اصولگرایی جریانی اصیل در عرصه سیاسی کشور است که همواره نیروهای این جریان بی منّت و با تمام توان در حوزههای مختلف فعال عمل کرده اند و حتی اگر مجبور بودند برای دفاع از آرمانها و اصول نظام هزینه بدهند، بدون هیچ چشمداشتی این کار را انجام داده اند، اما در مقابل اصلاح طلبان دائم میخواهند با منّت و مظلوم نمایی در آوردگاههای انتخاباتی حاضر شوند. مخصوصا در روزهای اخیر که کسانی همچون سعید حجاریان گفتند نوع حضور فعلی اصلاح طلبان در انتخابات مصداق گدایی قدرت است و احتمال دارد در انتخابات مجلس ورود نکنند.
با این وجود افکارعمومی نقدهایی را به اصولگرایان وارد میکند، اما چقدر این نقدها صحیح و چقدر نادرست هستند؟ محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری که میهمان کافه خبر خبرآنلاین بود به برخی از این نقدها پاسخ داد.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید.
نقدی در افکارعمومی به جریان اصولگرایی مطرح میشود و آن این است که «اصولگرایان در سالهای اخیر به نهادهای نظام خیلی چسبندگی پیدا کرده اند»، این نقد را قبول دارید؟
من اول تأکید کنم، در کشور یکسری واقعیتها داریم، یکسری هم مربوط به حس مردم است. اینها عموما امکان دارد بر هم منطبق نباشد. من یک مثال خیلی سادهتر بزنم مثلا ممکن است در یک کشور یا منطقهای امنیت باشد، ولی احساس امنیت نباشد. نظام و حاکمیت هم مسئول امنیت و هم مسئول حس امنیت است.
در گذشته گاهی اوقات اشکالاتی در رفتارهای ما بوده که این اشکالات را نتوانسته ایم در افکارعمومی حل کنیم. درباره همین مسئله چسبندگی به نهادهای نظام بارها مثال زدم. شورای نگهبان را در نظر بگیرید، برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ۱۲ هزار نفر به عنوان نامزد ثبت نام کردند، ۶ هزار نفرشان رد و ۶ هزار نفرشان تأیید شدند، موقعی که ریز میشویم در بین ردصلاحیت شدگان میتوان گفت: به ۵۰۰- ۶۰۰ نفر ظلم شده است، چون بی علت ردصلاحیت شدند. برعکس آن هم وجود دارد که در بین تأییدصلاحیت شدگان، ۵۰۰-۶۰۰ نفری هستند که باید ردصلاحیت میشدند و، چون نشدند به مردم ظلم شده است.
حالا جریانی یک موقع میآید، این ۵۰۰ نفر ردصلاحیت شده را در مقابل ۶ هزار نفر عَلَم میکند و میگوید «چون این اتفاق افتاد شورای نگهبان به درد نمیخورد»، ما میگوییم این نقد به شورای نگهبان وارد است، ولی شورای نگهبان هم چارهای ندارد، یک ماه فرصت دارد، مجبور است ۱۲ هزار پرونده را رسیدگی کند، بالاخره این اشکالات پیش میآید.
قبول دارید که نظام انتخابات مشکل دارد؟ به جای آنکه فشار بررسی صلاحیتها را بر شورای نگهبان قرار دهیم، بهتر نیست نظام انتخاباتی حزبی باشد؟
اتفاقا یکی از راه حلهای این مشکلات تحزب است. داشتم این مسئله را میگفتم که یک رویکردی در مجموعه اصولگراها است که البته هزینه اش را هم دارند میپردازند، اصولا از نهادهای وابسته به نظام حمایت میکنیم. یعنی سپاه را هم بخواهیم ریز شویم، ممکن است سپاه ۱۰ کار خوب کند، دو تا کار اشتباه هم انجام دهد. یک عده آن دو کار اشتباه را عَلَم میکنند، اما ما اصولگراها روی آن ۱۰ کار سینه میزنیم و طبیعی است که به این دلیل ما یکسری آرای مان را در افکارعمومی از دست میدهیم. معمولا نزد افکارعمومی نقد کردن ها، مخصوصا نقد قدرت بیشتر جذاب است تا دفاع از قدرت بنابراین این مشکل وجود دارد.
نکته دوم که من حتی درباره جمنا هم دوره گذشته دو سه مرتبه بحث کردم و یکسری اشکالات نیز به جمنا وارد میدانم، اما جمنا منافع زیادی داشت. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، ۴ کاندیدای ریاست جمهوری داشتیم که هر کدام ۱۲ درصد رأی آوردند، در سال ۹۶ یک نفر ماند و ۴۰ درصد رأی آورد. این خیلی قدم خوب و رو به جلویی است.
اما جمنا یک اشکالاتی هم داشت. یکی از اشکالاتش همین بود. یعنی در افکارعمومی این طور برداشت شد که اصلا جمنا ساخته و پرداخته سپاه است. علتش هم بی دقتی و کم دقتی دوستان بود. مثلا در یک منطقه کوچک ۱۰ نفر را به عنوان عضو شورای جمنا انتخاب میکردند که یکی از آنها بازنشسته سپاه بود. حال آنکه تعداد بازنشستههای سپاه در بدنه جمنا شاید دو درصد نبودند، اما چون پررنگ هستند، افکارعمومی فکر میکند اصلا بساط و مغازه و دکان همه اش دست آنهاست. این یکی از اشکالات جدی جمنا بود.
در تأثیرگذاری هم دو درصد بودند یا خیر؟
متفاوت بود. بسیاری از کاندیداهایی که بچههای سپاه بودند میخواستند استعفا دهند، جمنا نپذیرفت، قبول نکردند و نیامدند که کاندیدا شوند. اگر دست آنها بود که آنها دوست داشتند همه بیایند؛ بنابراین تأثیرگذاری اش جاهای مختلف، متفاوت بود، اما میخواهم بگویم این اشکالات را من بعضی وقتها نقد کردم.
مثلا قرار بود در جمنا تصمیمات از پایین به بالا و براساس رأی گیری باشد، اما این رأی بعضی جاها مهندسی شد. یک جریان خاص و رایحه ویژهای از مجموعه اصولگراها بیشتر رشد و نمو کرد. مثلا جمنا به تشکلهای سیاسی و احزاب قدیمی فعال خیلی بها نداد. البته آنها هم ادعاهایی داشتند میگفتند ما باید سرمایههای اجتماعی را به میدان بیاوریم. سرمایههای اجتماعی هم آمدند کار هم کردند، ولی بعضی جاها کاملا مشخص بود که آرا مهندسی شده است بنابراین من میخواهم بگویم هم بعضا به دلیل مواضعی که ما داریم، اگر سپاه ۱۰ حُسن و دو اشکال داشت، ما در کنار ۱۰ حُسنش باید صادقانه دو اشکالش را هم بگوییم، اما نه اینکه بخواهیم با آن دو اشکال گردن بزنیم. رُقبای ما با آن دو اشکال گردن میزنند. ما میگوییم سپاه این ۱۰ حُسن را دارد و این ۲ اشکال را هم دارد. معتقدم آنی که نقد میکند جذابتر است.