وقتی عکسها و ویدیوهایی از دیدار محمد سرافراز و شهرزاد میرقلیخان منتشر شد، خیلیها پیشبینی کردند که ماجرا به همین جا ختم نخواهد شد و قصه که سر درازی در گذشته دارد، به آینده هم کشیده میشود. مصاحبه سرافراز با عبدالرضا داوری (از نزدیکان احمدینژاد) که دو شب پیش در فضای مجازی تحت عنوان «اتاق شیشهای» منتشر شد، نشان داد که این پیشبینی درست بوده است، چون سرافراز در این گفتوگو حرفهایی زد که هر کدام از آنها به تنهایی میتوانست سوژه کاملی به دست تحلیلگران، فعالان سیاسی، کاربران فضای مجازی و حتی مردم کوچه و بازار بدهد، تا ساعتها درباره آنها پچپچ کنند.
به گزارش شهروند، او که رئیس سابق سازمان صداوسیماست، در حرفهایش گفت که در دوران ریاستش برنامههایی را برای مبارزه با فساد و رانت برخی نهادها در این سازمان دنبال میکرده و همین باعث برخورد با او شده است. او اعلام کرد که مسائل مرتبط با شهرزاد میرقلیخان هم بخشی از همین تخریبها بوده است. سرافراز در حرفهایش یکی از نهادها را هم به مداخله در مزایده آگهیهای بازرگانی رادیو و تلویزیون متهم کرد. او به مدیریت فعلی صداوسیما هم انتقاد کرد و گفت که پروژههای بزرگ و چندمیلیارد تومانی صداوسیما مثل پیامرسان سروش بیفایده و هدردهنده منابع مالی سازمان است. به گفته سرافراز اقدامات دیگری مانند برگرداندن ٨٠٠ پست مدیریتی به صداوسیما که در دوران او بسته شده بودند، از دیگر مصداقهای حیف و میل در سازمان است. رئیس سابق صداوسیما با انتقاد از فشارها و کارشکنیها در راه مبارزهاش با فساد گفت که منافع مسابقههای جنجالی و بختآزمایی الکترونیک صداوسیما هم به نهادهای مورد انتقادش میرسد.
او گفت درحالیکه صداوسیما میتوانسته تا ٣هزارمیلیارد تومان از این بابت درآمد داشته باشد، تنها هزارمیلیارد تومان درآمد داشت. او در بخش دیگری از حرفهایش به ماجرای شهرزاد میرقلیخان ورود کرد و همه اتهاماتی که به او نسبت داده شده را پروژهای برای تخریب خودش خواند. در بخشهایی از این برنامه شهرزاد میرقلیخان هم از طریق ارتباط تلفنی حاضر شد و گفتههای سرافراز را تایید کرد. یکی دیگر از حرفهای جنجالی سرافراز احتمال جنگ و حمله نظامی آمریکا به ایران بعد از ماه رمضان بود. او گفت که مسئولان در جریان این تصمیم قرار گرفتهاند و مشغول آمادهسازی خودشان و کشور هستند.
در نهایت سرافراز صحبتهایش را با یک درخواست تمام کرد و گفت: «این بداخلاقیها باید پایان بپذیرد. کی میتواند این کار را بکند؟ غیر از مقام رهبری کی میتواند جلوی این بداخلاقیها را بگیرد؟ میگوییم جامعه دچار شایعه و ناامیدی است؟ سرمنشأ آن را باید بست.»
غوغا در فضای مجازی
با وجود اینکه بسیاری از چهرههای رسمی ترجیح دادند در برابر صحبتهای سرافراز واکنش رسمی نداشته باشند، کاربران فضای مجازی حسابی جبران مافات کردند و هر کدام گمانهزنیهایی انجام دادند، کاربرانی که بعضی از آنها از چهرههای نزدیک به سیاستمداران بودند. مثلا فرید مدرسی در واکنش به مصاحبه سرافراز در توییتر نوشت: «آقای احمدینژاد میخواهد برای انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری به صورت نیابتی ورود کند؛ چون میداند خودش ردصلاحیت میشود. خبر میرسد که محمد سرافراز کاندیدای او است. حاشیهسازیهای سرافراز در عمان و خبر دادن از جنگ نظامی آمریکا علیه ایران بعد ماه رمضان[؟!] در این جهت قابل تحلیل است.»
سیدمهدی دزفولی هم نوشت: «سوال اینجاست که سرافراز در زمین کی داره بازی میکنه و خط کی رو داره جلو میبره؟ اون هم در مصاحبه با رسانه احمدینژادی.»
