فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بینالملل در شرق نوشت: قتل «جمال خاشقجی» در کنسولگری عربستان در استانبول نهفقط برای عربستان و شاهزاده جوان دردسرآفرین شد؛ بلکه برای غرب بهویژه بریتانیا و آمریکا هم مایه دردسر شد. غرب نمیتواند بهسادگی از کنار آن بگذرد؛ زیرا خودشان درباره قتلها و ترورهای شیمیایی و هستهای روسیه در لندن تبلیغات بسیار کرده و آن را بهانهای برای تحریم روسیه کرده بودند.
اکنون خانم «می» که با آن هیجان دیپلماتهای روس را اخراج کرد و برقراری تحریم را لازم دانست، در مقابل مورد مشابه و بسیار فجیعتر «قتل بدون جنازه» در استانبول قدری بلاتکلیف است؛ بهویژه آنکه حزب کارگر در مجلس عوام بهشدت این جنایت را نکوهش کرده و دولت بریتانیا را از هرگونه همکاری و فروش اسلحه به سعودیها برحذر داشته است؛ اما نخستوزیر بریتانیا میداند اگر آنها نفروشند، ترامپ برای فروش نامحدود سلاح، پا در رکاب است و با کسی رودربایستی ندارد.
ترامپ البته خیلی فریاد زد و اعتراض کرد؛ اما موضوع را با منع صدور ویزا برای 18 نفر از دستاندرکاران «خاشقجیگیت» درز گرفته است. حتی روسیه هم با نوعی احساس «همدردی»، مدارا با شاهزاده جوان را در پیش گرفته و با این منطق «همذاتپندارانه» که «حالا یک اتفاقی افتاده؛ چه ربطی به شاهزاده دارد؟».
در همین روزها موفق به امضای یک قرارداد 500 میلیوندلاری با عربستان شده است. مکرون، رئیسجمهور فرانسه که مایل به ازدستدادن بازار عربستان نیست، صریحا به خبرنگاران معترض گفت که پاسخ آنان را نمیدهد. خانم مرکل، صدراعظم آلمان، درباره فروش اسلحه و بهویژه با اشاره به خشونتهای عربستان در یمن تهدیدهایی کرده است. در پارلمان اروپایی که نمایندگان متعهدتری دارد، بهشدت به عربستان اعتراض و بهویژه به دخالت آن کشور در جنگ مصیبتبار یمن حمله شد.
دراینمیان شاهزاده جوان اجلاس معروف به «داووس صحرا» را افتتاح کرد. آنهم با وجود غیبت اعتراضآمیز بسیاری از نامدارانی که قرار بود در آن اجلاس شرکت کنند. دست در دست سعد حریری، نخستوزیر لبنان که سال پیش در بازدید رسمی از عربستان با پای خود تا آستانه «خاشقجیشدن» و استعفا و غیبت چندروزه پیش رفته بود و با حضور ملک عبدالله اردن، تلاش دارد حفظ ظاهر کند.
بنسلمان با نامبردن مداهنهآمیز از اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، کوشید استمالتی از او بکند. با همه این مقدمات، شاهزاده در این اجلاس «داووس صحرا» موفق به امضای تفاهمنامههایی به ارزش 50 میلیارد دلار شده که نشانهای از التیام تدریجی این زخم ننگین است.
درباره طفرهرفتن از این جنایت میتوان به این شوخی سیاه اشاره کرد که «وقتی کنسول عربستان برای اثبات عدم وقوع قتل خاشقجی خبرنگاران را برای بازدید از گنجهها و کشوهای کنسولگری دعوت کرد، خبرنگاری که در یکی از کشوها چشمش به یک گوش بریدهشده افتاده بود، گفت، «بفرمایید این هم گوشش!» و کنسول نگاهی کرد و گفت، «نه آقا این گوش مال یک نفر دیگر است، ربطی به خاشقجی ندارد». در جای دیگر پرچم عربستان را به جای نقش شمشیر با نقش ارهبرقی ترسیم کرده بودند و شمار کاریکاتورها و نکتهپراکنیها درباره شاهزاده جوان «رفرمیست» در مطبوعات و در فضای مجازی بسیار بوده است که نشان میدهد این جنایت گرچه تأثیر مهمی در نقش شاهزاده جوان و روابط مبتنی بر دلار کشورش با مشتریانش نخواهد گذاشت؛ اما لکه آن باقی میماند و نرخ خرید حمایت و دوستی بینالمللی را برای عربستان بالاتر میبرد.
واکنش رئیسجمهور ایران را بهویژه در آنجا که حمایت آمریکا را موجب روحیهدادن برای انجام چنین جنایتی دانستهاند، میتوان قدری شتابزده تلقی کرد. در شرایطی که دخالت نظامی عربستان در یمن بسیار مطرح شده است، دیپلماسی منطقی حکم میکند که با اقدامی صلحجویانه کشورهای مؤثر، به یافتن راهحلی برای برقراری آتشبس و نوعی مصالحه برای پایانبخشیدن به آن ورطه تشویق شوند؛ جنگی که برای همه کشورهای درگیر و بیشازهمه برای ملت یمن زیانبخش بوده است.