مدافع باتجربه استقلال در دو تصمیم مهم خداحافظی رسمی خود از استقلال و تیم ملی فوتبال را اعلام کرد؛ او می خواهد به قول خودش یکی، دو سال آخر دور از حاشیه سرش را گرم کند!
به گزارش ورزشسه، پژمان منتظری یکی از خاص ترین فوتبالیست های ایرانی محسوب می شود؛ بازیکنی که در طول فوتبالش خیلی کم مصاحبه کرد و درگیر حواشی موجود شد تا توجهش به فوتبال باشد. در تمام این دوران نیز با رویه خاص خودش به هرچیزی که می خواست رسید و جایگاه مناسبی در سطح ملی و باشگاهی برای خود دست و پا کرد.
منتظری که دوست داشت سال های آخر فوتبالش را در استقلال سپری کند، سال گذشته نیز یکی از خوب های این تیم بود و انتظار داشت با توجه به سابقه اش جزو اولین نفراتی باشد که قراردادش تمدید می شود، اما این اتفاق تا این لحظه نیفتاده تا او تصمیم به خداحافظی از هواداران آبی بگیرد. تصمیمی تلخ از سوی مدافع محبوب استقلالی ها. تلخی این خداحافظی وقتی توام با وداع رسمیاش با تیم ملی فوتبال نیز شد، بیشتر به چشم می آید.
این مدافع باتجربه بعد از مدت ها سکوت در گفت و گویی مفصل با خبرنگار "ورزش سه" صحبت هایی را درباره اتفاقاتی که پشت سر گذاشته و جدایی اش از استقلال انجام داد که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
حرف نمی زدم، یک عمر خودخوری می کردم
من همیشه در زندگی ام خط قرمزهایی برای خودم دارم. فکر می کنم 15 سال است که خط قرمزهایم را نگه داشتم. من اتفاقات مختلفی را در این مدت تجربه کردم اما خط قرمزهایم را رعایت کردم. اینکه در فضای مجازی کمتر حضور داشته باشم و نامم در حواشی دیده نشود. به همین خاطر خیلی کم مصاحبه کرده ام؛ در یکماه آخر حضورم در استقلال اما اتفاقاتی افتاد که مجبور شدم بعد از 15 سال خط قرمزهایم را کنار بگذارم و صحبت هایی را انجام بدهم. قطعاخودم بیشتر از همه اذیت شدم اما اگر آن کار را نمی کردم، یک عمر خودخوری می کردم.
می توانستند بگویند نگران تمدید قرارداد پژمان نباشید
مردم و هواداران استقلال طی روزهای گذشته بسیار به من محبت داشتند و بابت وضعیتم با این تیم ابراز نگرانی کردند. مثلا من بازیکن بزرگ این تیم و کاپیتان استقلال بودم. آقایان در استقلال میتوانستند مصاحبه کنند و بگویند مردم نگران تمدید قرارداد با پژمان نباشند و این حداقل کاری بود که می توانستند انجام بدهند اما این اتفاق نیفتاد.
حاضر بودم قرارداد سفید امضا کنم
من یک چیزی را واضح و شفاف بیان می کنم. من حاضر بودم قرارداد سفید به معنای واقعی نه اینکه شواف باشد و بعد در آن مبلغ نوشته شود امضا کنم. این کار را می کردم که هم برای وجهه خودم خوب بود و هم استارتی برای تمدید قراردادها برای فصل بعد می شد. اما متاسفانه هیچ کس با من صحبتی انجام نداد.
نمی دانم چرا تمدید قراردادها را به پایان فصل موکول کردند
برای من بسیار عجیب بود که تا بازی با العین در روز آخر فصل با هیچ بازیکنی برای تمدید قرارداد صحبتی نشده بود. من خودم خیلی مشکل داشتم و مخالف بودم که تمدیدی ها انجام نمی شود. حتی دو بار با آقای خطیر صحبت کردم که وضعیت تمدید قراردادها را زودتر مشخص کنید. بعد از 45 دقیقه به این نتیجه رسیدیم که حتما قبل از پایان فصل تمدیدی های باشگاه مشخص و اقدام شود. اما نمی دانم استراتژی باشگاه چه بود که تا بعد از بازی با العین صبر کردند و همان روز شروع به تمدید قرارداد کردند. آن روز با سیدحسین حسینی، وریا غفوری و علی کریمی وارد مذاکره شدند و جالب اینکه آن روز هم هیچ صحبتی با من نشد.
