نماينده ولي فقيه در سپاه گفت:اگر كسي غيرخودي سياسي شد بايد كنار گذاشته شود.
حجت‌الاسلام علي سعيدي به عنوان سخنران پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه اين هفته تهران به بيان عوامل و موانع پيرامون بصيرت پرداخت و گفت: انقلاب‌هاي توحيدي همواره به لحاظ عمق و گستره با انواع و اقسام فتنه‌ها مواجه بوده و هستند.
وي با اشاره به مطالبي در خصوص انقلاب موسي‌ابن عمران، فتنه‌هايي كه در زمان صدر اسلام از قبيل فتنه جايگزيني نصب شورايي به جاي نصب الهي و رهبري شورايي به جاي رهبري الهي و فتنه قرآن بر سر نيزه كردن،خاطرنشان كرد: انقلاب اسلامي ما نيز از اين اصل مستثني نبوده و در طول 30 سال مواجه بوده كه مي‌توان به فتنه جريان ليبرال ملي‌گراي نهضت آزادي و جبهه ملي در اوايل انقلاب، فتنه جنگ تحميلي و اشغال سرزمين ما، فتنه بني‌صدر و منافقين، فتنه بيت قائم‌مقام رهبري كه منجر به عزل وي شد و فتنه جريان سكولار و ليبرال در دوران اصلاح‌طلبان اشاره كرد.
نماينده ولي فقيه در سپاه ادامه داد: فتنه اخير نيز تركيبي از جريان اشرافي‌گري و قدرت‌طلب و ملغمه‌اي از چپ‌ترين چپ‌ها و راست‌ترين راست‌ها، يك طرف چريك فدايي‌هاي خلق و يك‌طرف سلطنت‌طلب‌ها و وسط اين ماجرا هم منافقين و در پشت صحنه‌هم استكبار هدايت‌گر هستند.
وي تاكيد كرد: مساله‌اي كه در خصوص تاثير و تبعات متفاوت فتنه مطرح است اينكه اگر ملت‌ها فتنه را نشناسند و ابعاد و تبعات آن را نمي‌توانند تشخيص دهند كه مغلوب آن شده و همه هستي خود را از دست مي‌دهند.
سعيدي با ارائه مثالي از انقلاب موسي‌بن عمران و صدر اسلام كه مردم نتوانستند عوامل پشت صحنه را بشناسند گفت: چنانچه پس از پيامبر ائمه نبودند استخوان اسلام نيز خاكستر مي‌شد و حادثه عاشورا نيز معلول فقدان بصيرت در قبال فتنه و فتنه‌گران بود.
وي در ادامه دو عامل ايمان و تقوا، بصيرت و بينش سياسي را براي برون‌رفت از فتنه ضروري شمرد و با مثالي از اتومبيل كه موتور آن به مصابه ايمان و تقوا بوده كه بدون وجود چراغ كه نقش بصيرت را دارد قادر به حركت نخواهد بود سخنانش را ادامه داد.
نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران اسلامي سپس به بيان مولفه‌هاي بصيرت پرداخت و گفت: شناخت و تبعيت از محور حق به عنوان اولين مولفه مطرح است بدين‌ترتيب كه خداوند در هر زماني يك محور حق دارد و بزرگ‌ترين معيار براي حقانيت انسان نيز اين است كه محور حق را شناخته و از آن تبعيت كند. پس از پيامبران ائمه محور حق هستند و در زمان غيبت امام عصر(عج) كه در جامعه حضور فيزيكي ندارد محور حق ولي‌فقيه است كه به نيابت از ولي عصر عهده‌دار امور مسلمين است.
وي با بيان اينكه همانطور كه معيار حقانيت خواص نيز تبعيت از امام نور و حجت خدا بود و رضايت پيامبر شرط لازم اما رضايت علي(ع) شرط كافي بود اضافه كرد: رضايت حضرت امام(ره) نيز براي يارانش، پيروان و ملتش شرط لازم بود اما شرط كافي نبود زيرا شرط كافي رضايت رهبري بعد از امام است.
سعيدي جبهه‌شناسي را مولفه ديگر بصيرت‌مداران عنوان و با طرح اين سوال كه حال جبهه كجاست به تعدد جبهه‌هاي باطل در عصر پيامبر اشاره كرد و گفت: رسول اكرم مي‌فرمودند كه بعد از من يك پرچم وجود دارد و آن پرچمي است كه در دست حضرت علي است و امت نبايد زير هر پرچمي حتي اگر لا اله الا الله بگويند قرار بگيرند زيرا باطل است و فقط پرچم اميرالمومنين حقانيت دارد.
وي جريان‌شناسي را مولفه سوم برشمرد و با اشاره به جريان باطلي كه خوارج در دام آن افتادند اظهار داشت: امروز نيز همينطور است، مي‌گوييم چرا موضع نمي‌گيريد مي‌گويند دعوا بين دو نفر كانديدا است و ما نمي‌خواهيم وارد شويم در حالي كه دعوا بين دو كانديدا و دو حزب نيست دعوا بين يك جريان قدرت‌طلب از يك طرف و يك جريان اشرافي‌گري و در كنارش سلطنت‌طلب‌ها و منافقين و در راس آن استكبار جهاني كه در مقابل انقلاب اسلامي و ولايت فقيه قرار گرفته‌اند.
نماينده ولي فقيه در سپاه خاطرنشان كرد: اين صف‌بندي بين دو كانديدا نيست وقتي انسان مهندسي صحنه را نمي‌تواند تشخيص دهد در موضع‌گيري دچار مشكل مي‌شود همانگونه كه در صدر اسلام ابوموسي فتواي اشتباه داد.
وي سپس به بيان موانع بصيرت پرداخت و شخصيت‌زدگي و شخصيت‌گرايي را در برابر حق‌گرايي يكي از آن موانع برشمرد.
سعيدي در همين ارتباط گفت: اينكه همسر فلان‌شهيد موضع انحرافي گرفت يك يا دو مورد بوده خوب بگيرد. همسر شهيد بودن كه مصونيت نمي‌آورد امروز همسر هزاران و ده هزار شهيد در خط هستند.
وي سطحي‌نگري را مانع ديگري بر سر راه بصيرت عنوان و با بيان اينكه خوارج نهروان نيز دچار اين معضل بودند اضافه كرد: برخي از ما خوشبيني فوق‌العاده‌اي داريم و نمي‌توانيم باور كنيم در حالي كه مي‌شود همانند شمر در جنگ صفين در كنار امام حسين جنگيد و در آينده‌اي نه‌چندان دورتر قاتل امام حسين بود.
نماينده ولي فقيه در سپاه از فاميل‌گرايي به عنوان سومين مانع بصيرت ياد كرد و با بيان اينكه اين موضوع چقدر انسان‌ها را زمين زده به داستان حضرت نوح و فرزند گمراهش اشاره كرد و گفت: خدا به نوح فرمود كه فرزندت خودي نصبي است اما خودي سياسي نيست، پس بنابراين وقتي فردي غيرخودي سياسي شد بايد كنار گذاشته شود.
سعيدي در پايان تاكيد كرد: مواظب باشيد آنجا كه پاي دين، رهبري و انقلاب در ميان است بايد همه‌چيز را فدا كرد همانطوري كه حضرت فاطمه(س) و همه اوليا الله اين كار را كردند.
