
عباس سلیمی نمین
عباس سلیمی نمین ۱۳ سال مدیر مسئول كیهان هوایی بوده و سالهاست كه رییس دفتر مطالعات تدوین تاریخ ایران است. وی از پژوهشگران و روزنامهنگاران اصولگرای شناختهشدهای است كه تاكنون ثابت كرده نقدهایش بههیچ وجه برای كسب مقام و منسبی نبوده است. با او درباره اسفندیار رحیم مشایی گفت و گو كردیم كه با توجه به نگاهی كه به تاریخ ایران دارد، اظهارنظرهای جالبتوجهی ارائه كرده است.
بدون مقدمه میروم سر اصل مطلب؛ حركتها و مواضع و عملكرد غیر اصولگرایانه آقای مشایی ما را بهكجا میبرد؟
اینكه ما نسبت بههمه مسایل جامعه اشراف داشته باشیم، بسیار خوب است اما در كنار این اشراف باید اولویتبندیها را بهصورت دقیق حفظ كنیم و دقت داشته باشیم كه از این اولویت بندیها خارج نشویم. برای هر جامعهای تهدیدات متنوعی وجود دارد و جامعهای موفق است كه در شناخت تهدیدات خود دقیق شود و آنها را اولویتبندی كند و در مقابله با تهدیدات دچار اشتباه نشود. آقای احمدینژاد هم بهطور مسلم دارای ضعفها و قوتهایی است و مردم از آنجایی كه قوتها را بر ضعفهایش برتر یافتند، او را انتخاب كردند. آقای احمدینژاد در كنار خصلتهای خوب سادهزیستی و خدمت به مردم، دارای ضعفهایی هم هست یكی از آن ضعفها این است كه اگر به یك جمعبندی و اعتقادی در مورد یك نفر برسد، خیلی دشوار است كه به ایشان بقبولانیم كه این شناخت اصولی نیست.
بهعنوان نمونه، این دشواری را ما در مورد اعتقاد آقای احمدینژاد به نسبت آقای مشایی داریم. اینكه ما مسئله آقای مشایی را خیلی پررنگ كنیم، من آن را یك نكته انحرافی میدانم و اگر خیلی هم بخواهیم این موضوع را نادیده بگیریم، باز هم این را انحرافی میدانم. باید مسئله آقای مشایی را در ذهن داشته باشیم و نسبت به آن هوشیارانه برخورد كنیم. اما اینكه در مسایل جامعهمان آنچنان وزنی بهآن بدهیم و مسایل مهمتر را فراموش كنیم، این یك خطای استراتژیك خواهد بود. بههمین دلیل، من معتقدم باید آقای مشایی را در حد یك فرد متملقی كه در تملقات خود از مظاهر دینی استفاده میكند. بدانیم. از این نباید بالاتر رفت. بهخصوص درباره كسانی كه میخواهند مسلمانتر از پیامبر جلوه كنند كه در مورد دینداری آنها باید تشكیك كرد.
وقتی شما در احوال آقای مشایی مطالعه میكنید، میبینید كه از پوشش اعتقادی استفاده میكند برای بیان برخی تملقات نسبت به آقای احمدینژاد. بهنظر من اگر كمی فرصت بدهیم، كاملا روشن میشود. نوع تیپهایی كه آقای مشایی دارد در بدنه دولت میگمارد و افرادی را كه ایشان دارد از دولت اصولگرا دفع میكند بهزودی ماهیت آقای مشایی را روشن میكند. شما دقت كنید كه آدمهای بسیار پاك، معتقد و سالم با برنامهریزی آقای مشایی از اطراف آقای احمدینژاد دور شدند و آدمهای متملق و متظاهر نزدیك شدند. خود این موضوع كنه آقای مشایی را مشخص میكند و در آینده همه چیز كاملا روشن خواهد شد.
