
داوود رشیدی
این روزها یکی از چندین سریالی که روی صفحه تلویزیون ظاهر و دقایقی را میهمان خانوادههای ایرانی میشود،«خستهدلان» سیروس الوند است؛ نخستین تجربه تلویزیونی کارگردانی که شهرت سینمایی خود را مدیون آثاری چون «تله»،«رستگاری در هشت و بیست دقیقه»و«دستهای آلوده» بوده و با ساخت 2 تلهفیلم فعالیت تلویزیونیاش را کلید زد. خستهدلان داستان آدمهایی است که راهی سفرند با قطاری که شاید شبیه هیچ قطار دیگری نباشد چراکه اینبار نه یک سفر بین شهری بلکه سفری به زندگی قهرمانانش را رقم میزند.
درباره چگونگی همکاری با آقای الوند و بازی در سریال خستهدلان توضیح میدهید؟
زمانی که هنرمندی برای بازی در فیلمی انتخاب میشود، متن را میبیند، نقشی را که قرار است بازی کند، بررسی میکند و با توجه به اینکه کارگردان کیست و عوامل چه کسانی هستند، تصمیم میگیرد. زمانی که برای بازی در سریال خستهدلان دعوت شدم، با آگاهی از اینکه کارگردانی بر عهده آقای الوند است، جای تردید برایم باقی نماند و این پیشنهاد را قبول کردم. بنده به کار سیروس الوند اعتقاد زیادی دارم و همچنین از زمان جوانی با او رابطه دوستی داشتهام و این شناخت 30 ساله در کنار علاقه به کار وی، سبب شد بیهیچ شکی کار در خستهدلان را بپذیرم. این قطعیت تا جایی بود که حتی زمان بستن قرارداد با آقای شایانفر آن را نخواندم و به مسائل مالی هم توجهی نکردم.
تجربه کار با یک کارگردان سینمایی در مدیوم تلویزیون چگونه بود؟
در طول کار خیلی جالب بود که الوند، حساسیتی را که در سینما داشت، حفظ کرده بود و با وجود آنکه بسیاری ساخت سریال را بیاهمیت میدانند، الوند دقت سینماییاش را با خود به تلویزیون آورد و تا بازی آنگونه که میخواست درنمیآمد، دست برنمیداشت. بازی، نورپردازی و تصویربرداری آن قدر تکرار میشد تا آنچه مد نظر الوند بود، تامین شود. ابتدا روند ساخت به دلیل همین حساسیتهای سینمایی الوند کند بود اما رفته رفته به دلیل آشنا شدن او با ریتم سریال سازی بهتر شد ولی از حساسیتهای الوند کم نشد.
با این اوصاف به نظر میرسد سیروس الوند توانسته باشد موفقیت خود را از سینما به تلویزیون هم بیاورد.
به اعتقاد من قطعا این طور است. همه پلانهای خستهدلان همچون آثار سینمایی معنای خاصی دارند و بیدلیل وارد کار نشدهاند. نوع دکوپاژ و کاتها هم در این سریال همه سینمایی و با معنا صورت گرفته است. فکر میکنم همه متوجه شدهاند که خستهدلان از حیث کارگردانی کاری درخشان و سینمایی است.
قصهها به گونهای بود که داستانهای مختلف رخ میداد و بازیگران متفاوت میآمدند، بازی میکردند و میرفتند و ما 3، 4 نفر بازیگر ثابت هم که در همه قسمتها حضور داشتیم.
برخی از قصهها به اعتقاد من قابلیت پرداخت چند قسمتی داشتند اما از ویژگیهای این فیلم همین مساله بود که قصههای جذاب در یک زمان کوتاه پرداخته میشدند. در این سریال رئیس قطار شخصیتی معمولی نیست؛ همسرش فوت کرده و یک دختر بزرگ دارد که در اغلب سفرها همراه او است. به اعتقاد من رئیس قطار شخصیتپردازی خوبی داشت. همیشه رئیس قطار یک فرد خشک و رسمی است که طبق قانون عمل میکند اما رئیس قطار خستهدلان متفاوت بود و گاهی پدرانه رفتار میکرد.