نمی خواستند با من تمدید قرارداد کنند
شما می توانید اخبار و مصاحبه های آقایان را جست و جو کنید و ببینید که هیچ نامی از من درباره تمدید قراردادم آورده نشده است. تا قبل از اردوی تیم ملی تمام ارکان باشگاه دو ، سه بار مصاحبه کردند اما یک بار نامی از پژمان در این صحبت ها نشد. مدام یا حسینی، یا وریا و یا علی کریمی نام شان برده شد. البته حسادت نمی کنم چون آنها هم دوستان خوب من هستند. می خواهم بگویم شواهد نشان می داد که نمی خواهند با من تمدید قرارداد کنند.
اگر دنبال این بودند که با من تمدید کنند، تماس کوچکی می گرفتند و می گفتند شما با ما هستی، بزرگ ما هستی و می دانیم مشکلی برای تمدید قرارداد نداری. با همین تلفن همه چیز حل می شد. اگر این اتفاق می افتاد من دیگر هرروز تا 4 و 5 صبح درگیری ذهنی نداشتم. 10، 12 روز نه درست خوابیدم، نه درست غذا خوردم. زندگی شخصی ام مدام بهم ریخته بود. احساس می کردم شخصیتم لگدمال می شود و باید تصمیمی می گرفتم. به همین خاطر آن پست اینستاگرامی را گذاشتم.
آرزویم بود یکسال دیگر در خدمت استقلال باشم
وقتی آن پست را منتشر کردم، آن لحظه تصمیم به ترک باشگاه استقلال گرفتم. باشگاهی که با تمام وجود دوستش دارم و آرزویم بود یکسال دیگر خدمت این تیم باشم، اما این اتفاق نیفتاد تا حداقل شب ها بتوانم راحت بخوابم.
مطمئن هستم که مجیدی دوست داشت من بمانم
در این مدت حرف و حدیث های زیادی مطرح شده و سوالات زیادی به وجود آمده است. برخی گفتند آقایان شفر و مجیدی مرا نمی خواستند. اتفاقا شفر می خواست قرارداد من تمدید شود. آقا فرهاد هم از روزی که به استقلال آمد و به خانه اش برگشت من جز احترام چیز دیگری از او ندیدم. همیشه با من مشورت می کرد و احترامم را نگه می داشت. من مطمئن هستم که مجیدی هم دوست داشت قراردادم تمدید شود.
قابل هضم نیست که آخرین نفر به من زنگ بزنند
تصمیم به خداحافظی از استقلال برای من تصمیم سختی بود. برای اینکه بتوانم احترام خودم را نگه دارم اما باید این تصمیم را می گرفتم. شما میدانید که طی یک ماه و نیم گذشته باشگاه مدام دنبال تمدید قراردادها است و تا حدودی بازیکنان ورودی اش را نیز گرفته و قراردادها را امضا کرده است. اتفاقا دفاع وسط هم جذب کردند. اینکه آخرین نفر به من زنگ بزنند، برایم قابل هضم نیست. نمی خواهم بزرگی باشگاه را زیر سوال ببرم اما احترامم نگه داشته نشد.
اگر الان این اتفاق نمی افتاد، وسط فصل می افتاد
اینکه من در استقلال سال ها بازی کردم، فقط یک دلیل داشت. روزی که به استقلال آمدم 23 سال داشتم و آن زمان فقط برای بازارگرمی به دفتر باشگاه استقلال رفتم. می خواستم بازار گرمی کنم و با یکی از دو تیم سپاهان و سایپا قرارداد ببندم، ولی آقایان فتح الله زاده و امیری و مرحوم ناصرخان حجازی به قدری احترام به من گذاشتند که تصمیم گرفتم قرارداد ببندم. این احترام احساس خوبی به من داد اما الان برعکس آن روز است. هیچ احترامی وجود ندارد و بهتراست دیگر بیشتر از این شخصیت من زیر سوال نرود. اگر الان این اتفاق نمی افتاد، ممکن بود در طول فصل با اولین مصاحبه ام بیفتد که مشکلات بعدی پیش بیاید. پس چه بهتر که الان رخ بدهد.
