استاد حوزه علمیه قم گفت: این یکی از اشتباهاتی است که متاسفانه در بین ما اتفاق افتاده و اینگونه پرورش پیدا کردیم و فکر میکنیم با بکاربردن روشهای غیرمودبانه میتوان افراد را تربیت کرد. ما باید به متن اسلام برگردیم و روشها و شیوههایی که اسلام بیان کرده است بکار بگیریم.
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی در نهمین جلسه سخنرانی خود در ماه مبارک رمضان با موضوع ادب در فرهنگ اسلامی (دین ادب آموز؛ دینداران ادب گریز) در مسجد حظیره یزد به مساله کاربرد بیادبی در نزد دینداران اشاره کرد و بیان داشت: مساله بی ادبی در بخشها و قسمتهای مختلف رفتار ما انسانها نهادینه شده است البته بی اعتنایی به ادب دوگونه است؛ گاه در عرف عام رفتار خلاف ادب متعارف و عادی میشود و گاهی از اوقات، بخصوص دینداران رفتارهای خلاف ادب را به عنوان دین و باانگیزه دینی انجام میدهند.
او تصریح کرد: انسان متدین کار خلاف ادب انجام میدهد و آن را به عنوان یک وظیفه دینی تلقی میکند درواقع برداشت او این است که دین از او خواسته است رفتار خلاف ادب داشته باشد.
استاد حوزه علمیه قم به مساله تولّی و تبرّی در این بخش اشاره کرد و افزود:، چون برائت و تبری جستن از دشمنان پیامبر و خدا جزو اصول معارف تشیع است، برخی این تبرّی جستن را توسعه داده و به کارهای خلاف ادب و اخلاق و سخنان بی ادبانه تعمیم میدهند؛ شاید بهانه آنها هم این است که ما در مقام تبری جستن مجاز هستیم از لعن استفاده کنیم و لذا اگر لعن جایز است، بنابراین دشنام دادن و فحاشی کردن هم جایز است. اما آیا واقعا همینگونه است؟
او به استفتاء یکی از مراجع معظم تقلید در این خصوص اشاره کرد و گفت: ایشان در پاسخ به سئوالی با این عنوان که آیا فحش دادن به دشمنان دین جایز است البته در مکانی که محل تقیّه نیست یا انسان تنهاست؟ گفتند: «لعن مومن حرام است، اما فحش و گفتاری که ذکر آن قبیح است مطلقا جایز نیست، والله العالم». اینجا علمای ما بین لعن و فحش تفکیک کردند یعنی گفته اند ممکن است لعن کسی جایز باشد، اما فحش و ناسزا نسبت به او حرام باشد. تفاوتش در این است که لعن نسبت به برخی افراد حتی مسلمان ممکن است تجویز داده باشد، اما فحاشی و ناسزاگویی نسبت به هیچ کس تجویز نشده است.
سروش محلاتی ادامه داد: این مرجع تقلید در واقع اینطور پاسخ میدهد که «بهانه را نباید لعن قرار داد، لعن در قلمروی خود تجویز شده است، حتی کسی که مورد لعن است نباید مورد دشنام و فحاشی قرار گیرد». این کارکردی است که متاسفانه دشنام در زندگی دینی ما پیدا کرده و برخی افراد متشرع و متدین گمان میکنند، فحاشی کردن در اینجا برای آنان اجر و پاداش دارد.
او به کارکرد دوم دشنام و ناسزاگویی در زندگی دینی اشاره کرد و گفت: ما در مقابل افرادی که مرتکب گناه و معصیت میشوند به دشنام گویی و فحاشی کردن پناه میبریم؛ چون شخص گناهکار است و میخواهیم جلوی معصیت را بگیریم از الفاظ زشت استفاده میکنیم. به عنوان مثال به فرد روزه خوار در ملا عام برخورد میکنیم ناراحت میشویم و در مقام نهی از منکر شروع به فحاشی کردن میکنیم. آیا در مقام نهی از منکر به کاربردن الفاظ زشت و قبیح جایز است؟
استاد حوزه علمیه قم به فتوای امام خمینی (ره) در این زمینه اشاره و بیان کرد: ایشان میفرماید: «جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتکاب معصیت با استفاده از فحش و دروغ و اهانت». مگر میشود با گناه جلوی گناه را گرفت؟ مگر با نجاست، میشود نجاست را از بین برد؟
او ادامه داد: این رفتارهایی که تحت عنوان نهی از منکر صورت میگیرد، حال چه افراد یا سازمانها و نهادها، از نظر فقه اسلامی درست نیست و به این وسیله نه تنها منکر از بین نمیرود و جلوی منکر را نمیشود گرفت بلکه بر منکر هم افزوده میشود لذا حضرت امام در تحریرالوسیله فرمودند: «مبادا برای نهی از منکر از کار منکر و حرام استفاده شود مانند دشنام دادن، اهانت کردن و فحاشی کردن». انسان مسلمان برای نهی از منکر باید از کاری که مجاز است، استفاده کند.