نظر برخی منتقدان این است که سیروس الوند دیالوگهای خستهدلان را سینمایی نوشته و این در جذب مخاطب تلویزیون تا حدودی مشکل ایجاد کرده است. شما که تجربه هر دو را با هم دارید، چه فکر میکنید؟
به نظر من فرقی بین دیالوگ سینمایی و تلویزیونی وجود ندارد. دیالوگ باید درست، موجز و مطابق با شخصیت گوینده باشد. الوند همه داستانها را بازنویسی کرده بود. او که تجربه سناریونویسی را هم داشته، بعد از اینکه گروه نویسندگان، قصهها را مینوشتند آنها را بازنویسی و پخته میکرد. گاهی شب تا صبح را با این کار میگذراند و صبحها که سر صحنه میآمد، شب بیداریاش کاملا مشهود بود. به نظر من این نوع دیالوگها اتفاقا به کار کمک بسیاری کرد.
یعنی فکر میکنید خستهدلان با مخاطب ارتباط برقرار کرده است؟
زمانی که فردی کاری را شروع میکند، با تمام انرژی آن را انجام میدهد و بهترین تلاش خود را میکند اما در نتیجه گاهی یک کار خوب از آب درمیآید و گاهی هم نه. یکی از جذابیتهای کار نمایش همین مساله است که تا زمانی که مخاطب آن را ندیده، نمیتوان درباره خوب یا بد بودن یک بازی اظهار نظر کرد. قلب بازیگر میزند که آیا مردم کارش را دوست خواهند داشت یا نه و زمانی که بازی یک هنرمند با استقبال روبه رو شود، آن وقت بازیگر با همه وجود خوشحال و راضی خواهد شد.
پیش از این گفته بودید یکی از ویژگیهای خستهدلان که در جذب شما به همکاری با گروه هم تاثیر داشته، اپیزودیک بودن آن است. پیش از این سریالهای زیادی با این ساختار تولید شده بودند که در یک رستوران، کافه، بیمارستان، اداره آگاهی و... میگذشتند اما لوکیشن قطار در خستهدلان تازگی در اینگونه سریالها محسوب میشود. این ویژگی را چگونه دیدید؟
بازی در قطار، آن هم در همه قسمتها به نظر ساده میآید اما در واقع بسیار هم سخت بود؛ هم برای کارگردان و هم عوامل، همچنین حضور صدابردار و فیلمبردار به خودی خود، کار را سختتر میکرد چراکه محدوديت جا حرکت را برای بازیگران سختتر میکرد. فیلمبردار خستهدلان چیزی را ابداع کرده بود که با آن دوربین حرکت خفیفی داشت و بیننده در حال حرکت بودن قطار را احساس میکرد اما در واقع این قطار ثابت بود و هیچ حرکتی نداشت.
همچنین تصاویری که از پنجره دیده میشود، هم ابداعی بود. البته برای استفاده از این تکنیک، آقای الوند تا حدودی هراس داشتند چراکه تا به حال انجام نشده بود یا اگر هم انجام شده بود، به صورت ناپخته بود. به عقیده من این تکنیک در خستهدلان فوقالعاده استفاده شد چراکه غیر واقعی بودن آن به نظر مخاطب نمیآید.
حضور بازیگران تازهکار و جوان را در این سریال چگونه دیدید؟ با توجه به حضور چهرههای پیشکسوت، یکی از نکات جالب توجه خستهدلان تقابل این دو بود.
حضور بازیگران جوان در سریال یکی از امتیازات فیلم بود چراکه آنها فرصتی یافتند تا تواناییشان را به نمایش بگذارند. اغلب هم از پس کارشان بر آمدند. در هر حال حضورشان دوستداشتنی بود و با شوقی که از تجربه اولشان داشتند حس و شور بازیگری را به ما هم منتقل میکردند.
شنیده شده که آقای الوند قصد دارند سری دوم خستهدلان را هم بسازند. با وجود تجربه همکاری در این سریال و همچنین گروه، آیا برای بار دوم هم با ایشان همکاری خواهید کرد؟
اگر به من احتیاج داشتند، حتما قبول میکنم. البته این بار تجربیات و شناختی هم از عوامل بیرونی پیدا کردم؛ مثبت و منفی، که اگر خستهدلان تکرار شود سعی میکنم موارد منفی به حداقل برسد و فکر میکنم سیروس الوند هم همین را میخواهد. یکی از مواردی که گروه را آزار داد این است که با گذشت 6 ماه از پایان تصویربرداری هنوز پرونده مالی این پروژه بسته نشده و به دلایل مختلف عقب افتاده است. جالب است که با این وجود، گروه همچنان به کار خود ادامه دادند و فضای بدی در روند ساخت سریال ایجاد نشد. اگر خستهدلان تکرار شود، خواستار نظم بیشتری خواهم شد و البته این بار حتما قرارداد را خواهم خواند (میخندد).
