روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به قلم مسیح مهاجری نوشت: درست است که سردمداران دولت آمریکا از راه پیمائی مردم ایران در ۲۲ بهمن عصبانی و درصدد اجرای توطئههائی برای انتقام گرفتن از این مردم هستند.
درست است که ورود انقلاب اسلامی ایران به پنجمین دهه عمر خود، برای ترامپ و دارودسته او که بارها گفتهاند انقلاب ایران چهل سالگی خود را به پایان نمیبرد یک رسوائی و شرمندگی به بار آورد و به همین دلیل تلاش میکنند ضربههائی به مردمی که به این انقلاب وفادار هستند وارد کنند. درست است که سران رژیم غاصب صهیونیستی موجودیت نظام جمهوری اسلامی را برای خود قابل قبول نمیدانند و به شکلهای مختلف و به بهانههای گوناگون علیه این نظام و مردمی که صاحب آن هستند توطئه میکنند. درست است که قارونهای نفتی عرب با ولخرجیهای کم سابقهای تروریستهای تکفیری را برای ناامن کردن ایران اجیر میکنند و برای جنایات آنان کف میزنند. درست است که این دشمنان کینه توز در اجلاس ورشو جمع شدند تا علیه ما توطئه کنند.
اینها همه درست هستند و در هیچیک از آنها ذرهای تردید نباید کرد، ولی این واقعیتهای انکارناپذیر نباید مانع مراقبتهای امنیتی ما برای حفظ جان نیروهای جان برکفی شوند که وجود تک تک آنها برای کشور اهمیت و ارزش ویژه دارد. مسئولان ما که در نهایت دلسوزی با انتشار بیانیهها و اظهارنظرهایشان از جنایت انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران در جاده خاش – زاهدان ابراز تاسف کرده اند، همگی عاملان و آمران و حامیان این جنایت را محکوم کرده و برای گرفتن انتقام از آنها وعده دادهاند. این اقدام و این وعده را تحسین باید کرد، ولی در کنار این تحسین باید به این سوال مهم نیز جواب داده شود که با توجه به تجربیات فراوانی که در زمینه جنایات عوامل مزدور صهیونیسم و آمریکا و ارتجاع عرب در منطقه بلوچستان داریم چرا از نیروهایمان در این منطقه مراقبت بیشتری نمیکنیم؟ سوال مهمتر اینکه تا چه وقت قرار است شاهد چنین قربانی دادنهائی باشیم و به ابراز تاسف اکتفا کنیم؟ حتی انتقام گرفتن از عاملان و آمران و حامیان تروریستها که چنین نیروهای زبدهای را از ما میگیرند نیز کافی نیست. انتقام گرفتن که این نیروها را به ما بر نمیگرداند. ما باید برای جلوگیری از قربانی شدن این نیروها اقدام کنیم تا اینطور نباشد که یکباره ۲۷ نیروی کارآمدمان را از دست بدهیم.
هنوز زمان زیادی از فاجعه آتش گرفتن یک هواپیمای نظامی در یکی از فرودگاههای کرج که در آن ۱۵ نفر جان باختند نگذشته که شاهد فاجعه انفجار اتوبوس در جاده خاش – زاهدان هستیم. در فاجعه هواپیما، اکثر قربانیان، نیروهای زبده و متخصص نظامی در سطح بالا بودند. رعایت تمام مسائل ایمنی برای فرود بیخطر این هواپیما از وظایف قطعی کسانی بود که در این زمینه مسئولیت دارند. عدم توجه عمیق به این مسئولیت که منجر به از دست رفتن چنین نیروهای کارآزمودهای شد، بهیچوجه قابل توجیه نیست. چرا وقتی چنین فاجعههائی رخ میدهد، کسی درباره این نکته مهم چیزی نمیگوید؟ و چرا بعد از مدتی همه چیز فراموش میشود؟
همانطور که رهبر انقلاب در پیام تسلیتشان به مناسبت شهادت پاسداران در بلوچستان تاکید کرده اند، ارتباط عاملان این جنایت با سازمانهای جاسوسی منطقه و فرامنطقه، قطعی است. به همین دلیل، مسئولان اطلاعاتی و امنیتی میبایست مراقبتهای لازم را به تناسب اقتضائات منطقه به عمل میآورند تا این جنایت رخ ندهد.
علاوه بر سازمانهای جاسوسی منطقه و فرامنطقه، نقش احتمالی عوامل داخلی نباید مورد غفلت قرار گیرد. چه بسا افرادی که بظاهر از تروریستها ابراز انزجار و آنها را محکوم میکنند، با آنها همفکر و همراه هستند و در تسهیل شرایط برای آنها نقش دارند. مسئولان اطلاعاتی و امنیتی باید به این نکات توجه کنند تا بتوانند مانع جنایاتی از قبیل: حمله انتحاری به اتوبوس پاسداران شوند. آنچه باید مورد توجه و اهتمام نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گیرد، پیشگیری از جنایت است. انتقام گرفتن از جنایتکاران در درجه دوم قرار دارد. وسرگرم شدن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به اموری غیر از مراقبتهای لازم به ویژه در مناطق حساس برای تامین امنیت، بهیچوجه جایز نیست. از دست دادن اینهمه نیروی مخلص و کارآمد، خسران بزرگی است که نباید اجازه تکرار آن داده شود.