
محمود عباس
«محمود عباس» رئيس 74ساله تشکيلات خودگردان فلسطين در اين گفت وگو در مورد امکان گفت وگوهاي جديد صلح با اسرائيل و از نااميدي هايش به پرزيدنت اوباما مي گويد.
-آقاي رئيس جمهور، دنيا در انتظار اين است که شما با «بنيامين نتانياهو» نخست وزير اسرائيل براي مذاکره ملاقات کنيد. آيا اين اتفاق خواهد افتاد؟
اين بستگي به اسرائيل دارد. ما فلسطيني ها هميشه گفته ايم که آماده مذاکره هستيم. اما اين امر تنها در صورت توقف کامل شهرک سازي ها و به رسميت شناختن مرزهاي 1967 از سوي اسرائيل امکان پذير است.
- چرا با چنين پيش شرط هايي امکان تحقق گفت وگوها را کاهش مي دهيد؟
اينها پيش شرط نيستند بلکه گام هايي هستند که پس از اولين فاز طرح بين المللي نقشه راه بايد براي صلح برداشته شوند. ما برخلاف اسرائيل به تعهدات مان عمل کرده ايم، يعني موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخته ايم و با گروه هاي خشونت طلب فلسطيني مبارزه مي کنيم. اين مساله را امريکايي ها، اروپايي ها و حتي خود اسرائيلي ها تاييد مي کنند.
-نتانياهو حداقل مدت زمان 10ماهه يي را براي توقف شهرک سازي ها در نظر گرفته است در حالي که هيچ يک از نخست وزيران پيش از او چنين کاري نکرده اند. آيا شما نمي خواهيد گامي به سوي وي برداريد؟
اين يک توقف واقعي و کامل نيست زيرا در حال حاضر چندين هزار واحد مسکوني در کرانه باختري همچنان در حال ساخت است و اورشليم(بيت المقدس) هم از شمول برنامه توقف شهرک سازي ها حذف شده است.
-شما با سلف نتانياهو يعني ايهود اولمرت با وجود ساخت بي وقفه شهرک هاي يهودي نشين در آن دوران مذاکره مي کرديد. آيا اين معياري دوگانه از سوي شما به شمار نمي آيد؟
بي ترديد همين طور است. اما من در هر ملاقاتي با اولمرت از او مي خواستم روند شهرک سازي ها را متوقف کند. در همان دوران باراک اوباما هم به رياست جمهوري امريکا انتخاب شد و در سخنراني اش در قاهره خواهان توقف کامل شهرک سازي ها شد. وقتي رئيس جمهور امريکا چنين چيزي مي خواهد من نمي توانم به کمتر از آن رضايت بدهم.
-اما اوباما امروز تنها از «خودداري» اسرائيل از شهرک سازي ها مي گويد. شما به درخواست وي حتي حاضر شديد به صورت نمادين با نتانياهو در نيويورک دست بدهيد.
پس از پيروزي اوباما در انتخابات من در وهله اول خيلي دچار خوشبيني شدم. فرستاده ويژه وي در امور خاورميانه يعني «جرج ميچل» بارها پيش ما آمد و وعده داد براي توقف کامل شهرک سازي ها به اسرائيل فشار مي آورد. ميچل گفت تنها پس از توقف کامل اين روند، مذاکرات بار ديگر برگزار مي شود. اما در ماه سپتامبر بود که دولت امريکا ناگهان کنار کشيد.
-يعني امريکايي ها در مورد توقف مذاکرات تقصير دارند؟
طبيعتاً من با اين تغيير خط مشي امريکا موافق نيستم اما تسليم نخواهم شد.
-چه انتظاري از اوباما داريد؟
من همواره و هنوز اميدوارم که او روند صلح را احيا کند. اوباما حداقل بايد اسرائيلي ها را وادار کند که براي چند ماه شهرک سازي ها در کرانه باختري و اورشليم شرقي را کاملاً متوقف کنند.اما فشارهايي که اوباما تا به امروز به اسرائيل وارد آورده آشکارا چندان اثري نداشته است.