فتحی به خود من گفت که روزبه چشمی را نمی خواهد
آقای فتحی بعد از آنکه من پست اینستاگرامی منتشر کردم در مصاحبه ای گفته بود که با خیلی از بازیکنان مثل روزبه چشمی هم صحبتی نکرده ایم. جالب است که در مذاکره آخر با آقای فتحی که در هتل صحبت می کردیم او به من اعلام کرد روزبه چشمی را نمی خواهند. 20 دقیقه باهم بحث کردیم که روزبه سرمایه استقلال است و برچسب ملی روی او است و شما نباید به خاطر اینکه نتوانستید اخلاقش را کنترل کنید اینطور رفتار کنید. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که از روزبه درست استفاده شود چون بازیکن باکیفیتی است اما بازهم به رویه قبل برگشتند و او را از دست دادند.
آقای فتحی! من کاپیتان شما بودم
نکته بعدی اینکه او گفت با پژمان هم مثل روزبه صحبتی نکردیم، در حالی که شرایط من با روزبه فرق می کند. من کاپیتان شما بودم. شما روزبه را نمی خواستید، پس مرا هم نمی خواستید!
با فشار مردم به من زنگ زدند
الان هم که آخرین نفر به من زنگ زدند و مصاحبه کردند که وقتی پژمان از سفر برگردد با او صحبت می کنیم دلیلش این است که فکر نمی کردند مردم اینقدر فشار بیاورند. با فشار مردم مجبور شده اند زنگ بزنند که اگر اینطور نمی شد تماسی هم برقرار نمی کردند.
جرات نداشتند بگویند مرا نمی خواهند
من به این نتیجه رسیده ام که آقایان دوست نداشتند با من ادامه بدهند اما جرات گفتنش را به مردم نداشتند. به خاطر همین این ماجرا اینقدر طول کشید. این مساله اما واقعا خطرناک است. واقعا هیچ تعادلی میان رفتارهای مدیران استقلال وجود ندارد. شما ببینید چه برخوردی با وریا کردند. او سال اینده کاپیتان اول تیم می شود اما با این مصاحبه ای که کردند شخصیت بازیکن خودشان را زیر سوال بردند.
پاتوسی نگران بود که کسی با او حرف نزده است
من خودم منتظر بودم که قراردادم تمدید شود اما با وریا، سیدحسین و حتی پاتوسی صحبت می کردم و آرامشان می کردم که با آنها تماس می گیرند. به آنها گفتم نباید به جز استقلال به جای دیگری فکر کنند. آخرین بار که با پاتوسی حرف زدم نگران بود و می گفت کسی با من حرفی نزده. من به او اطمینان دادم که باشگاه کارهای تمدید قراردادش را انجام می دهد و خیالش راحت شد. بازیکن وقتی با ذهن مشغول به تعطیلات برود از آن تعطیلات لذت نمی برد.
وریا فکر می کرد باشگاه او را نمی خواهد!
من شرایط باشگاه را نگاه می کنم و دوست دارم برای سوالاتی که در ذهنم وجود دارد، جوابی پیدا کنم. اینکه چرا تمدید قراردادها را به آخر فصل موکول کردند؟ شما ببینید از بین بازیکنانی که در اردوی تیم ملی بودند، 4 بازیکن استقلال فقط بازیکن آزاد بودند. شما نمی دانید به این نفرات در اردو چه می گذرد. وریا غفوری نای تمرین کردن نداشت. به قدری ذهنش مشغول بود که فکر می کرد باشگاه او را نمی خواهد!
وریا و حسینی می خواستند بمانند اما...
من با وریا غفوری صحبت کردم و تلاش زیادی انجام دادم تا آرامش کنم. او خودش می خواست در استقلال بماند و به این نتیجه رسید که در جای دیگری نمی تواند بازی کند. حسینی را هم مدتی است ندیدم اما مطمئنا می ماند و برای استقلال بازی می کند. اما شما می بینید که چه حرف هایی درباره شان می زنند. جالب است که همه اخبار تیم به بیرون درز می کند و آقای فتحی نیز هیچ عکس العملی نشان نمی دهد!
چرا فتحی عکس العملی درباره درز اخبار نشان نمی دهد؟
می خواهم خاطره ای برای شما تعریف کنم. یکبار آقای کی روش در اردوی تیم ملی اعلام کردکه فلان خبر تحت هر شرایطی نباید به بیرون از اردو درز کند. یک نفر اشتباها خبر را به بیرون داد اما آنقدر موضوع را دنبال کردند که همانجا ختم شد و فهمیدند اشتباه بوده است. کی روش برای این موضوع همه کار کرد اما الان در استقلال اخبار باشگاه خیلی راحت به رسانه ها و فضای مجازی می رسد. من چنین وضعیتی را در هیچ تیمی در دوران فوتبالم ندیدم.
