فرارو- پُل پیلار* در مجله نشنال اینترست نوشت: در مورد اهداف حضور نظامیان آمریکایی در خاک سوریه و اینکه آیا اهداف اعلام شده از سوی واشنگتن در این رابطه واقعی هستند، سردرگمی شدیدی حاکم شده است. در اصل، هدف از حضور نظامیان آمریکایی در منطقه، مبارزه با داعش اعلام شده بود. این امر مخصوصا پس از آنکه داعش، دولتی را در بخشهای وسیعی از خاکِ عراق و سوریه تشکیل داد، از اهمیت برخوردار بود. پس از استقرار نظامیان آمریکایی، تندروهای دولتِ ترامپ و همچنین خودِ وی (در چهارچوب روند کلاسیک سیاست خارجی آمریکا که گسترش ماموریت را در دستور کار قرار میدهد) اعلام کردند که نظامیان آمریکایی برای رصد فعالیتهای ایران نیز در سوریه حضور دارند. در ادامه، تغییرات دیگری نیز در ماموریت آمریکا حاصل شد و نه فقط رصدِ ایران در سوریه، بلکه وادار ساختن ایران و روسیه به ترکِ مواضع خود در خاک سوریه (از طریق برخی مکانیسمهای مبهم و غیرقابل توضیح) هم به ماموریتهای نظامیان آمریکاییِ مستقر در سوریه افزوده شد.
به گزارش فرارو، دونالد ترامپ اخیرا از طرف طیفهای مختلف سیاسی به شدت تحت فشار بوده تا حضور نظامی آمریکا در خاک سوریه را حفظ کند. این امر در تناقض با هدف اعلام شده وی مبنی بر خارج کردن نظامیان آمریکایی از سوریه و منتقل کردن آن دسته از نظامیان آمریکایی (به عراق منتقل شدند) میباشد که در مناطق کردنشین شمال شرق سوریه مستقر بودند. فشارهای سیاسی و گرایشات متناقض، به وضوح بر ابهامها (در مقایسه با گذشته) در مورد اینکه ماموریت نظامیان آمریکایی چیست و یا چه باید باشد، افزوده است. دونالد ترامپ که سعی میکند تا جای ممکن از کشته شدن ابوبکر البغدادی بهره برداری سیاسی کند و مدعی است به دلیل مرگ البغدادی، در حال حاضر جهان مکانِ امن تری است، در مقابل این دیدگاه که ماموریتِ مبارزه با داعش همچنان ضروری است مقاومت میکند. اکنون، ماهیت ماموریت نظامیان آمریکایی در خاک سوریه تغییر کرده و منطق جدیدی که حتی قبل از کشته شدن البغدادی مطرح شده بود، بر آن حاکم شده است. بر اساس این منطق جدید، شماری از نظامیان آمریکایی در شرق سوریه باقی خواهند ماند تا از منابع و میادین نفتی این کشور حفاظت کنند.
هنوز هم در این منطق ردپای داعش به چشم میخورد. این گروه، هنگامی که دولت خود را در عراق و سوریه مستقر کرده بود، از طریق استخراج نفت در مناطق تحت کنترلش، مقداری درآمد کسب میکرد. با این حال، نباید فراموش کرد که داعش برای انجام این کار نیاز دارد تا بار دیگر دولت باشد. هر سناریویی که بر اساس آن داعش بار دیگر، به جای وارد آوردن خسارت به میادین نفتی سوریه، اقدام به استخراج نفت این کشور بکند نیازمند این است که این گروه مجددا خلافت خود را در یک قلمرو مشخص مستقر سازد. موضوعی که به این معناست که جهان بار دیگر برای مقابله با تهدیدی بزرگتر و کلیتر از جانب داعش، مسوولیت سنگینی بر عهده خواهد داشت. داعش در وضعیت کنونی خود، که به جای اینکه یک دولت باشد، بیشتر، گروهی تروریستی و شورشی است، در وضعیتی نیست که بتواند نفت استخراج کند. در این رابطه، این گروه فقط به شکلی محدود، آن هم به شیوه شورشیان راهزن نیجریایی، میتواند از لولههای نفتی دزدی کند.