وظيفه من اين نيست که براي امريکايي ها تعيين کنم که از چه ابزاري در مقابل اسرائيل استفاده کنند. اما آنها از امکاناتي برخوردارند و امريکا همچنان قدرتمندترين قدرت جهاني به حساب مي آيد. اوباما گفته است تشکيل يک کشور فلسطيني از جمله منافع حياتي امريکا به شمار مي رود. رئيس جمهور ايالات متحده وظيفه دارد براي صلح و تحقق روياي يک کشور فلسطيني همه توانش را به کار گيرد.
-و آيا بي اعتمادي شما به نتانياهو دليل واقعي سکون فعلي است؟
اظهارات نتانياهو تا به امروز موجب ترديد من در اين مورد شده که اصولاً وي خواهان يک راه حل باشد. نتانياهو به صورت آشکار و روشن راه حل دو کشور و دو دولت را نپذيرفته است.
- نتانياهو در سخنراني اش در دانشگاه «بارايلان» در ژوئن 2009 گفت؛ «اگر فلسطيني ها اسرائيل را به عنوان يک کشور يهودي به رسميت بشناسند ما هم آمادگي داريم که يک کشور غيرنظامي فلسطيني را بپذيريم».
حال خودتان قضاوت کنيد که چه کسي پيش شرط تعيين مي کند. او مي گويد اورشليم(بيت المقدس) «پايتخت ابدي و جدايي ناپذير اسرائيل» باقي خواهد ماند. نتانياهو نمي خواهد در مورد مساله پناه جويان و آوارگان فلسطيني بحث کند. او بر اين مساله پافشاري مي کند که ما پيشاپيش اسرائيل را به عنوان يک کشور يهودي بپذيريم.
-اما اصل راه حل دو دولت و دو کشور بر پايه يک کشور براي فلسطيني ها و يک کشور براي يهودي ها استوار است. چرا با به رسميت شناختن اسرائيل به عنوان يک کشور يهودي مشکل داريد؟
ما اسرائيل را در چارچوب مرزهاي 1967 به رسميت شناخته ايم، حال اينکه اين کشور بخواهد يهودي، عبري يا صهيونيستي تعريف شود مساله ما نيست. از نظر من آنها هر اسمي بخواهند مي توانند انتخاب کنند اما نتانياهو نمي تواند من را به قبول اين تعريف مجبور کند.
-اما بدون يک اکثريت يهودي که اسرائيل ديگر اسرائيل نيست.
اينکه اکثريت شهروندان اسرائيل يهودي هستند يک واقعيت است اما تعريف کاراکتر اسرائيل در حيطه قدرت و وظايف من نيست.
- چنين اظهاراتي موجب سوءظن اسرائيلي ها در اين مورد مي شود که شما اميد داريد زماني بتوانيد بر اين اکثريت يهودي غلبه کنيد. آنچه از اين هم بيشتر مايه نگراني مي شود اصرار شما بر حق بازگشت همه فلسطيني هايي است که در سال 1948 از اسرائيل رانده شده اند.
من اين نگراني ها را درک مي کنم. امروزه در مجموع پنج ميليون آواره و رانده شده فلسطيني وجود دارد. منظور من اين نيست که همه آنها بايد به اسرائيل بازگردند اما ما در اين مورد به يک راه حل منصفانه نياز داريم. بر پايه قطعنامه 194 سازمان ملل که در يازدهم دسامبر 1948 تصويب شد بايد به همه کساني که از حق بازگشت صرف نظر مي کنند خسارت پرداخت شود. به اين ترتيب راه حل اين مساله از 60 سال پيش وجود دارد و من نمي دانم مشکل در کجاست.
-پيشنهاد اولمرت به شما تا به آن زمان بهترين بود، يعني تاسيس يک کشور فلسطيني در بيش از 90 درصد از خاک کرانه باختري به انضمام بخشي از اورشليم(بيت المقدس) و بازگشت چندين هزار آواره به اسرائيل. چرا اين پيشنهاد را رد کرديد؟
من آن پيشنهاد را رد نکردم بلکه اين اولمرت بود که به دلايل شخصي از نخست وزيري کناره گيري کرد.