سروش محلاتی به کارکرد سوم بی ادبی در بین دینداران اشاره کرد و افزود: ما گمان میکنیم میتوانیم با رفتار خلاف ادب خود در کار تربیت موفق شویم لذا گاهی اوقات به فرزند و عیال خود بی ادبی میکنیم به گمان آنکه آنها را تربیت کنیم یا گاهی اوقات در مدرسه، معلم به قصد اینکه دانش آموز را تربیت کند در برابر کار خلاف او از الفاظ خلاف ادب استفاده میکند. آیا فحاشی و بدگویی کردن، یک روش تربیتی است؟ آیا اسلام به ما اجازه داده به عنوان تربیت از روشهای خلاف ادب استفاده کنیم؟
او به کلام امام علی (ع) در این زمینه اشاره کرد و افزود: ایشان میفرماید: «تربیت راه و روش خاصی دارد، انسان را میخواهی تربیت کنی یا حیوان؟ راه ساختن و تربیت کردن انسان، ادب است. زدن برای چهارپایان است».
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به جلد پنجم کتاب استفتائات امام خمینی گفت: بخشی از این کتاب به مساله فحش دادن اختصاص یافته و یکی از سئوالاتی که مطرح شده این است که آیا فحش دادن در اسلام جایز است؟ حتی در شوخی. امام پاسخ دادند: جایز نیست.
او ادامه داد: سئوال دوم این است که آیا ما میتوانیم در برخی اوقات که فحش دادن به دیگری باعث تحول روحی و اثر تربیت اسلامی در دیگران میشود، جایز است؟ امام فرمودند: فحش حرام است و فرقی در بین نیست.
سروش محلاتی اضافه کرد: سئوال سوم این است که آیا در زندگی حضرات معصومین و اولیاء الله دیده میشود فحش داده و آن را وسیله تربیتی برای هدایت و انسان سازی مطرح کرده باشند؟ همچنین در سئوال دیگری از امام خمینی پرسیدند که آیا قرآن برای تکان دادن و هدایت انسان، فحش را مطرح کرده است؟ امام فرمودند: چنین چیزی نیست و فحش وسیله هدایت و تربیت نمیشود.
او تصریح کرد: این یکی از اشتباهاتی است که متاسفانه در بین ما اتفاق افتاده و اینگونه پرورش پیدا کردیم و فکر میکنیم با بکاربردن روشهای غیرمودبانه میتوان افراد را تربیت کرد.
استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: ما باید به متن اسلام برگردیم و روشها و شیوههایی که اسلام بیان کرده است بکار بگیریم.
او به کارکرد چهارم بی ادبی در بین دینداران اشاره کرد و گفت: یکی از مسائل مهم در این زمینه این است که گاهی اوقات وقتی فردی به عنوان متهم دستگیر میشود، از ابتدا تا انتهای مراحل رسیدگی، الفاظ رکیک نسبت به متهم و مجرم بکار برده میشود. آیا ما مجاز هستیم فحش و ناسزا نسبت به او به کار ببریم؟
سروش محلاتی بیان داشت: فقهای مسلمان گفته اند نسبت به مجرم و متهم کوچکترین اهانت و جسارتی نباید کرد. در سخنان حضرت امام است که ایشان زمانی به ماموران کمیته سفارش میکردند اگر یک نفر قتل عام کرده و همه را بکشد، انفجاری بوجود آورد در اسلام است که باید او را قصاص کرد، اما بیش از این، کسی حقی نسبت به او ندارد. یک فحش حق ندارند به او بدهند، یک سیلی حق ندارند به او بزنند.
او گفت: اسلام به ما فرموده است اگر دیدید شخصی تحت فشار قرار گرفته و بر اثر این فشار، اقرار به گناه و جرم میکند، این اقرار فایده ندارد و نمیتوان بر این اساس، او را مجازات کرد. مقصود از فشار این است که اگر کسی را هنگام بازجویی برهنه کنند تا اقرار کند یا در محکمه او را تهدید کنند یا کسی را در بازجویی و دادگاه فحش دهند یا کسی را سیلی بزنند که او اقرار کند، این اقرار فایده ندارد.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به روایتی از امیرالمومنین گفت: اگر کسی به گناه بزرگی که حد دارد اقرار کند، اما در شرایطی که لباس او را گرفته و زندان کنند و او را بترسانند، نمیتوان حد را بر این فرد جاری کرد؛ لذا یکی از فشارهایی که میتواند اقرار را از اعتبار ساقط کند، فحش دادن است.
او به روایت دیگری در این زمینه اشاره کرد و افزود: در زمان خلیفه دوم، زن بارداری را نزد خلیفه دوم آوردند، او اقرار به روابط نامشروع کرد و خلیفه دستور داد حدّ را بر او جاری کنند. امیرالمومنین اطلاع یافت. به خلیفه دوم فرمود: این شخص اولا حامله است، تو میخواهی حدّ را بر مادر اجرا کنی، فرزند او چه گناهی کرده است؟ سپس فرمود: اقراری که از این خانم گرفتی در چه شرایطی بوده است؟ آزادانه و بااختیار خود اقرار کرده است؟ خلیفه گفت: او را ترساندیم و مجبور به اقرار شد. حضرت فرمود: این اقرار اثر و اعتباری ندارد؛ لذا با نظر امیرالمومنین (ع) این زن آزاد شد. اینجا بود که خلیفه دوم گفت: هیهات که مادری همچون علی بن ابیطالب بتواند به دنیا آورد.
سروش محلاتی یادآور شد: اینها نگذاشتند علی (ع) خلیفه شود، اما از فکر و دانش علی بن ابیطالب برای حل مشکلات خود استفاده میکردند، بعد هم شجاعت داشتند که بگویند علی چگونه به آنها کمک میکند. اینجا بود که خلیفه گفت: اگر علی نبود، خلیفه هلاک میشد.