در این راستا، سوال مهمی که مطرح میشود این است: دولت ترامپ با نفتی که در خاک سوریه، از طریق اشغال نظامی کسب میکند، چه خواهد کرد؟ این امر به نوبه خود سوال آزاردهنده دیگری را مطرح میکند و آن این است که آیا ایالات متحده آمریکا، با نقض حقوق بین الملل در حال غارت نفت سوریه است (غارت نفت سوریه در زمان جنگ و نزاع در این کشور تبدیل به رویه عادی شده بود)؟
پیامد آزاردهنده دیگری نیز بویژه با توجه به ادعاهای ترامپ مبنی بر وارد آوردن ضربات سنگین به داعش (نظیر کشتن البغدادی) و اینکه این اقدامات، امنیت بیشتری را برای جهان به ارمغان آورده اند، خودنمایی میکند. از منظر مبارزه با تروریسم، به دست گرفتن کنترل منابع نفتی، بدترین منطقی است که میتوان برای توجیه حضور نظامیان آمریکایی در یک کشور خارجی به آن متوسل شد. ترامپ نیز در سخنرانی یکشنبه صبح خود (۵ آبان ماه)، به بدترین شیوه ممکن به این موضوع اشاره کرد.
مساله مهمی که از دیرباز در ایدئولوژی و تبلیغاتِ گروههای تروریستی (گروههایی که ریشه در مسلمانان جهان عرب دارند) نظیر القاعده و داعش برجسته میشود این نکته است که ایالات متحده آمریکا و غرب میخواهند منابع و امکانات مسلمانان را غارت کنند. این گروهها به شدت (و البته با خشونت) با حضور نظامیان آمریکایی در کشورهای اسلامی مخالفت میکنند، زیرا آنها به مثابه نیروهایی که روند غارت مسلمان را تشدید میکنند، ارزیابی میشوند. اسامه بن لادن مکررا از این موضوع در خطابههای خود استفاده میکرد. برای مثال، در سال ۲۰۰۴، بن لادن در یک پیام ضبط شده اعلام کرد: "مهمترین دلیلی که دشمنان ما به واسطه آن بر سرزمین هایمان تسلط دارند، دزدیدن نفت ماست". ایمن الظواهری جانشین اسامه بن لادن نیز در سال ۲۰۰۵ و در جریان یک پیام ویدئویی از پیروان خود خواست تا "حملاتشان را بر نفت دزدیده شده یِ مسلمانان متمرکز سازند. این دزدی، بزرگترین سرقت در تاریخ بشریت است. دشمنان اسلام این منبع حیاتی را با طمعی وصف ناپذیر مصرف میکنند". تمرکز تروریستها بر نفت، نگرانیها در مورد انجام حملات تروریستی علیه تاسیسات نفتی را افزایش داده است، اما ایده یِ دزدیدن منابع نفتی که (به حق) متعلق به مسلمانان است، انگیزهها برای حمله به آمریکا را در هرجایی که این حملات قابل انجام باشند، تقویت کرده است.
سخنرانی روز یکشنبه ترامپ در برابر خبرنگاران، به وضوح مبین همین دیدگاه است. ترامپ با اشاره به جنگ عراق، دیدگاه شخصی خود در مورد حمله آمریکا به عراق را توضیح داد و گفت: آمریکا در جریان این این جنگ باید از نفت محافظت میکرد. در رابطه با نفت سوریه نیز ترامپ گفت: "به دست گرفتن نفت سوریه میتواند به کردها کمک کند، اما این امر میتواند به ما هم کمک کند. ما باید بتوانیم مقداری نفت نیز برای خود برداریم. آنچه که من قصد دارم انجام دهم این است که با شرکت اکسون موبیل و یا یکی از شرکتهای بزرگ نفتی مان قراردادی امضا کنم تا آنها به سوریه بروند و فرآیند استخراج نفت را به نحو احسنت پیش برند". در این رابطه، یک مبلِّغ داعش یا القاعده، به سختی خواهد توانست به نحو متفاوتی در مقایسه با ترامپ، غارت گری آمریکا را به تصویر بکشد.
حتی اگر جنگجویان داعشی وجود داشته باشند که از عقاید و دیدگاههای داعش به دلیل آنچه ترامپ در توصیف لحظات آخر زندگی البغدادی به کار بسته بود (از وی به عنوان فردی بزدل که ضجه میزد یاد کرده بود)، روی برگردانده باشند، بدون شک افراد بیشتری از این گروه که اکنون درستیِ عینی سخنان رهبران خود را مبنی بر قصد آمریکا جهت غارت کردن منابع مسلمانان مشاهده میکنند، جان تازهای گرفته اند. با این حال، اولویت ترامپ مثل همیشه صحبت با آنها نبوده بلکه وی صرفا به پایگاه سیاسی خود اندیشیده است.
* پل پیلار، عضو ارشدِ غیرمقیم در مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جرج تاون است. او با انیسیتو بروکینگز نیز همکاری دارد. پیلار از جمله سردبیران نشنال اینترست است.