آقایان در خواب هستند
قبل از بازی با الهلال یک خبر به بیرون درز کرد و گفتند آقای شفر دست خطیر را رد کرده است. من خودم واسطه شدم که آنها آشتی کنند. اما یک چیز جالب بود. فقط من، شفر، خطیر، علی کریمی و فتحی در آن صحنه حضور داشتیم که شفر دست آقای خطیر را رد کرد. کلا 5 نفر بودیم، چه کسی آن خبر را به بیرون داد؟ من با خطیر تماس گرفتم و گفتم این اتفاقات زشت است که اخبار استقلال به راحتی به بیرون می رود، اما شما می بینید که فایل صوتی و قراردادهای محرمانه و ... در فضای مجازی منتشر می شود و آقایان در خواب هستند.
یکی دوسال سر خودم را گرم می کنم و خداحافظ
مطمئنا سوالی که الان ذهن همه را درگیر می کند این است که من سال آینده در کجا بازی خواهم کرد. تا الان من با هیچ تیمی حتی یک کلمه هم صحبتی نکردم. به قدری ذهنم درگیر بود که 4، 5 روز بعد از اردوی تیم ملی خواستم فقط استراحت کنم. حتی موبایل هایم را خاموش کردم و 3، 4 روز پیش تلفن را باز کردم. دیدم آقای فتحی دو روز پیش با من تماس گرفته بود. یعنی درست یکماه بعد از پایان لیگ. خیلی ها تماس گرفته بودند و من جواب هیچ کس را ندادم. با این حال مطمئنا سعی می کنم پیشنهاد خوبی را برگزینم. می خواهم جایی به دور از حواشی یکی دو سال آخر فوتبالم سر خودم را گرم کنم و فوتبال را به پایان برسانم.
اگر شد به خارج از کشور می روم، اگرنه تصمیم خوبی می گیرم
شما هیچ تصوری از مسائلی که در ذهن من می گذرد ندارید. من در این مدت به چیزهایی فکر کردم که فکرش را هم نمی کنید. من یک فوتبالیست 35، 36 ساله هستم و نمی شود سن را در فوتبال کتمان کرد. روز به روز به خط پایان نزدیک می شوم و حداقل کاری که می توانم در حق خودم بکنم این است که احترام خودم را نگه دارم و دوباره به خط قرمزهایی که توجه می کردم، برگردم. فقط بتوانم یکی، دو سال به دور از حواشی فوتبال بازی کنم. امیدوارم تصمیمی خوب بگیرم. اگر شد حتی شده با کمترین پول خارج از ایران باشم و اگر هم نشد تصمیم جدید می گیرم و مردم را در جریان می گذارم.
می خواستم بعد از جام ملت ها خداحافظی کنم اما...
من بسیار دوست داشتم جام ملت های آسیا با قهرمانی تیم ایران تمام شود و از فوتبال ملی خداحافظی کنم. تصمیمم قطعی بود اما در جام ملت ها قهرمانی حاصل نشد. بعد از آمدن آقای ویلموتس او تصمیم گرفت تمام بازیکنان اردوی آخر را دعوت کند. من خودم توقع نداشتم در لیست باشم و برایم سورپرایز بود که دعوت شدم. با آن مشکل نیز درگیر بودم و با وحید هاشمیان و اقای ساکت ارتباط زیادی گرفتم.بازی کردن در تیم ملی افتخار بزرگی برای من بوده اما توضیح دادم که جوان های خوبی هستند که توانسته اند جایگزین شوند. من دیگر چیز جدیدی برای ارائه دادن ندارم و می خواستم در این اردو هم نباشم اما تصمیم بر این شد که در اردوی آخر باشم و من نیز به این مساله احترام گذاشتم.
بازی در تیم ملی دیگر برایم کافی است
از ویلموتس که یک مربی بزرگ است بسیار تشکر می کنم که مرا دعوت کرد اما احساس می کنم که دیگر تیم ملی برای من کافی است. خداحافظی از تیم ملی برای بازیکن های بزرگ تر من نیز غریبانه اتفاق افتاد اما تصمیمم جدی است و با خانواده ام نیز مشورت کردم. می خواستم بعد از جام ملت ها بروم که همان زمان هم دیر بود. حالا اما این تصمیم را اجرایی می کنم.
خداحافظی همیشه تلخ است
خداحافظی در هر شرایطی برای فوتبالیست ها تلخ است. جایی که یک عمر در آن وقت گذاشتی را باید ترک کنی و این دردناک است. اما باید روزی این اتفاقات می افتاد و الان هم رخ داده است.