روزنامه کیهان نوشت: «در اواخر دهه ۶۰ یکی از اعضای گروهک فدائیان خلق به نام نیوشا فرهی به عنوان اعتراض به جمهوری اسلامی ایران، در مقابل سازمان ملل در نیویورک دست به خودسوزی زد و در حالی که سایر اعضای این گروه اطراف او را گرفته و برای نجات وی اقدامی نمیکردند، در آتش سوخت و جان سپرد. یک هفته بعد از این ماجرا معلوم شد مرکزیت گروه یاد شده از بیماری افسردگی وی که در حال مداوا نیز بود سوءاستفاده کرده و به او قبولانده بود خودش را به آتش بکشد و تاکید کرده بود که این اقدام یک حرکت نمادین خواهد بود و اعضای گروه بلافاصله دست به کار شده و بیآنکه آسیب چندانی ببیند آتش را خاموش کرده و او را نجات خواهند داد! ماجرای این جنایت با اعتراف یکی از اعضای گروه که دچار عذاب وجدان شده بود به پلیس اطلاع داده شد و از سوی دیگر خانواده وی هم که به اصل ماجرا و جنایت گروهک مزبور پیبرده بودند، در یکی از دادگاههای نیویورک اقامه دعوا کردند و...
ماجرای غمانگیز سحر خدایاری که به فریب دختر آبی معرفی شده است نیز از جهات مختلف با ماجرای خودسوزی نیوشا فرهی همخوانی و مشابهت جدی دارد. آن مرحومه به گفته پدر داغدارش، از نوعی بیماری عصبی رنج میبرده و در حال مداوا نیز بوده است.
با توجه به آلودگی برخی جریانات ضدانقلاب داخلی به انواع ترفندهای جنایتآمیز، احتمال اینکه ماجرای خودسوزی او هم از سوی برخی جریانات مورد اشاره برنامهریزی شده باشد وجود دارد و دستگاه قضایی نباید از کنار آن به آسانی عبور کند.
دستگاه قضایی و مراکز اطلاعاتی و امنیتی با بررسی دقیق ماجرا میتوانند صحت یا نادرستی این احتمال را کشف و به آگاهی مردم برسانند.
این بررسی و تحقیق مشترک قضایی و اطلاعاتی باید از بازجویی کسانی آغاز شود که علیرغم اظهارات پدر محترم آن مرحومه درباره بیماری فرزندش و اطلاع قطعی از عدم صدور حکم محکومیت او به زندان و... اصرار دارند ماجرا را وارونه روایت کرده و با این وارونهنمایی زمینهای برای حمله به نهادهای قانونی نظام فراهم آورند.
احضار افرادی از این دست و بازجویی از آنها میتواند سرنخی برای کشف حقیقت ماجرا و شناسایی تحریککنندگان احتمالی باشد. بدیهی است که در جریان این پیگیری باید از ملاحظات رایج و دست و پا گیر اجتناب کرد. چه اشکالی دارد که دروغپردازان درباره این ماجرای غمانگیز در هر جایگاهی که هستند برای کشف پشت صحنه احتمالی و پاسخگویی درباره دروغبافیهای خود مورد سؤال قرار بگیرند. مثلا از فلان خانم یا آقای نماینده و فلان هنرپیشه و فلان... پرسیده شود این دروغ ساخته خودش است یا از جایی به وی دیکته شده است؟! و اساسا از این دروغبافی چه انگیزهای داشته است؟!»