-يعني انتظار داشتيد اکثريت اسرائيلي ها از اتهامات فساد اولمرت چشمپوشي کنند و او بر سر کار بماند. «آبا ابان» وزير خارجه اسبق اسرائيل يک بار گفته است فلسطيني ها هرگز از فرصت ها استفاده نمي کنند.
استفاده از فرصت؟ بله من هم اين جمله را شنيده ام اما ما از اين فرصت در دوران اولمرت استفاده کرديم. به طور جدي با وي مذاکره و حتي نقشه هاي مرزي را مبادله کرديم ولي کمي بعد اولمرت کناره گيري کرد و جانشينش يعني«تزيپي ليوني» هم در انتخابات شکست خورد. من نمي دانم که ما کدام فرصت را هدر داديم.
-اگر شما به موقع پيشنهادات اولمرت را قبول کرده بوديد آنگاه کساني به قدرت مي رسيدند که موافق روند صلح بودند اما به جاي آن حالا شما بايد به افرادي چون نتانياهو و ليبرمن رضايت بدهيد.
درست است. ما براي رسيدن به يک راه حل بايد با زمان مسابقه مي داديم. اما اين من نبودم که مانع تفاهم شدم بلکه اولمرت بود که قبل از رسيدن به خط پايان کناره گيري کرد.
- آقاي رئيس جمهور، فلسطيني ها به شدت دچار گسست هستند. جنبش فتح به رهبري شما نتوانست مانع از تسلط حماس بر نوار غزه در سال 2007 شود. چه تضميني مي دهيد که اين مساله در کرانه باختري تکرار نشود؟
دستگاه هاي امنيتي در کرانه باختري کاملاً تحت کنترل ما قرار دارند و موقعيت در آنجا صد درصد پايدار است. ما اجازه نخواهيم داد که داستان غزه در کرانه باختري تکرار شود.
-تا زماني که حماس بر غزه حکومت مي کند اسرائيل با تشکيل يک کشور فلسطيني موافقت نخواهد کرد.
ما به مدت دو سال و با سرپرستي دولت مصر گفت وگوهاي آشتي جويانه يي را با حماس انجام داديم. در پايان هم در اکتبر 2009 فتح سندي را امضا کرد که تا به امروز حماس آن را امضا نکرده است.
-اصولاً امکان آشتي فتح سکولار با جهان بيني اسلامي حماس وجود دارد؟
ما ملتي با عقايد مذهبي و سياسي گوناگون هستيم. برخي به شدت مذهبي، برخي به شدت سکولار و برخي ديگر معتدل هستند اما از 60 سال پيش به زندگي در کنار هم خو گرفته ايم و همه اين جريان هاي سياسي در سازمان آزاديبخش فلسطين حضور داشته اند.
-آيا «مروان برغوثي» يعني همان قهرمان انتفاضه دوم که در اسرائيل زنداني است، همان کسي است که مي تواند بين فتح و حماس آشتي برقرار کند؟
برغوثي يکي از رهبران فتح و عضو کميته مرکزي اين جنبش است. اگر او آزاد شود بي ترديد اين مساله براي ما يک پيروزي بزرگ به حساب مي آيد. اما برغوثي هم به تنهايي قادر به برقراري آشتي نيست. اينکه حماس تفاهمنامه را امضا نمي کند دليل مهم ديگري دارد.
-منظور شما ايران است.
شما اين را مي گوييد.
-آقاي رئيس جمهور شما اعلام کرديد قصد کانديداتوري مجدد براي رياست تشکيلات خودگردان را نداريد. آيا اين تصميم اعتراف به ناتواني براي تحقق روياي تشکيل يک کشور مستقل فلسطيني نيست؟
کاملاً درست است. راه رسيدن به يک راه حل سياسي مسدود شده و به همين خاطر من دليلي براي باقي ماندن در پست رياست تشکيلات خودگردان نمي بينم و به دنيا اخطار مي کنم ما فلسطيني ها را به نقطه نااميدي کامل سوق ندهيد.