شاید تیمملی ایران به یک سرمربی ایرانی نیاز داشته باشد. شاید باید به کسانی اعتماد کنیم که به این خاک اعتماد کردهاند.
به گزارش خبر آنلاین، سرمربیهای خارجی زیادی به فوتبال ایران آمده و رفته اند. نگاهی به کارنامه همه آنها نشان میدهد که بدون شک برای فوتبال ایران دستاوردهای خوبی داشته اند، اما باید این را قبول کرد که حضورشان در کشور ما، محدود به سالهایی است که در ایران کار میکنند. شاید بیست سال دیگر، هیچکس بوناچیچ و اسکوچیچ را به یاد نیاورد، اما علی پروین، همیشه در ذهن فوتبالیهای ایران به یادگار خواهد ماند. دلیل آن هم مشخص است؛ علی پروین ها، ناصر حجازیها و حشمت مهاجرانی ها، اصیلترین نامهای فوتبال ایران هستند.
البته که این مثال، استثناهای زیادی هم دارد. شاید محمد مایلی کهن با وجود دستاوردهایش در تیم ملی، جایگاهی مثل نفرات نام برده شده در فوتبال ایران نداشته باشد و البته که کیروش به عنوان یکی از سرمربیهای خارجی تیم ملی، تاثیرگذارترین سرمربی چند دهه اخیر ایران بوده است. یک سرمربی ایرانی میتواند بخش مهمی از حافظه تاریخی فوتبال ایران باشد. حضور او محدود به زمان و مکان نیست. یک سرمربی ایرانی این شانس را دارد تا همیشه در خدمت تیم ملی ایران باشد. دستاوردهای او پیش از آن که به نام خودش ثبت شود، به نام وطنی میماند که در آن به دنیا آمده است.
یک؛ آیا یک سرمربی ایرانی میتواند روی نیمکت تیم ملی ایران حضور داشته باشد؟
حضور افرادی مثل کیروش روی نیمکت ایران، انتظارات را از یوزها بالاتر برده است. اما باید این حقیقت را پذیرفت که این مرد نباید پایان فوتبال ایران باشد. فوتبال ایران پس از کیروش هم در حرکت است و شاید نتواند به دوران کیفیت او بازگردد، اما باید در جریان باشد. تیم ملی ایران در برهه فعلی، مشکلی از نظر کیفیت بازیکنان ندارد. شاید هرگز در تاریخ فوتبالمان مثل امروز از بازیکنان ایرانی شاغل در اروپا و لیگهای خارجی صحبت نکرده باشیم. تیم ملی این روزها نتیجه معدود سرمایه گذاریهای منطقیاش در دهه ۸۰ را میگیرد.
فدراسیون فوتبال حالا در شرایطی است که باید تصمیم عاقلانهای برای آینده فوتبال ایران بگیرد. تصمیمی که در عین ضربه نزدن به نسل فعلی، مقدمه پیشرفت نسل بعدی فوتبال ایران را فراهم کند. خیلیها بر این باورند که یکی از این تصمیمها میتواند بهره گیری از یک سرمربی ایرانی باسواد باشد. کسی که فوتبال ایران را بشناسد، با بازی بازیکنهای ایرانی بیگانه نباشد و تاکتیکهای نوین فوتبال را آموخته باشد. دوران سرمربیهای سنتی فوتبال ایران گذشته است و حالا جدیدترین سرمربیهای ایرانی هم میدانند اگر قرار است حرفی برای گفتن داشته باشند، باید با روشهای علمی فوتبال پیشروی کنند؛ بنابراین شاید انتخاب یک سرمربی ایرانی علاوه بر صرفه جویی در شرایط فعلی که کشور در تنگنا هی اقتصادی است، به ما ثابت کند که سرمربی تیم ملی بزرگسالان مهمترین عضو این مجموعه نیست.
فوتبال ایران برای پیشرفت نیاز دارد تا همه مجموعه هایش با هم پیشرفت کنند و تیم ملی تنها بخشی از این سیستم بزرگ است. البته نظر خیلیها هم متفاوت با حضور مربیان ایرانی در راس تیم ملی است. آنها بر این باورند که مربی ایرانی باید در کنار یک مربی بزرگ خارجی باشد تا کوله بار خودش را پر ازتجربه کند.
دو؛ کدام سرمربی ایرانی میتواند روی نیمکت تیم ملی ایران حضور داشته باشد؟
جواد نکونام، محمد تقوی، مهدی مهدوی کیا و وحید هاشمیان تعدادی از گزینههای مناسب برای هدایت تیم ملی ایران هستند. آنها سابقه حضور در تیم ملی را دارند، بازیکنان ارزشمندی بوده اند و حالا هم علمیتر از خیلی از مربیان ایرانی دیگر فوتبال را میآموزند. نکونام نتایج فوق العادهای با نساجی گرفت، تقوی در انگلستان فوتبال را به جذابترین شکل ممکن آموخت، مهدوی کیا حالا خودش یک آکادمی ارزشمند دارد و وحید هاشمیان هم در آلمان سرمربیگری میکند.
شاید در نگاه نخست، انتخاب سرمربی ایرانی از میان گزینههای موجود چندان معقول نباشد. آن هم در شرایطی که فضای فوتبال ایران، اعتقادی به اطمینان به خودی ندارد. اما انتخابهای فعلی فدراسیون از میان گزینههای داخلی، مثل بیست سال پیش نیست. اگر در آن دوران سرمربیهای ایرانی فوتبال را تجربی آموخته بودند، حالا فوتبالیستهای سابق مان با آخرین روشهای اروپایی به دنبال مدارک معتبر هستند. حالا سرمربی ایرانی قابل اطمینانتر از همیشه است.
سه؛ همه چیز قابل بازسازی است
تیم ملی تا چند ماه آینده درگیری خاصی نخواهد داشت. اگر امروز هم به سرمربی ایرانی اعتماد کنیم، شاید چیزی زیادی را از دست ندهیم. البته اگر سرمربی ایرانی نتواند انتظارات را برآورده کند تاکتیکهای کیروش هنوز هم در تیم ملی مانده و حتی سرمربی جدید تیم ملی میتواند با همان تفکرات تجربه اندوزی کند. از طرفی، انتخابی جام جهانی هم آسانتر از همیشه شده و بعید است تیم ملی ایران نتواند به قطر سفر کند. شاید زمان آن رسیده تا اندکی فراتر از استانداردهای خاورمیانهای به فوتبالمان نگاه کنیم.
کاری که ژاپنیها و قطریها کردند، ما هم میتوانیم انجام دهیم. انتخاب یک سرمربی جوان، اعتقاد داشتن به او و دادن گوی و میدان به کسی که میداند باید چه کار کند. البته همه اینها در قالب یک نظر است و سرمربی ایرانی یک پیشنهاد است برای اینکه حتی بتواند کنار یک سرمربی بزرگ آینده فوتبال ایران را رقم بزند. همان اتفاقی که میشد در زمان حضور کی روش بیفتد، اما خروجی آن ۸ سال یک مارکار آقاجانیان بوده که باید دید در آینده پیش رو چه کمکی میتواند به فوتبال ایران داشته باشد.