سيد محمد بهشتي در روزنامه اعتماد نوشت: از دو دهه پيش چهره سياسي شهردار تهران، چه در مرحله انتخاب، چه در مرحله فعاليت و حتي در مرحله جابهجايي- بر همهچيز غلبه دارد و بيشتر، شاهد منطق سياسي در انتخاب شهردار هستيم؛ به عبارتي، شهردار تهران به يك مدير سياسي - به مفهوم مذموم - تبديل شده. به نظر من يكي از اتفاقاتي كه بايد در شهر تهران ميافتاد و خسارات قبلي را به نحوي جبران ميكرد، اين بود كه شهردار تهران يك فرد غيرسياسي باشد و از سياست دوري كند و بنا به منطق سياسي انتخاب نشود و جنبههاي تخصصي در تشخيص و انتخاب او نقش ايفا كند.
خوشبختانه در مورد آقاي حناچي اين اتفاق افتاد و ما بيش از آنكه آقاي حناچي را به عنوان يك چهره سياسي بشناسيم، او را يك متخصص ميدانيم كه سابقهاش، همه در حوزه شهري بوده. البته ما مديران شهرساز زياد داريم؛ افرادي كه در حوزه شهرسازي فعاليت ميكنند يا مديراني كه سابقه و تخصص در اين رشته دارند...
اما شهرساز داريم تا شهرساز. عملكرد آقاي حناچي در وزارت راه و شهرسازي كمك كرد كه براي اولينبار شاهد تشكيل كميته جديدي در شوراي عالي معماري و شهرسازي با موضوع كيفيت بوديم؛ كيفيت فضاي شهري و كيفيت ساختوساز كه در واقع به عنوان كميته 3 شناخته ميشود. در واقع، در طول تاريخ پيدايش سازوكار مديريتي و قوانين و مقررات براي حوزه توسعه شهري اعم از ساخت و ساز و توسعه و كاربري شهر و امثالهم، با تشكيل اين كميته براي اولينبار مقوله كيفيت، موضوعيت پيدا كرد و اين اتفاق در زمان حضور آقاي حناچي در وزارت راه و شهرسازي و با همت ايشان و البته با هدايت وزير وقت كه آقاي آخوندي بود، محقق شد.
اين عملكرد، نشانه يك تفاوت رويكرد است و من در صحبت پيشين خود با روزنامه اعتماد هم اشاره كردم كه امروز، مسائل شهر تهران به آساني و از طريق راهحلهاي سختافزاري قابل رفع نيست و بايد با نگاه نرمافزاري به موضوع كيفيت حل شود و اين نگاه نسبت به ساير ديدگاهها در اولويت باشد تا حدي كه حتي مسائل سختافزاري شهر با راه حلهاي نرمافزاري حل شود.
به نظر من آقاي حناچي نشان داده كه با افرادي كه مسائل را صرفا كمي و آن هم با كميت تقليل يافته يا سختافزاري ميسنجند، تفاوت رويكرد دارد و چنين نگرشي، همان چيزي است كه شهر تهران به آن نياز دارد و اين فتح باب و حرف تازهاي است در شهر تهران؛ اينكه مديريت شهري چنين رويكردي داشته باشد. در اين ميان، نكته بسيار قابل توجه اين است كه مديريت شهري تهران در دوره جديد بهشدت از تغيير و تحولات مديريتي رنج برد.
جابهجايي مديريتي و عدم ثبات مديريتي دو خسارت عمده دارد؛ نخست آنكه اعتماد مردم در مواجهه با مديراني كه احساس ميكنند جايگاهشان موقتي است و منتظر رفتن به جايگاه ديگري هستند، سلب خواهد شد، چراكه اين مديران، هميشه منظورشان چيز ديگري است و منظورشان، حل و فصل مسائل شهر نيست و همين اتفاق باعث بياعتمادي ميشود.
اما خسارت دوم براي محيط شهر است؛ براي عرصهاي كه كارش تعطيلپذير نيست چون موضوع، شهر است و شهر هم يك موجود زنده است و مردم در شهر زندگي ميكنند و رفت و آمد در شهر جريان دارد و زندگي جريان دارد و جابهجاييهاي مديريتي به شهر آسيب فراواني وارد ميكند.
يكي از توصيهها به آقاي حناچي به عنوان شهردار تهران ميتواند اين باشد كه بهشدت از جابهجايي مديريتي پرهيز كند كه ثبات مديريتي يكي از مهمترين عواملي است كه بايد در شهر تهران اتفاق بيفتد براي اينكه مديران بتوانند پروژههاي طولاني مدت اجرا كنند و بتوانند در يك حركت بطئي، شاهد تحولات عميق باشند؛ در حالي كه از مديران كوتاهمدت، چنين رفتار مديريتي برنميآيد. اينطور ميشود كه تمام پروژهها و فعاليتهاي ما، كوتاهمدت خواهد بود و البته مسائل اصلي شهر با پروژههاي كوتاهمدت قابل حل نيست.
اصولا يك قاعده كلي در عرصه مديريت وجود دارد؛ مديران قد كوتاه اصرار دارند اطرافشان آدمهاي با قد كوتاهتر از خودشان باشند اما مديران قد بلند، اصرار دارند اطرافشان، مديراني با قد بلندتر از خودشان باشند. وقتي قرار است مشكلات شهر تهران را با انديشه، با فكر، با حل كردن معادلات پيچيده نرمافزاري حل و فصل كنيم، مستلزم آن است كه مديريت شهري، آدمهاي انديشمند و صاحبنظر با قدهاي به مراتب بلندتر از قد خودش را اطراف خود جمع كند.
اين توصيهاي است به آقاي حناچي كه اين رويكرد ميتواند موفقيتهاي زيادي به همراه داشته باشد كه اهالي فكر و انديشه در حوزه مسائل شهري را پيرامون خود جلب كند.