به نظر شما با این حجم بالای سریالهای تلویزیونی، سریال خستهدلان آنطور که باید، دیده میشود؟
به عقیده من این کمیت بر کیفیت آثار تلویزیونی تاثیر منفی گذاشته و سبب افتشان شده است. متاسفانه آنقدر حجم سریالها زیاد است که تمام وقت خانواده را میگیرد و تا سریال یک شبکه تمام میشود، شبکه بعدی به میدان میآید و جالب اینجاست که همه این سریالها، صبح فردای پخش خود تکرار میشوند و مردم هم دوباره آنها را نگاه میکنند. همین مساله سبب شده خانوادهها تنها به دنبال سریالهای تلویزیونی باشند و از دیگر برنامههای خوب و مفید تلویزیون بهرهای نبرند. تعداد زیاد سریالها سبب عجله در ساخت هم شده است.
به نظر میرسد مسؤولان صدا و سیما باید سیاست خود را در این زمینه تغییر دهند و با اختصاص بودجه خود، از تعداد سریالها کاسته و بر کیفیتشان بیفزایند و با این کار به مخاطبان اجازه دهند از برنامههای دیگر تلویزیون هم استفاده کنند. ساخت اینچنیني سریالها در کنار تولید بیرویه تلهفیلمها سلیقه مردم را پایین آورده و ضربه بزرگی به سینمای ما زده است.
یکی از مسائلی که چندی پیش به بحث داغ رسانهها تبدیل شد، دستمزد بازیگران و عدم قانونمندی آن بود که با سر و صدای زیاد، حرف و حدیثهایی را در پی داشت. به عنوان رئیس انجمن بازیگران بفرمایید سرانجام این داستان به کجا رسید؟
با کانون کارگردانان جلساتی را پیرامون دستمزد بازیگران داشتیم که دستمزدها دارای نظم شوند. البته باید بگویم برای ما مهم نفع بازیگر است نه کارگردان و تهیهکننده، گرچه در نهایت سینما مهم است و همه زیرمجموعه آن هستند، ولی ما قصد داریم یک کف دستمزد را برای بازیگران تعیین کنیم اما به هیچ عنوان نمیتوان سقفی را در نظر گرفت. اگر بازیگری برای بازی در یک فیلم درخواست 100 میلیون تومان میکند و تهیه کننده هم آن را میپذیرد، حتما فکر میکند که فیلمش میلیاردی فروش خواهد کرد.
ما که نمیتوانیم بگوییم «آقای بازیگر شما 10 میلیون بگیريد» و آن وقت فیلم میلیاردی بفروشد و همه سود به جیب تهیه کننده برود، اما در نهایت به دنبال قانونمندی در این زمینه هستیم. با کمک چند سرمایهدار که تمایلی به آوردن نامشان ندارند تاکنون 2 هزار بازیگر را بیمه کردهایم و 2 هزار نفر دیگر هم در حال دریافت کارتهای خود هستند. هر بازیگری که عضو خانه سینما باشد، رایگان بیمه خواهد شد.
مشغول فعالیت دیگری هم هستید؟
قرار است خرداد 89 نمایشی را به تئاتر شهر ببرم که درباره آن هنوز به تصمیم نهایی نرسیدهام.
طی صحبتهایی که با آقای محمد حیدری مدیر مجموعه تئاتر شهر داشتم قرار شد خردادماه سال 89 نمایشی را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرم. هنوز متن نمایشی مورد نظر را انتخاب نکردهام البته با یکی از دوستان نمایشنامهنویس برای نگارش متن نمایش گفتوگو کردهام. چند متن خارجی نیز به دستم رسیده که در حال بررسی آنها هستم. همچنین در آیندهای نزدیک با تلهتئاتر به تلویزیون خواهم آمد.