرار بر بی گناهی کرد.
احمد در بازجوییها به ماموران گفت: من و مهوش به هم علاقه داشتیم و حدود ۲۰ سال قبل بود که پس از مدتها آشنایی تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما خانواده اش با این ازدواج مخالفت کردند و در حالی که مهوش اصرار به ازدواج با من داشت او را مجبور کردند با پسرعمویش ازدواج کند.
وی افزود: ضربه سختی از این اتفاق خوردم و در این سالها هیچ وقت ازدواج نکردم و به سراغ مواد مخدر شیشه رفتم تا این که چندی قبل به صورت خیلی اتفاقی او را در خیابان دیدم.
مرد عاشق پیشه ادامه داد: همین دیدار کافی بود تا روزهای بعد هم یکدیگر را ملاقات کنیم. در این مدت مهوش با من شروع به درددل کرد و میگفت که هیچ وقت از زندگی اش راضی نبوده و خوشبخت نشده و تصمیم به جدایی گرفته است.
احمد گفت: وقتی دیدم مهوش تصمیم اش به طلاق است پیشنهاد دادم تا بعد از جدایی با هم ازدواج کنیم و در ادامه سند خانه و مدارکش را به من داد تا به عنوان امانت برایش نگه دارم و بعد از آن دیگر اطلاعی از او نداشتم تا این که شنیدم او فوت کرده است.
کارآگاهان با توجه به این که درهای ورودی ساختمان محل جنایت سالم بوده و تخریب نشده، فرضیه قتل از سوی احمد را رد کردند و هیچ سرنخی از قتل مهوش از سوی احمد به دست نیامد.
تیم پلیسی در گام بعدی پی بردند که از چندی قبل مهوش و شوهرش که پسرعمویش نیز هست با هم اختلاف داشته اند و فرضیه قاتل بودن یک آشنا قوت گرفت.
در ادامه تحقیقات شوهر مهوش به عنوان یکی دیگر از مظنونهای قتل زن جوان دستگیرشد و هدف بازجویی قرار گرفت که این مرد نیز اصرار بر بی گناهی داشت و با ارائه مدارک و شواهد توانست خود را بی گناه معرفی کند و مشخص شد مرد جوان در زمان مرگ مهوش در خانه نبوده است.
تجسسهای فنی و اطلاعاتی پلیس ادامه داشت و بیش از یک سال از ماجرای قتل معمایی زن جوان میگذشت که کارآگاهان به برادر مهوش که چند ماه قبل از مرگ معمایی خواهرش نامزد کرده بود، مشکوک شدند.
در این مرحله وی با سرنخهای به دست آمده در روز ۱۳ آبان امسال دستگیر و ابتدا منکر قتل خواهرش شد، اما وقتی در تناقض گویی هایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن گشود و به قتل خواهرش اعتراف کرد.
ماهان ۲۰ ساله که یک سال قبل نامزد کرده بود هنوز باور ندارد که خواهرش را به قتل رسانده است و در حالی که اشک میریزد میگوید که من هیچ وقت قصد کشتن خواهرم را نداشتم و تنها میخواستم او را ساکت کنم.
سابقه داری؟
نه، هیچ وقت خلاف نکردم و زندگی عادی و آرامی داشتم.
با خواهرت اختلاف داشتی؟
نه، مهوش بزرگتر از من بود و هیچ وقت با هم مشکلی نداشتیم.
پس چرا او را کشتی؟
من نمیخواستم خواهرم را به قتل برسانم و تنها میخواستم با او صحبت کنم تا از تصمیمی که داشت منصرف شود و به زندگی اش ادامه دهد.
مهوش چه تصمیمی داشت؟
خواهرم تصمیم گرفته بود از شوهرش طلاق بگیرد تا با خواستگار قدیمی اش که احمد نام دارد، ازدواج کند.
مهوش و شوهرش اختلاف داشتند؟
نزدیک به یک سال بود که خواهرم و شوهرش اختلاف داشتند و روز به روز این اختلافات بالا میگرفت و این مشکلات بیشتر از سمت خواهرم بود.
دامادتان نیز تصمیم به جدایی داشت؟
نه، پسرعمویم عاشق مهوش بود و هیچ وقت تصمیم نداشت از خواهرم طلاق بگیرد و حتی از من خواسته بود که او را کمک کنم تا خواهرم را از تصمیمی که داشت منصرف کند.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه خواهرم به خانه مان آمد. شوهرش نیز در خانه ما بود. وقتی مهوش شوهرش را دید از خانه خارج شد و به خانه خودش در شهرک ولیعصر رفت.
نگرانش بودم و میخواستم این موضوع را حل کنم به همین دلیل سوار بر خودرو به خانه خواهرم رفتم و ساعت ۷ عصر به آن جا رسیدم و قصد داشتم هر طور شده مهوش را راضی کنم با شوهرش آشتی کند که خواهرم شروع به جیغ و فریاد کرد.
شوکه شده بودم و، چون نمیخواستم همسایهها صدای خواهرم را بشنوند دستم را روی دهانش گذاشتم و از او خواستم تا کمی آرام باشد که پس از لحظاتی دیدم مهوش ساکت شده و دیگر حرفی نمیزند. وقتی دستم را از روی دهانش برداشتم متوجه شدم او دیگر نفس نمیکشد و به کام مرگ فرو رفته است.
بعد از قتل فرار کردی؟
ترسیده بودم، به سرعت از خانه خارج شدم و ماجرای قتل خواهرم را به پدرم و دامادمان خبر دادم که آنها نیز خودشان را به سرعت به خانه خواهرم رساندند و مهوش را به بیمارستان منتقل کردند و برای این که ماجرای قتل مهوش توسط من پنهان بماند ادعا کردند که او دست به خودکشی زده است و بیمارستان هم مرگ خواهرم را تایید کرد.
چرا نمیخواستی خواهرت طلاق بگیرد؟
دامادمان، خواهرم را دوست داشت، اما مهوش به خاطر احمد حاضر به ادامه زندگی با او نبود.
خواهرزاده هم داری؟
بله، خواهرم دو دختر دارد. از او خواستم که به خاطر دخترانش به زندگی ادامه بدهد، اما او تصمیم به طلاق داشت و میگفت که میخواهد با احمد ازدواج کند.
احمد را در این دوران دیده بودی؟
او یک بار به مغازه پدرم آمده و از او خواسته بود برای طلاق به دخترش کمک کند تا آنها با هم ازدواج کنند.
در این مدت عذاب وجدان داشتی؟
عذاب وجدان لحظهای مرا رها نمیکرد. مدام خواب خواهرم را میدیدم، اما ترس بازداشت باعث شده بود که راز این جنایت را برملا نکنم.
پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه قتل در حالی که ماهان به عنوان قاتل خواهرش شناخته شده بود، خانواده اش با حضور در دادسرای امور جنایی تهران خواستار بخشیده شدن پسرشان شدند.
بنا به این گزارش، این پرونده خانوادگی برای بررسی و صدور حکم نهایی از نظر جنبه عمومی به دادگاه کیفری منتقل شد.