فكر نمیكنید این موضوع زمانی روشن شود كه دیگر دیر شده است؟
نه، اینطور نیست. من برخلاف آن چیزی كه برخی میخواهند آقای مشایی را خیلی بزرگ كنند، ایشان را غیر از یك آدم متملقی كه به لباس اعتقادی درآمده، نمیدانم. آقای مشایی آمده است و متناسب با سادهزیستی آقای احمدینژاد تملق میكند. من نمیدانم مثلا هاله نور را چه كسی مطرح كرد ولی اگر چنین حرفی زده شده، قطعا محصول این نوع تملقات است. البته شما شك نكنید كه برای مقابله با قوتهای انقلاب اسلامی در هر نوعی كه باشد، چینش خاصی صورت میگیرد. امروز آقای احمدینژاد قطعا یك نیروی مناسب و توانمندی است و توانسته تحولاتی را در عرصه اجرایی كشور بهوجود بیاورد و من فكر میكنم آقای مشایی از جمله مواردی است كه تلاش میكند تا این توانمندی و استعداد را از مسیر خدمتگذاری به ملت باز بدارد.
ببینید اگر كسی هم بخواهد مخالف یك جریان اجتماعی صحبت كند، نمیتواند این همه حرفهای عجیب و غریب را در مدت زمانی كوتاه بگوید. شما فكر میكنید این یك حالت معمولی برای اظهارنظر و ارائه افكار یك شخص است یا اینكه تلاش مضاعفی وجود دارد كه یك شخص بخواهد خودش را اینگونه فریاد بزند؟
بهخاطر اینكه آقای مشایی نمیخواهد پیوند آقای احمدینژاد با آن جاهایی كه باید باشد، برقرار شود. ببینید یكی از مراكزی كه آقای مشایی سعی میكند ارتباط آقای احمدینژاد را با آنجا تیره كند، قم است. اگر دقت بكنید، هر خیزی كه توسط دلسوزان برداشته میشود برای اینكه ارتباط آقای احمدینژاد با قم بهعنوان یك مركز سلامت و پایگاه اصالت بهبود پیدا كند، آقای مشایی یك حرفی میزند تا این ارتباط دوباره دچار مشكل شود.
میگویند تاریخ تكرار میشود. آیا در گذشته هم نمونه آقای مشایی را داشتیم؟
درست است كه تاریخ تكرار میشود اما ملتها از همان سوراخی كه چند بار گزیده میشوند، دوباره گزیده نمیشوند. در دوران پس از انقلاب هم موضوع تملق در زمان آقایان هاشمی و خاتمی تأثیرات سویی گذاشت. تملقی كه در دوران آقای هاشمی خیلی زیاد بود و در دوران آقای خاتمی كمتر شد. مردم متوجه این موضوع شدند كه تملق جایگاه قوه مجریه در كشور بسیار ضربه زننده است. برای همین مردم روی چرخش قدرت تأكید كردند.
امروز پدیده آقای مشایی یك پدیده نویی نیست و مردم در این چند سال متوجه شدهاند كه تملق چقدر مخرب است و چقدر میتواند آدمهای ارزشمند را از مسیر خدمتگزاری بهمردم دور كند. چون مردم این موضوع را فهمیدهاند. البته درست است كه تملق در دوران آقای هاشمی و خاتمی از پوشش اشرافیت استفاده میكرد و الان از یك پوشش دیگر استفاده میكند اما محتوای آن یكی است و مردم آن را درك میكنند. آن تملق اشرافیت را ما دفع كردیم، این هم دیگر بهطریق اولی دفع میشود و از این جهت من خیلی نگران نیستم.
موضوع این نیست، بحث ما این است كه تا كی قرار است بچههای مذهبی و انقلابی هنرمند و فرهنگی جلوی روشنفكران ذبح شوند تا چهره سیاسیون حفظ شود؟
چیزی كه من میخواهم بگویم این است كه آقای مشایی سه سال دیگر بهنقطه صفر میرسد. همه تلاشهای ایشان تا زمانی است كه مسئول دفتر رییسجمهور است و بعد از آن هیچ جایگاهی ندارد. اگر كسی بگوید بعد از این دوران جایگاهی دارد، من میپرسم كه در كدام قشر. همین خانم هدیه تهرانی بعد از این هیچ احترامی برای آقای مشایی قائل نخواهد بود. احترام امروز خانم تهرانی بهخاطر پولی است كه الان از آقای مشایی دریافت میكند. آیا در آینده، روحانیت برای ایشان احترامی قائل خواهند بود؟ اهل اعتقاد از كسانی كه ادعای ارتباط با عوالم ویژه داشته باشد، بدشان میآید و این را یك نوع تظاهر میدانند. مردم از كسی كه تا دوربین بهسمت او میرود شروع میكند بهورد خواندن، بدشان میآید. اینكه من میگویم موضوع آقای مشایی را خیلی بزرگ نشان ندهید، بهخاطر این است كه سه سال دیگر موضوع ایشان كاملا تمام است.