رضا صالحیامیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد هم گفت: «هر کسی با جنگهراسی دل مردم را خالی میکند، در زمین ترامپ توپ میزند.»
تلاش برای جلب توجه
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا؛ حرفهای آقای سرافراز به نظر من بیش از هر چیز یک جلب توجه در فضای سیاسی فعلی است. حالا اینکه این جلب توجه برای چه هدفی انجام شده، یک بحث ثانویه است. ممکن است حرفهای ایشان با توجه به اینکه بسیار شبیه به حرفهای آقای احمدینژاد است، تلاش برای شنیدهشدن حرفهای جریان ایشان از سوی یک نفر دیگر و با ادبیاتی کمی متفاوت بوده باشد یا جریان آقای احمدینژاد مشغول مهرهسازی برای انتخابات آینده باشند، اگرچه حرفهایی که آقای سرافراز زدند، کار را برای حیات سیاسی ایشان در آینده بسیار سخت کرد. در هر حال این حرفها با هر هدفی که گفته شده باشند، نزدیک به منافع ملی به نظر نمیآیند. اینکه یک نفر بیاید درست چند روز بعد از اینکه رهبری گفته مذاکره نمیکنیم و جنگ هم نمیشود، بدون ارایه سند و مدرک بگوید که آمریکا میخواهد حمله کند، به نظر کار خطرناکی میآید، ضمن اینکه اگر کسی وضع امروز اقتصاد و تاثیر روانی رویدادها بر اقتصاد کشور را در نظر بگیرد، قطعا چنین خبری را اعلام نمیکند. پس فکر میکنم اگرچه آقای سرافراز و جریان سیاسی ایشان به دنبال جلب توجه مردم و تلاش برای شنیدهشدن صدایشان هستند، اما راه خوبی را برای این کار انتخاب نکرده، چون قدم گذاشتن در این راه نه به نفع مردم است و نه عاقبت خوبی برای خودشان رقم میزند. من آقای سرافراز را از مدتها پیش میشناسم و با ایشان کار کردهام و حقیقتا باید بگویم از حرفهایی که شنیدم، تعجب کردم، حالا ممکن است ایشان بیایند حرفهایشان را تکذیب کنند یا پس بگیرند، اما تا قبل از انجام این کار باید به ایشان بگویم که این ره که میروند به ترکستان است و حتی اگر مشکلی جایی وجود دارد، راه مطرح و حلکردنش این نیست.
تسویه حساب درونی
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب؛ میگویند آقای سرافراز مهره احمدینژادیها برای انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری است، اما من میگویم اگر قرار بر مهرهسازی بود، باید ساختن این مهره به نحوی بود که قابلیت بقا در نظام سیاسی ایران را داشته باشد، نه اینکه رفتاری کند که نهتنها به نوعی اتهامزنی و مجرمانه باشد، بلکه باعث ایجاد حس بیاعتمادی به خودش شود. بنابراین فکر نمیکنم که بتوان آقای سرافراز را در جایگاه کاندیدا تایید صلاحیتشده ریاستجمهوری دید. این را نهتنها خود آقای سرافراز بلکه نزدیکان او هم به خوبی میدانند. بنابراین یک احتمال دیگر برای به اصطلاح خودزنی آقای سرافراز میتوان در نظر گرفت و آن تلاش برای تسویهحساب درون قدرت است. مخصوصا وقتی بدانیم که حرفهای جنجالی ایشان که سراسر اتهامزنی به افراد، نهادها و چهرههاست و مملو از تلاش برای افشاگری است، بلافاصله بعد از حاشیههایی زده شده که برخی جریانها علیه ایشان راه انداختند و حرف و حدیثهایی که در مورد برخی ارتباطاتش مطرح کردند، اقدامی که به نظر میرسد، اگرچه اخیرا علنی شده، اما نشان میدهد که فشارها به آقای سرافراز (حالا به هر دلیلی که بوده) از مدتها قبل شروع شده است و ایشان حالا میخواهد از طریق زدن حرفهایی که هیچکس فکرش را نمیکند، به نوعی به حریف ضرب شست نشان بدهد. در طول سالهای گذشته بارها شاهد چنین تسویهحسابهایی از سوی کسانی که خودشان در دایره رانت و قدرت هستند، بودهایم، بنابراین باید بیشتر از اینکه به حرفهای آقای سرافراز توجه کنیم، به این فکر کنیم که مخاطب این حرفها چه کسی یا نهادی است.