دیر نیست؟
به هرحال شما باید قبول كنید كه آقای احمدینژاد یك سری ضعفهایی هم دارد. ما كه نمیتوانیم رییسجمهور را از بهشت بیاوریم كه جامع كمالات باشد و هیچ ایرادی نداشته باشد. ما در مسایل سیاسی باید نسبیگرا باشیم و نباید بگوییم كه اگر ما یك اصولگرا را بهعنوان رییسجمهور انتخاب كردیم و این شخص ضعفی داشت، بگوییم كه پس هیچچیز این شخص را نمیخواهیم. ما آدم اصولگرایی را پیدا كردیم كه آدم پركار و سادهزیست و دلسوزی است اما در عین حال، ضعفهایی هم دارد. در آینده هم همینطور است و رییسجمهورهای آینده هم ممكن است ضعف هایی داشته باشند.
آیا روشنگری هم نباید كرد؟
تا حدی كه باعث انحراف در دشمنشناسی و شناخت آفتهای جدیتر در جامعه نشود. باید دانست كه این جریان آمده و خدمات خود را ارائه میدهد و ضعفهایش را با خود میبرد و قدرت این را كه ضعفهای خود را در نظام ما نهادینه كند، ندارد. شما مطمئن باشید كه در پایان این دوره، برخی از این آقایان هیچ بدعتی را نمیتوانند در نظام ما ایجاد كنند. البته من نمیگویم نسبت به آقای مشایی حساسیت نداشته باشیم اما بیشتر از یك متملق بهمشایی نگاه نكنیم. آقای مشایی نمیتواند هیچ چیزی را در جامعه گسترش دهد. حتی آدمهایی كه الان هم در دولت هستند، میدانم كه میگویند ما بهخاطر اینكه همراه این دولت اصولگرا باشیم حالا در ظاهر باید با آقای مشایی همراه باشیم.
ملت برای این چرخش قدرت و ماندن اصولگرایان هزینه زیادی كرده است. پس پاسخ بهاین هزینه ملت چه میشود؟
این موضوع را دقت كنیم كه چرخش قدرت جلوی آفاتی را میگیرد كه اگر جلوی آن گرفته نشود، دیگر قابل اصلاح نخواهد بود. اگر هزینههایی هم در این راه بدهیم، بهدلیل اینكه آفاتی كه دفع میشود بسیار مهلك است، این هزینهها رقمی نخواهد بود.
فكر نمیكنید با حركتهای آقای مشایی مردم از این چرخش قدرت بهدست خودشان، پشیمان بشوند؟
وقتی من با همه قشرهایی كه مذهبی و انقلابی هستند برخورد میكنم، میبینم با وجود اینكه به آقای مشایی حساسیت و انتقاد دارند اما هنوز پشتیبان آقای احمدینژاد هستند. اینها بهآقای احمدینژاد میگویند كه ما تو را قبول داریم ولی آقای مشایی را یك وصله ناچسب میدانیم. این در جامعه ما یك جهش و رشد سیاسی است كه فردی را انتخاب میكنند و هم ضعفها را میبینند هم قوتها را.
در گذشته اصلا اینگونه نبود و اگر یك نفر انتخاب میشد، هیچكس حق نداشت ضعفهای او را ببیند و بهاو بگوید كه تو در اینجاها كارآمدی و در این موارد غیر كارآمد. امروز ملت دستهبندی میكند و هر چیزی را سر جای خودش میگذارد. این خیلی مهم است كه كسانی كه به آقای احمدینژاد رأی دادند با علم به ضعفهای او به او رأی دادند. آقای احمدینژاد را نور ندیدند بلكه نور به طرف انداختند و كامل او را دیدند. مردم آقای احمدینژاد را یك مدیر دیدند كه دارای ضعفها و قوتهاست. این دستاورد بسیار بزرگی است و اصلا نباید نگران شد و بهاعتقاد من این عبور ملت به یك مرحله بسیارخشنودكننده است.